۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه

دردِ کنار زدنِ حجاب


خبر شیوه برخورد یک فروشنده تا کاخ سفید هم رفت. مهم این است که در این میان نه قانونی در منع فروش کالاهای شرکت اپل به ایرانیان و فارسی زبانان وجود دارد و نه دولت آمریکا درباره این خبر بی تفاوت بوده است.
واکنش جمعی از ایرانیان -قریب به اتفاق جوان- هم طبیعی است. اعتراض به تبعیض از هر جنسی که باشد حق است. به نظرم بیشتر از اینکه جنبه سیاسی در خبر اول پر رنگ باشد حس همین تبعیض است که آزاردهنده است. 
شیوه برخورد یک فروشنده و تحقیر خریدار است که مسبب خشم است. کما اینکه‌‌ همان خریدار می‌توانست یکی از محصولات اپل را از شعبه‌ای دیگر در‌‌ همان شهر تهیه کند بی‌آنکه بشنود منع قانونی در کار است. 
موضوع ساده است. ایرانیان مقیم ایالات متحده آمریکا و کانادا در طول زمان این کشور‌ها را خانه خود یافته‌اند. 



گروهی خانه دوم می‌دانند و برای عده‌ای هم خانه اول است. آنان خود را آمریکایی یا کانادایی می‌دانند و سعی می‌کنند برای گریز از ایجاد بیگانگی و حفظ روابط پیدا و پنهان با سرزمین و مردم آبا و اجدادی در کلام خود را ایرانی-آمریکایی یا ایرانی- کانادایی بخوانند. 
همیشه کنار زدن حجاب دردناک است. اینکه آمریکا خانه ایرانیانی است که بیش از یک دهه آنجا زندگی کرده‌اند واقعیت است اما در زبان -و در معاشرت با دیگر ایرانیان- عمدتا انکار می‌شود. اینکه بچه‌های به دنیا آمده در کانادا از والدین ایرانی و عرب و ترک، سرزمین اولشان پرچمی دارد با تصویر برگی سرخ، واقعیت است و خانواده‌ها مثل یک شرم انکارش می‌کنند. و باز البته که این انکار در «روابط ایرانی» است. گفتار این والدین در مدرسه و در ارتباط با مسوولان دولت احتمالا محتوایی دیگر دارد. 
چند سال پیش بود شنیدم دو جوان آواز خوان از دایره خوانندگان لوس آنجلسی در مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌های آمریکا خود را کانادایی معرفی کرده بودند و موجی از داد و قال و فحش و فضاحت را پشت سر خود راه انداختند. همیشه کنار زدن حجاب دردناک است. حرف این است که الزاما نه هر برخوردی قانونی است و نه هر اعتراضی صرفا سیاسی. دور‌تر از قانون، رفتارهای شخصی و دل به خواه هم هست و فرا‌تر از سیاست هنوز مردم زندگی می‌کنند، حتی اگر شما آنان را ایرانی ندانید.

هیچ نظری موجود نیست: