۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

کودتا در قاهره؛ شادی و انکار در دور دست


قاهره در سوم ژوئیه ۲۰۱۳ میلادی شاهد چه رخدادی بود؟. دولت محمد مُرسی که ژوئن یک‌سال پیش از این با رای اکثریت رای دهندگان مصر به عنوان نخستین رئیس جمهوری پس از انقلاب روی کار آماده بود چگونه سرنگون شد؟. آیا سخن گفتن از کودتا در برابر دولتی که به جنبش اسلامگرای اخوان المسلمین تکیه داده بود به معنی حمایت صریح یا ضمنی از دخالت دین در دولت است؟. آیا با عوض شدن بازیگران صحنه سیاست، دخالت نظامیان در رابطه بین دولت و ملت توجیه پذیر است؟. 

به این پرسش ها باید پاسخی درخور داد. نمی شود علم را -هرچند در زمره علوم غیردقیقه- فدای هیجان یا هراس از انگ زنی های خام سیاسی کرد. هر دانشجوی علوم سیاسی یا علاقمند به مطالعه در این زمینه، نخستین مواجهه اش با پیچیدگی مفاهیمی است که با تجربه بشری در دست دگرگونی است و حتی از نگاه های فلسفی متفاوت به گونه هایی گاه مختلف تفسیر می شوند. اینکه تاویل و تفسیر مارکسیست ها از مفهوم «ایدئولوژی» در قیاس با لیبرال ها چیست یک نمونه بارز است. با این همه برای ورود به مباحث روی کانسپت ها، عمدتا تفاهمی حداقلی وجود دارد. ما برای درک مفهوم «انقلاب» تجربه های بشری را در اختیار داریم. در واقع جز این تجربیات در ابتدای امر چیز دیگری موجود نیست. رخدادها سپس در آزمایشگاه اندیشمندان حوزه سیاست قرار می گیرند و از زوایای گوناگون واکاویده می شوند. اینجا هم در رابطه با مفهوم «کودتا»، جز تجربه های بشری و پس از آن تفاسیر متفاوت از منظر جامعه شناسی سیاسی، روانشناسی اجتماعی و روایت تحلیلی تاریخ چیز دیگری در دست نداریم. 

برای پاسخ به پرسش هایی که در ابتدا طرح شد بهتر است یادآور شوم که ایرانیان با دخالت نظامیان در امر سیاسی بیگانه نیستند. اصلا نیازی نیست که برای نمونه به تاریخچه همسایه خود، پاکستان نگاهی بیاندازیم سرزمین ما خود زایشگاه کودتا بوده است. ایران معاصر چهار کودتا را به چشم دیده است. 

اول، کودتای رضاخانی که نقطه پایانی بر قاجاریه شد. سردار سپه در سر سودای بنا نهادن جمهوری داشت ولی در شور با مراجع دینی مقیم قم به حفظ تاج و تخت همت گمارد و سلسله پهلوی را با ایدئولوژی ناسیونالیسم بنیان گذارد.

دوم، کودتا علیه دولت ملی محمد مصدق که بانی ملی شدن نفت ایران را به دادگاه نظامی کشاند و از آن پس باغ احمد خانه و آرامگاه ابدی اش شد.

سوم، کودتای ناکام نوژه که توسط گروهی از هواداران شاپور بختیار طراحی شد و قرار برآن بود که از سوی تعدادی از افسران نیروی هوایی ارتش اجرایی شود. ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهوری وقت چگونگی پی بردن به این کودتا را شرح داده است.

چهارم، کودتای ۸۸ که در شکلی غیرکلاسیک بواسطه سپاه پاسداران علیه آرای اکثریت ملت ایران صورت گرفت. تمامی روند شکل گیری واقعه ۲۲ خرداد و حوادث گسترده طی ماه های پس از آن بر وقوع یک کودتای تمام عیار دلالت دارد.

فارغ از اینکه پیامد هر یک از این رویدادها چه بوده و آیا دستاوردی مثبت در میان یا بلند مدت در پی داشته است یا نه اما اساس رخدادی به نام «کودتا» از نگاهی غیرجانبدارانه و علمی بعید است دچار تردید باشد. پس به دور از هر هیجانی ناشی از شادی صدها هزار تن از شهروندان کشوری در شمال آفریقا به دلیل کنار نهاده شدن یک دولت به واسطه سخنرانی فرمانده ارتش، برای ایرانیان تصویر دخالت ژنرال ها در امر سیاسی آشناست. 

آنچه که سبب شده است تا اقشاری از ایرانیان در شبکه های اجتماعی ضمن ابراز شادمانی از سرنگونی دولت محمد مُرسی، برخلاف رسانه هایی همچون سی ان ان، یورونیوز و الجزیره «کودتا» را انکار کنند، آن است که گمان می کنند با تغییر «نام» یک رویداد می توانند «ماهیت» و «مختصات» آن را نیز تغییر دهند. 


اینکه از پیدایی جنبشی به نام «تمرد» و ایستادگی برای کناره گیری یک رئیس جمهوری از سمت خود خوشنود باشیم آنهم به دلیل داشتن پس زمینه تاریخی از دخالت دین در دولت، بحثی است قابل تامل و اینکه بخواهیم به واسطه وجود چنین جنبشی در میدان تحریر، دخالت مستقیم ارتش را در برکناری دولتی که با انتخابات آزاد روی کار آمده است نادیده بگیریم موضوعی جداست. 

ایرانیانی که در پی انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی تجربه تلخی از در هم آمیخته شدن دین و دولت دارند به راستی حق دارند تا با خیزش علیه دولت رجب طیب اردوغان در ترکیه و تجمع در میدان تحریر آن هم با خواست کناره گیری اسلامگرایان در مصر خوشنود باشند. این خوشنودی اما سبب نمی شود که از یاد ببریم اولا حادثه ای که رقم می خورد خارج از روندی دموکراتیک است و دخالت ارتش در امور دولت و اداره کشور در همه نقطه از جهان جز کودتا نام دیگری ندارد و ثانیا -از نگاه من متاسفانه- جنبش اسلامگرای اخوان المسلمین در مصر به سادگی حذف شدنی نیست. 

به باورم اساس جدایی دین از دولت همان قدر مهم است که ممانعت از تکیه بر اسلحه و تانک در امور مملکت. اگر دولتی اسلامگرا با رای اکثریت مردم در انتخاباتی آزاد سرکار آمده است نمی توان با آرایش چند عراده تانک در برابر وزارت دفاع و نقاط مهم شهر قدرت را بازپس ستاند؛ دست کم دموکراسی چنین آموزه ای ندارد. 
اگر راه برای برگزاری انتخابات با معیارهای جهانشمول یک انتخابات سالم باز و زمینه برای رقابت سیاسی مهیا باشد، به خیابان رفتن برای نبرد سیاسی «رادیکالسیم آشوبگر» است نه تلاش برای احقاق دموکراسی.

علوم انسانی به ما می آموزد که تعاریف فارغ از رنگ و ایدئولوژی بازیگرانِ موازنه سیاسی ارايه می شوند. مهم نیست که خیزش سراسری شهروندان غیرنظامی برای خلع ید یک حکومت علیه چه نظامی و با چه خواسته ای باشد در صورت وقوع این خلع ید و تغییر نظام سیاسی و بنیان های آن، شاهد «انقلاب» هستیم. این تعریف فارغ از پیامدهای رخداد است.

کودتا نیز از این امر مستثنی نیست. آیا اگر کودتای سوم ژوئیه از سوی ارتشی با گرایش به اسلامگرایان علیه دولتی سکولار صورت می گرفت، ولو اینکه میلیون ها تن از غیرنظامیان را نیز پشتوانه خود در خیابان ها داشت، آن را به رخدادی  به جز کودتا تعبیر می کردیم؟.

 سرآخر اینکه با مفاهیم علم سیاست شوخی نکنیم. تاریخ واقعی به دور از هیجان نوشته می شود؛ حتی اگر مورخان نیز مانند من و شما با دخالت دین در دولت موافق نباشند. 

هیچ نظری موجود نیست: