گفتوگو با حجت الله غنیمی فرد، مدیرامور بین الملل شرکت ملی نفت
تابستان سال ۸۳ تاکنون هیچ تغییری نه در چیدمان این اتاق در طبقه چهاردهم ساختمان مرکزی وزارت نفت روی داده و نه در لحن کلام مدیرامور بین الملل شرکت ملی نفت. آن زمان هم برای گفتوگویی با حجت الله غنیمی فرد به اینجا آمده بودم. اتاقی که در آن قراردادهای تجارت نفتی ایران رقم میخورد. جایی که اقتصاد یک کشور ۷۰ میلیونی به آن تکیه دارد.
غنیمی فرد از آذرماه سال ۱۳۷۰ امور بین الملل شرکت ملی نفت را مدیریت میکند. از دولت هاشمی رفسنجانی تا دولت احمدینژاد، او یکی از مردان تجارت نفت ایران باقی مانده است، اقتصاد میداند و وارد مباحث سیاسی نمیشود.
هنوز هم آن قاب بر دیوار اتاقش باقی است. تصویری از جنگ. نوجوانی که پایش قطع شده ولی نشانی از درد، غم یا حسرتی در چهرهاش نیست. شنیده بودم که عضو یکی از احزاب سنتی است و این تصویر را با دیدگاه سیاسیاش پیوند میزدم. «من هیچوقت در هیچ یک از احزاب، گروهها و یا سازمانهای سیاسی عضویت نداشتهام.»
پس عضویت شما در حزب موتلفه اسلامی... ؟
«این شایعه شاید به آن دلیل باشد که همواره از آقای عسگراولادی به نیکی یاد کردهام. در واقع من زمانی که او وزیر بازرگانی بود در سمت معاون بازرگانی خارجی قرار گرفتم و براساس تجربه کاری و مستقیم با ایشان است که شخصیت آقای عسگراولادی را شخصیتی محترم و اسلامی میدانم.» و ادامه میدهد که «من هرگز عضویت در احزاب سیاسی را کاری اشتباه تلقی نمیکنم اما معتقدم که بهتر است شخصی که در این سمت قرار دارد پیرو خط سیاسی خاصی نباشد و تنها به منافع ملی بیندیشد.» از آن تصویر میپرسم. میگوید که اولین بار آن را در اتاق یکی از همکارانش دیده و حالا سالها است که در وقت برخورد با مشکلات به چهره آن نوجوان خیره میشود تا غم خود را از یاد ببرد.
«بعدها فهمیدم این عکس در سال ۶۱ از حسین اصفهانی نوجوان هفده ساله در هنگام مین روبی در شلمچه دقایقی پس از آنکه پای خود را از دست میدهد گرفته شده است.» مشخصاتی را که پشت قاب نوشته است برایم میخواند.
«عکاس آن یک ارمنی به نام آلفرد یعقوبزاده است که اکنون در آژانس عکس سیپا در پاریس مشغول است و آن رزمنده هم حالا یک راننده تاکسی است! ببین چه چهره آرامی دارد، انگار نه انگار که عضوی از بدنش را برای همیشه از دست داده است...»
افزایش قیمت نفت خام در بازارهای جهانی، طی دوماه گذشته شتاب گرفته است. به عقیده شما این امر یک فرصت اقتصادی است یا اینکه میتواند تهدیدی برای کشورهای صادرکننده نفت باشد؟
زمانیکه در رابطه با افزایش قیمت نفت و اقتصاد کشورهای صادرکننده آن سخن میگوییم، بلافاصله بحث اقتصاد کلان این کشورها به ذهن متبادر میشود. بنابراین نمیتوان تنها به موضوع درآمد این کشورها پرداخت. برای پاسخ به پرسش شما باید به تراز بازرگانی نظری انداخت. باید دید که کشورهای مورد نظر با افزایش درآمدهای نفتی خود، چقدر از میزان وابستگی به واردات فاصله میگیرند. سابقه نشان داده است که متاسفانه در این کشورها و نیز ایران با افزایش درآمدها، کالاها و خدمات وارداتی نیز افزایش قیمت پیدا میکنند و بخش عمدهای از این افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت را واردات و افزایش هزینه به خود اختصاص میدهد. بدیهی است که در هر حال افزایش قیمت نفت میتواند امکانات جدیدی را برای کشور فراهم سازد. این امکانات نیز با برنامه ریزی بلند مدت برای زیرساختها و همچنین پروژههای سودآور و اشتغال زا میتواند سودمند واقع شوند. در واقع شرط برنامه ریزی درست و بلندمدت است که میتواند از عامل افزایش قیمت نفت خام برای کشوری چون ایران فرصتی فراهم کند تا از وابستگی به درآمدهای نفتی فاصله گیرد و اقتصاد کشور به حالتی رسد که کمترین تلاطم را از نوسانات قیمت نفت در بازارهای جهانی به خود ببیند.
برای مثال بخشی از این نوع برنامه ریزی در برنامه توسعه چهارم دیده شده است اما به نظر میرسد با ا فزایش غیرمنتظره بهای نفت خام که حتی بیش از پیش بینی دولت برای بودجه سال جاری نیز بوده است، نیاز بر آن است که مجلس با نگاهی بسیار محققانه این افزایش قیمتها را که منتج به افزایش نرخ کالاها و خدمات وارداتی و به تبع آن افزایش نرخ کالاها و خدمات مشابه آن درداخل میشود را بررسی کند. مجلس نباید منتظر تعدیل بودجه و یا متمم در پایان سال شود، بلکه اگر نیاز باشد باید برای هر چهار یا شش ماه یکبار این تعدیل بودجه را انجام دهد تا مبادا نسبت به آنچه که غیرقابل پیش بینی بوده است، تصمیمی گرفته باشند که با افزایش بهای نفت خام دیگر کارساز برای اقتصاد کشور نباشد.
به تعدیل بودجه کشور و بازنگری آن به عنوان راهکاری برای فرصت سازی در برابر افزایش قیمت نفت خام اشاره کردید. مایلم در این باره بیشتر توضیح دهید؟
برای نمونه بنزین را به عنوان یک کالای صرف وارداتی و سرمایهای در نظر بگیرید. زمانیکه نفت خام با چنین افزایش قیمتی که امروز شاهد آن هستیم مواجه میشود، بلافاصله کالاهای دیگر نیز دچار افزایش قیمت میشوند. این افزایش قیمت برای دیگر کالاها به نسبت افزایش قیمت نفت خام معمولا بقای بیشتری دارد. برای مثال با پیش بینیهایی که میشد ما باید میتوانستیم با بودجه ۵\۲ میلیارد دلاری نیاز بنزین وارداتی کشور را برای شش ماه تامین کنیم. اما قیمتهای افزایش یافته در ابتدا تمام محاسبات ما را تغییر داد. و متوجه شدیم که با افزایش ابتدایی قیمت بنزین، ما تنها تا اوایل شهریور ماه توانایی تامین این نیاز را با چنین بودجهای خواهیم داشت. اینک قیمتها نشان دهنده آن است که این بودجه تا اواسط مردادماه کفایت خواهد کرد. اگر این روند افزایش قیمت بنزین ادامه یابد که به نظر میرسد چنین باشد، به نظر میرسد که زودتر باید تعدیلهایی در بودجه کشور صورت گیرد تا کاهشی در واردات بنزین را شاهد نباشیم. این امر درباره پروژهها نیز صدق میکند.
امروز نه تنها قیمت نفت خام و بنزین افزایش یافته است بلکه کالاهای صنعتی نیز با رشد قیمت روبرو است. بودجه ریالی کالاها و خدمات پروژهها به طور حتم در یک دوره کوتاه مدت به علت افزایش بهای کالاهای وارداتی، به پایان میرسد. این پروژهها باید تعدیل قیمت شوند تا تمام شدنی باشند، در غیراین صورت بودجه تخصیصی به پایان خواهد رسید و پروژه دچار تاخیر خواهد شد. به نظر من باید گروه خاصی از محققان زیرنظر مجلس، باتوجه به افزایش قیمتهای جهانی نفت، کالا و خدمات به اعمال تعدیل بودجهها بپردازند تا اقتصاد کشور با توقف مواجه نشود.
به مساله نفت بازگردیم. آیا از نظر شما نفت در دنیای دیپلماسی امروز یک سلاح است ؟
فکر میکنم کسانی از بیرون و بدون شناخت از کشور سعی دارند که ایران را اینگونه و با چنین تعبیر غلطی معرفی کنند. به باور اشتباه آنان ایران کشوری با رفتارهای غیرمنطقی است و بنابراین آنچه که در اختیار دارد و اتفاقا مورد استفاده عموم کشورها است را میتواند به عنوان حربهای علیه آنانی به کار گیرد که حرف ایران را به راحتی متوجه نمیشوند. ایران ثابت کرده است که حتی در سختترین دوران جنگ صدام حسین با این کشور، و زمانیکه برخی از کشورهای غربی با کمکهای خود به عراق باعث لطمات جانی و اقتصادی در ایران میشدند، به دلیل آنکه مصرف کنندگان نفت، مردم عادی کشورها هستند، ایران هرگز به این نتیجه نرسید که در مقابل مردم عادی را مورد فشار قرار دهد و صادرات نفت خود را به روی آنان قطع کند. این امر در وضعیت کنونی نیز صدق میکند و همانطور که مقامات مختلف جمهوری اسلامی اعلام کردهاند ما به دنبال استفاده از نفت به عنوان سلاح نیستیم.
اگر براثر تحریمهای احتمالی، عکس این ماجرا اتفاق افتد و خرید نفت خام از ایران دچار مشکل شود، در آن صورت... ؟
سابقه عملکرد سازمان ملل متحد نشان میدهد که به دنبال تحریم مردم عادی کشورهای مختلف تنها براثر برداشتهای غلط برخی از کشورها نیست. ما امیدوار هستیم که عقل جمعی در سازمان ملل و در شورای امنیت این سازمان به این نتیجه برسد که نباید در راستای قبول عقاید غیرمنطقی یک یا چند کشور خاص، مردم کشورهای عضو این سازمان را مورد تحریم قرار دهند.
جدای از امیدواریها پرسش این است که آیا برای رویارویی با چنین تحریمهایی، استراتژی مشخصی تدوین شده است ؟
سابقه نشان داده است که در سختترین زمانها، کشورهایی مثل ایران باوجود فشارهای خارجی توانستند پاسخگوی تعهدهای خود در صادرات نفت باشند. بسیاری از مصرف کنندگان نیز به همین علت و با اعتمادی که با تکیه بر سوابق ایران به دست آوردهاند این تهدیدها را جدی نمیگیرند و به هر حال به نظر نمیرسد که سازمان ملل نیز به دنبال چنین رفتار غیرمنطقی باشد.
به تازگی دولت مصوب کرده است تا بخشی از نفت خام ایران با بنزین وارداتی معاوضه شود. آیا این راهکاری بلندمدت خواهد بود؟
همانطور که میدانید برای پرداخت معاملات بین المللی میتوان از دو شیوه پرداخت نقدی و یا پرداخت معوض استفاده کرد. معمولا معاوضه نفت خام با فرآوردههای آن امر غیرعادی نیست. در سال گذشته نیز در مقابل نفت کوره و نفت خام، مقادیری بنزین به کشور وارد شد.
آیا در پروسه فروش نفت ایران، روابط دیپلماتیک با کشورها نیز مد نظر قرار میگیرد؟
در ضوابطی که مصوب هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران است، ضوابط بین المللی تجاری مورد نظر واقع شده است. براساس آن هر کشوری به جز کشور اشغالگر قدس، اگر بخواهد وارد معامله نفت با ایران شود باید شرکت مربوطه دارای مشخصات و سوابقی باشد. همچنین از نظر امکانات مالی باید در حدی باشد که بتواند این معاملات را به صورت صحیح مالی انجام دهد تا در نهایت هیچ محموله نفت ایران بدون داشتن مقصدی برای پالایش، سرگردان روی آبها باقی نماند. آنچه که در عمل وجود دارد، شرکتها تقاضای خود را به بخش بین الملل شرکت ملی نفت تسلیم میکنند و پس از تطابق مدارک مورد نیاز با مصوبه موجود، نام آنان در لیست خریداران نفت ایران به هیات مدیره پیشنهاد میشود. در این رابطه هیچ موردی درخصوص روابط مثبت یا منفی روابط دوکشور و یا توصیه مقامات وجود ندارد.
آیا به صورت موردی با تیره شدن روابط دو کشور باز هم تنها این ضوابط مدنظر قرار میگیرد. برای مثال اگر فرض کنیم که امروز دانمارک و یا ایالات متحده بخواهند از جمله خریداران نفت خام ایران باشند، آیا بازهم تاکید میکنید که نوع روابط دو کشور با یکدیگر در این تجارت بیتاثیر است؟
مقررات داخلی ایالات متحده از ۶ ژوئن ۱۹۹۵ علیه تجارت با ایران جهت دار شد و سپس در سال بعد، در عرصه بین الملل شدت گرفت. در عمل دیدیم که آمریکا در هیچیک از سرمایه گذاریها و یا معاملات با ایران وارد نشد. اگر ایالات متحده مقررات خود را لغو کند ما هیچ مشکلی با شرکتهای آمریکایی نداریم. چنانچه پیش از آن برخی از این شرکتها در تعامل اقتصادی با ایران از نظر اعتبار مورد قبول بودند. درخصوص دانمارک نیز باتوجه به وضعیت این کشور و به تبع سوابق خود، هرگز خریدار نفت ایران نبوده و به نظر نمیرسد که چنین تمایلی هم داشته باشد.
دانمارک برای اینکه شبیه نفت ایران را داشته باشد به نوعی از نفت خام دریای شمال و نیز از طریق دریای بالتیک در شمال شرق اروپا میتواند به نفت روسیه دسترسی داشته باشد. بنابراین این فرض که آنان بخواهند در فهرست مشتریهای نفت خام ایران قرار گیرند چندان مقرون به صحت نیست.
تاکید دارید که فروش نفت ایران براساس مصوبه هیات مدیره شرکت ملی نفت ضابطهمند و روشن است. اگر این بحث را از نگاه داخلی پی بگیریم پس چه چیزی بهانهای شد در دست عدهای که با تکیه برآن مساله ارزان فروشی و وجود مافیای این تجارت را در کشور پیش کشند؟
اجازه بدهید که من در این زمینه نظر ندهم. فقط یک پاسخ میدهم و امیدوارم که کافی باشد. آیهای است در قرآن شریف که خداوند میفرماید: «با یکدیگر نزاع نکنید چرا که باعث از بین رفتن قدرتتان میشود. صبر پیشه کنید که خداوند با صابرین است.» برخی از این موارد در وضعیت کنونی حل شده است و امیدوارم که هر شبههای هم که باقی است با بررسی دستگاههای ذیربط در آینده نزدیک روشن شود.
قیمت نفت خام صادراتی ایران جدای از تاثیر نوسانات بازارهای جهانی چگونه محاسبه میشود؟
قیمت نفت خام باید به گونهای محاسبه شود که برای مصرف کننده نهایی فرآوردههایی از آن در بازار عرضه شود. به عبارت دیگر ما باید بدانیم که هر نوع نفت خام چه فرآوردههایی را باتوجه به کیفیت نسبی خود در بازارهای مختلف ارائه میکند. نزدیکترین رقیب ایران، کشور عربستان سعودی است. دو نوع نفت خام از مجموع نفت خامهای عربستان سعودی با نفت خامهای ایران شباهت بسیاری دارد. اگرچه در مواردی خاص مشخصات برخی از انواع نفت خام ایران مرغوبتر از این رقیب است. بنابراین سعی میکنیم ارزیابی کیفی بازار درباره نفت خام ایران را در هر ماه نسبت به ماه گذشته و نیز نسبت به نفت خام رقبا به دست آوریم. همچنین عواملی چون رشد مصرف، میزان ذخیره سازیها، وضعیت فصلی و وضعیت حمل و نقل در نظر گرفته میشود. در نهایت هر بخش از این پیش بینیها در مدلهای اقتصاد سنجی مورد توجه قرار میگیرد. همچنین برای جلوگیری از واگذاری سهم خود به رقیب در بازار سعی میشود که همه جوانب برسی شود.
پس از تایید قیمتهای به دست آمده، فرمول قیمت نفت خامهای صادراتی ایران برای هر ماه میلادی تا دهمین روز ماه میلادی قبل به بازار اعلام میشود. این مسالهای محرمانه نیست و به راحتی میتوان این فرمول را هرماه با فرمول دیگر رقبا مقایسه کرد. تحلیل بازار از فرمول قیمتهای پیشنهادی ایران نشان دهنده آن است که روش ما مبتنی بر واقعیات بازار بوده است.
قراردادهای فروش نفت خام ایران به لحاظ زمان چگونه تنظیم میشوند؟
قراردادهای ما یا به صورت بلند مدت یعنی از ۹ ماه تا یکسال و یا برای بیش از یکسال تنظیم میشوند. قراردادهایی که برای بیش از یکسال منعقد میشوند معمولا قراردادهایی هستند که به «همیشه سبز» موسوماند به این معنی که همواره مستدام خواهند ماند مگر آنکه یکی از طرفین خواهان توقف آن شود. در حال حاضر تعدادی از قراردادهای ما اینگونه است.
برخی از قراردادها نیز به قراردادهای «تک محموله» موسوماند که البته میتوان براساس آن برای سه تا چند ماه و برای چند محموله از آن استفاده شود.
آیا بازبینی فرمول فروش نفت خام ایران و اعلام ماهانه آن به بازار، برقراردادهای بلند مدت بیتاثیر است ؟
از آنجایی که براساس بند تعیین قیمت در قراردادهای ما، فروشنده مشخص کننده نرخ است، حق تغییر قیمت با ایران است. بدیهی است که ما نیز نکات مورد نظر مشتریان خود را در تحلیلهایمان مورد توجه قرار میدهیم تا خریداران نفت ایران به سوی رقبا کشیده نشوند.
گفته میشود که فهرست خریداران نفت خام ایران نزدیک به هفتاد کشور را شامل میشود. در حال حاضر عمدهترین این خریداران چه کشورهایی هستند؟
حدود ۶۰ درصد از نفت خام صادراتی ایران به آسیا منتقل میشود. این بخش از پاکستان تا کشورهایی نظیر چین و ژاپن را شامل میشود. ۳۲ درصد به کشورهای اروپایی و نیز ۸ درصد باقی مانده به آفریقا صادر میشود. هر ازگاهی نیز تک محمولههایی به کشورهای آمریکای لاتین تعلق میگیرد.
چند درصد از این کشورها با ایران قراردادهای بلند مدت امضا کرده اند؟
درصد بسیار بالایی از صادرات نفت خام ما از طریق قراردادهای بلندمدت است و درصد کمی نیز در برخی از فصول به صورت صادرات تک محموله و یا کوتاه مدت صورت میگیرد.
در این سالها، نزدیک به ۴۰ درصد از بنزین مصرفی کشور وارداتی بوده است و همچنان نیز به قوت خود باقی است این واردات از کدام کشورها صورت میگیرد؟
این بنزین وارداتی از کشورهای مختلف از آسیای دور تا هند تامین شده است. ما بنزین مورد نیاز کشور را حتی از مدیترانه هم تامین کردهایم. همچنین برخی از بنزینهایی که با کیفیت متفاوت وارد منطقه خلیج فارس شده و با اختلاط صورت گرفته در مخازن آن منطقه به کیفیت مورد نظر ما نزدیک شده است را خریداری کردهایم. قبل از به وقوع پیوستن شرایط فعلی عراق، کشورهای کویت و عربستان سعودی در منطقه نیز میتوانستند به ایران بنزین بفروشند. اما درحال حاضر به علت ضرورت تامین بنزین مصرفی عراق، ما نمیتوانیم بخشی از بنزین وارداتی خود را از این دو کشور در منطقه تامین کنیم.
جایگزین این دوکشور، کدام اند؟
عرض کردم، کشورهایی دیگر در آسیا و مدیترانه.
به طور مشخص کدام کشورها هستند؟
باتوجه به حساسیت موقعیت فعلی و اینکه قراردادهای نفتی مثل هر قرارداد دیگری بخشی درخصوص محرمانه بودن نام خریدار و فروشنده دارد، اجازه بدهید به صورت کلی فقط مناطق نام برده شوند.
این مساله محرمانه بودن نام خریدار و فروشنده در معاملات نفت و فرآوردههای آن آیا پیش از این هم اعمال میشد؟
همیشه وجودداشته است. البته موسساتی وجود دارند که سعی میکنند به طور غیرمستقیم به برخی از اطلاعات دسترسی پیدا کنند. حمل و نقل کنندگان، موسسات بیمه، بانکها و دیگر موسساتی که بین خریدار و فروشنده واقع میشوند از این اطلاعات مطلع میشوند و آنانی که در پی تهیه فهرست از این معاملات هستند از اطلاعات آنان سوءاستفاده میکنند. اما هیچگاه این فهرستهای تهیه شده کامل نبوده و نیست. بدیهی است که پس از پایان دوره قراردادهای این معاملات هیچ ممانعتی از اعلام نام خریدار و فروشنده و حتی جزئیات آن وجود ندارد.
نقش شرکت نیکو در فروش نفت خام کشور چیست؟
نیکو براساس مصوبه مجمع شرکت نیکو که هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران است فروش نفت به مجموعه بازار آفریقا را عهده دار است. نیکو مثل هر شرکت خارجی دیگر و براساس مصوبات هیات مدیره شرکت ملی نفت، نفت ایران را میخرد و در بازار آفریقا میفروشد. پول حاصل از این معاملات نیز به شرکت ملی نفت باز میگردد.
این کار مگر جزو وظایف امور بین الملل شرکت ملی نفت نیست؟
بخش بسیار کوچکی از کار نیکو فروش نفت ایران به آفریقا است چراکه آنها فاینانس کننده بسیاری از پروژههای نفتی ایران بودهاند و با اجازه هیات مدیره شرکت ملی نفت، در برخی از قراردادهای بای بک به اتفاق یکی از طرفهای خارجی حضور داشتهاند و قرارداد بستهاند. بنابراین قسمتی از کار این شرکت مربوط به فروش نفت ایران در بازار آفریقا است.
اجازه بدهید آخرین پرسشم را درباره سوآپ نفت خزر بپرسم. سال گذشته شاهد افتتاح خط لوله باکو - تفلیس - جیحان بودیم و این امر در برخی از تحلیلها به ناکامی طرح سوآپ ایران تعبیر شد. به راستی ایران در این طرح تا چه اندازه موفق بوده است؟
همیشه در رابطه با نفت، گاز و فرآوردههای نفتی هیچ مصرف کنندهای حاضر نیست که خود را متکی به یک مبدا کند چرا که همواره آن مبدا انرژی میتواند در برابر انواع خطرات به مخاطره افتد. به نظر میآمد که از ابتدا باید برای انتقال نفت و گاز مجموعه تولیدکنندگان دریای خزر، مسیرهای مختلفی دیده شود. این نکتهای منطقی و پذیرفته شده در بازار انرژی بود. متاسفانه با اعمال نظرات سیاسی توسط آمریکا این نظر منطقی یک شکل و بوی سیاسی به خود گرفت و در برخی از مقاطع این نظر اقتصادی به یک نظر صرفا سیاسی تبدیل شد.
در نهایت پرداخت کننده هزینه این نظر سیاسی کسانی شدند که مجبور به اطاعت از دستورات آمریکا بودند. حتی برخی از شرکتهای آمریکایی در این زمینه نظر موافقی با تصمیمات اعمال شده نداشتند. بخشی از خط لوله ئخإ قسمتی از نفت خام تولیدی کشورهای حاشیه خزر را میتواند به مدیترانه منتقل کند. ولی در عمل تا زمانی که قیمت نفت خامهای شیرین بسیار بالا است و فاصله مابین نفت خامهای شیرین و ترش بسیار است، این نفت خامها میتواند به راحتی به سمت غرب منتقل شود و از آنجا به دست خریداران برسد. ولی اگر از فاصله قیمتهای نفت خامهای شیرین و ترش کاسته شود و بازهم در بازار آسیا نسبت به غرب از ۲ تا ۴ دلار تفاوت قیمت وجود داشته باشد، در نتیجه خط لوله ئخإ با مشکلات عدیدهای روبرو خواهد شد. چرا که هزینه انتقال توسط این خط لوله گزاف است و اگر قرار باشد در نهایت قیمت نفت صادراتی پایینتر از قیمت در بازارهای آسیا باشد به هیچ عنوان این روند به لحاظ اقتصادی منطقی به نظر نمیرسد.
اگر بخواهیم بازار بخش شمالی ایران را با نگاهی غیرسیاسی و با منطق اقتصاد انرژی بررسی کنیم، به نظر میآید که وجود خطوطی مثل خط لوله ایران و حتی خطوطی که از ایران نیز نمیگذرند برای انتقال نفت خامهای تولیدی کشورهای حاشیه دریای خزر طی یک دهه آینده ضرورت دارد و باتوجه به وضعیت قیمتی بازار، هرکدام از این خط لولهها سهمی را به شرط قراردادهای بلندمدت میتوانند به خود اختصاص دهند.
علی خردپیر - روزنامه اعتماد ملی، شماره 75 - 16/2/85 خورشیدی