۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه

دردِ کنار زدنِ حجاب


خبر شیوه برخورد یک فروشنده تا کاخ سفید هم رفت. مهم این است که در این میان نه قانونی در منع فروش کالاهای شرکت اپل به ایرانیان و فارسی زبانان وجود دارد و نه دولت آمریکا درباره این خبر بی تفاوت بوده است.
واکنش جمعی از ایرانیان -قریب به اتفاق جوان- هم طبیعی است. اعتراض به تبعیض از هر جنسی که باشد حق است. به نظرم بیشتر از اینکه جنبه سیاسی در خبر اول پر رنگ باشد حس همین تبعیض است که آزاردهنده است. 
شیوه برخورد یک فروشنده و تحقیر خریدار است که مسبب خشم است. کما اینکه‌‌ همان خریدار می‌توانست یکی از محصولات اپل را از شعبه‌ای دیگر در‌‌ همان شهر تهیه کند بی‌آنکه بشنود منع قانونی در کار است. 
موضوع ساده است. ایرانیان مقیم ایالات متحده آمریکا و کانادا در طول زمان این کشور‌ها را خانه خود یافته‌اند. 

۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

خاطره


شده ایم خاطره 
می بینی؟ 

نه از من مانده فردا 
نه از تو می بینم امروز 

شده ایم روزگاری

مای ما در خیابان بود 
                          روزگاری انگار 



۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

مساله ما چیست؟ کفایت، شهامت یا صداقت؟

واقعا سید محمد خاتمی که نتوانست به جنبش تحول خواهی مردم ایران وفادار بماند با دیدن این همه استقامت از یاران پیشین خود چه فکر می‌کند؟. وقتی که خاتمی در دماوند به دور از چشم خبرنگاران رای به صندوق انداخت، برخی گفتند مصلحت اندیشی کرده است و سیاست ورزی یعنی اینکه راه گفتگو را باز بگذاری. گفتیم چرا حالا دماوند؟. اگر تصمیم بر این بود که رای داده شود، پس چرا یواشکی؟



بالاخره شترسواری که دولا دولا نمی‌شود. یا رای می‌دهی یا نه؟. عده‌ای بودند که حتی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ هم رای ندادند و از اینکه بگویند رای نداده‌اند هم ابایی نداشته و ندارند. عده‌ای تحریمی بودند و در روزهای آخر تصمیم به رای دادن گرفتند و با سینه‌ای سپر کرده رای دادند و اتفاقا دوشادوش همانانی که پیش‌تر زنجیره سبز انسانی می‌ساختند در تظاهرات گلوله خوردند.
 
حداقل خواسته‌ای که یک اصلاح طلب می‌تواند در پیشگاه ملت برآورد سازد، آن است که در جامعه‌ای پرحجاب، شفاف باشد.

۱۳۹۱ خرداد ۲۰, شنبه

سرگشاده به اکبرآقا


گیرم که هنر و هنرمند را با سیاست کاری نیست، این درست. یادی از حسین سرشار همبازی فیلم «اجاره نشین‌ها» هم حرام است؟. خیلی دوست دارم بدانم که از خود پرسیده‌ای چه شد که سرشار یکباره ناپدید شد و پس از دو سال جسدش را در آبادان یافتند؟. شاید هم من شایعه می‌بافم!. اصلا بازیگر سینما مگر مفتش است؟ فرض بر این می‌گذاریم که اصلا شما سرشار را یادت نمی‌آید، از رامین پرچمی و زندانی شدنش خبر دار شدی؟. از پگاه آهنگرانی هم بی‌خبر ماندی؟ راستی مستندی که ساخت را دیدی؟ آن را هم ندیدی؟ پگاه را نمی‌‌شناسی یا می‌‌شناسی اما چه اهمیت دارد او هم یکی مثل میلیون‌ها دختر توسری خورده ایرانی.

 

۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

پریای جیرانی، نه پریای نه نه دریا

نمی دانم تقصیر اکبر صادقی است که با ساختن «دبیرستان» در سال ۱۳۶۵ بیژن امکانیان را ستاره سینمای «ستاد مبارزه با مواد مخدر!» ساخت یا تقصیر بازیگر بود که نقش آفرینی اش چنان در آن سال های برهوت تولید فرهنگی در ذهن کودکانه ی ما خوش نشست که با دیدن «قصه پریا» و حضور این بازیگر کم کار، پیوندی سخت میان امکانیان و  آن ژانر می بینیم. 

فریدون جیرانی، سازنده فیلم، سال گذشته به مجری گری تلویزیون پرداخت و با برنامه «هفت» به جای نقد، فرصت داد تا زخمِ عقده هایِ چرکینِ برخی باز سربگشاید و برای نمونه با دستی فاطمه معمتمد آریا را بکوبند و با دستی دیگر از فریماه فرجامی بازیگر به راستی پری سیمای سال های دور ایران، عجوزه ای زشت گفتار و زشت خو به نمایش بگذارند. جیرانی که در کسوت سینماگر، نامی داشت با برنامه هفت و هم نشینی با مسعود فراستی آن هم در تلویزیون ضرغامی می رفت که به یک جسد بدل شود.


قصه پریا، شاید قصه نجات جیرانی و گام موفق دو، سه تن است. جیرانی که عذرخواهی‌ها بدهکار است با این فیلم گویی دست و پایی زد تا بگوید هنوز فیلمساز است و می خواهد سینماگر باقی بماند. در ایران هم منتقدان گفتند که به لحاظ تکنیکی فیلم «استاندارد» است. جای شکرش باقی است آنکس که «استاد» می خوانندش، فیلمش «استاندارد» است!.