۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

بازگشت به تهران برای یک سلام

در باز بود انگار. خاطرم نیست کسی در را به رویم گشوده باشد. وارد حیاط شدم. از کنار گلدان‌های چیده کنار باغچه گذشتم. هوا گرگ‌ و‌ میش بود. به ورودی ساختمان رسیدم. بازهم کسی را ندیدم. از پشت شیشه‌ها و از راه پله‌ای که به طبقه فوقانی راه داشت صدای پچ‌پچ و گفتگو می‌شنیدم.

گوشه‌ای روی یک صندلی نشستم. منتظر ورود میرحسین بودم؛ شاید هم خانم‌ رهنورد. هیچ خبری نبود. کسی به سراغ این میهمان ناخوانده‌ نمی‌آمد حتی برادران که می‌دانستم در این خانه مستقرند. سرم داغ شده بود؛ بس که افکار از هم سبقت می‌گرفتند. چرا در باز بود؟. یعنی کسی متوجه ورودم نشده است؟. چرا کسی نمی‌آید؟. می‌دانم. می‌دانم که دارند مرا نگاه می‌کنند. حواسشان هست.

۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

گفتگو با زمانه: تن به نابودی نسپاریم

رادیو زمانه به مناسبت یازدهمین دوره برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، ویژهبرنامه‌هایی را تهیه کرده است که به مثابه فلاش‌بکی است به چهار سال پیش و نگاهی به کودتای ۱۳۸۸. در دومین بخش از این سه‌گانه، فرصتی شد تا در خصوص آنچه روی داد و شاهدش بوده و هستم نظرم را بیان کنم. این برنامه را بشنوید و اگر تمایل داشتید از دقیقه ۲۲ را به نقد بنشینید.

۱۳۹۲ تیر ۴, سه‌شنبه

یک دقیقه سکوت برای زنده‌ها

تولیدات پسینی- ۲

شادی صدر، حقوقدان ایرانی مقیم اروپا عصبانی است. با خواندن مقاله‌اش در وب سایت بی بی سی این را متوجه می‌شوم. از همان تیتر که تحکم آمیز است این عصبانیت پیداست. مطلبش به بهانه نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری، دفاعیه‌ای از رادیکالیسم در ایران امروز است. در مطلبش چهار نکته نظرم را جلب کرد.

الف: در نوشتار «یک دقیقه سکوت؛ رادیکال ها دارند حرف می‌زنند.» عده‌ای که رای نداده‌اند با تحریمی‌هایی با انگیزه‌های متفاوت یکی گرفته می‌شود. در اینکه به قول وی «رای ندهندگان» انگیزه‌هایی متفاوت داشته‌اند شکی نیست اما تحریمی بودن همگی این جمع محل پرسش است.

همیشه و در همه جای دنیا می‌توان عده‌ای را دید که در بهترین شرایط هم رای نمی‌دهند.
این گروه که اتفاقا گاه از شرایط سیاسی و اجتماعی هم نالان هستند و خود را ناآگاه از سیاست نمی‌دانند، به یک اصل کاذب باور دارند و آن هم اینکه «با رای دادن ما چیزی عوض نمی‌شود».

۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

شاید هیچکس نمی توانست پیش بینی کند

تولید پسینی- ۱

پس از اعلام نتیجه انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به طور طبیعی تولیدات فکری بسیاری را شاهد بوده ایم. این تولیدات که آن را با معیار قراردادن انتخابات و با توجه به موضوع آن، پسینی می نامم، نمی تواند بی ربط با تولیدات پیشینی باشد چنانکه تاریخی که می آفرینیم حلقه هایی جدا افتاده از هم نیست. من سعی کرده ام بهترین مقاله ها، یادداشت ها و گفتگوها را از نظر دور ندارم. در این تریبون به چند مورد از این تولیدات اشاره می کنم. 

حسین قاضیان یادداشت خود را چنین آغاز می کند: «يک ماه پيش در مطلبی اشاره کرده بودم که ايران در جريان آبستن کودکانی نامنتظر خواهد شد. آن روزها، نه من، و شايد نه هيچ کس ديگری، نمی توانست پيش بينی کند که حسن روحانی رئيس جمهور بعدی ايران خواهد بود.»

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

عبور از شعار و ضرورت تعقل در نگاه سیاسی


گاه به این فکر فرو می روم که اگر این شعاردهندگان و انشانویسانی که جز بی منطق حرف زدن، انگ زنی، نفرت پراکنی و دشمنی با در و دیوار به نام مبارزه با جمهوری اسلامی تولید دیگری ندارند، لااقل روزی ۱۰ دقیقه وقت می گذاشتند تا نکته تازه ای یاد بگیرند، نه تنها خود را مضحکه درون و برون مرز نمی کردند بلکه فردا روزی هم که به زادگاهشان باز می گشتند حس کسی را نداشتند که چنان اصحاب کهف از خواب دیرین برخواسته اند. آموختن و نو شدن اما کار زیردستان است و نه رهبران مادرزاد.

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

ساده ترین اظهارنظر سیاسی ممکن

پیش بینی های بسیاری نقش بر آب شد. جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ در تاریخ معاصر ایران سندی شد بر آن که اولا مواجهه حاکمیت جمهوری اسلامی با جنبش های خودجوش اجتماعی غیرقابل پیش بینی است و از این رو کمتر می توان با قطعیت درباره اش سخن گفت.
ثانیا با موثر افتادن حمایت چهره های اصلی حامی جنبش اصلاح طلبی از حسن روحانی و در نهایت کسب ۵۰/۷ درصد آرا آنهم تنها چهار سال پس از گذشت از کودتا، نشان داد که همچنان امید به حرکت تدریجی به سوی تحقق دموکراسی در ایران زنده است. 

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

بازی ۵ به ۱ و معمای پیچیده خرداد

سرانجام خاتمی اعلام کرد که حامیِ حسن روحانی است. پیش از این هم روحانی از سوی هاشمی و خاتمی تمجید شده بود و باوجود رای خانواده روح الله خمینی و جمعی از اصلاح‌طلبان به ویژه مشارکتی‌ها به محمدرضا عارف، روشن بود که نگاه پراگماتیست‌ها به روحانی است. چه برای نمونه همراهی «کارگزاران» با «اعتدال و توسعه» بدیهی است.

تا اینجا که تنها سه روز به برگزاری انتخابات باقی است، با انصراف حداد عادل و محمدرضا عارف از جمع نامزدها، پنج اصولگرا و یک نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان در صحنه دیده می شوند. از میان اصولگرایان سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف نقش برجسته‌تری در جلب توجه ها داشته و دارند. گمان نمی‌رود علی اکبر ولایتی و محسن رضایی قادر باشند گوی رقابت را از جلیلی که مورد حمایت طیف وسیعی از حامیان سابق احمدی‌نژاد است بربایند یا زورشان به آن بخش از بدنه سپاه و نیروی انتظامی و نظامیان گِرد قالیباف بچربد.

محمد غرضی هم در این میان ظاهرا نقش گرم‌کننده بازار را دارد که نادانسته هر سخنش حاشیه‌ساز می‌شود. روحانی اما که نامزد تزییتی شورای نگهبان برای اثبات رقابتی بودن گزینش ریاست جمهوری یازدهم بود، توانست بی‌آنکه اصلاح‌طلب باشد رای سرانِ اصلاح‌طلبانِ رانده شده از صندوق‌ها را به سود خود جلب کند.