تولید پسینی- ۱
پس از اعلام نتیجه انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به طور طبیعی تولیدات فکری بسیاری را شاهد بوده ایم. این تولیدات که آن را با معیار قراردادن انتخابات و با توجه به موضوع آن، پسینی می نامم، نمی تواند بی ربط با تولیدات پیشینی باشد چنانکه تاریخی که می آفرینیم حلقه هایی جدا افتاده از هم نیست. من سعی کرده ام بهترین مقاله ها، یادداشت ها و گفتگوها را از نظر دور ندارم. در این تریبون به چند مورد از این تولیدات اشاره می کنم.
پس از اعلام نتیجه انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به طور طبیعی تولیدات فکری بسیاری را شاهد بوده ایم. این تولیدات که آن را با معیار قراردادن انتخابات و با توجه به موضوع آن، پسینی می نامم، نمی تواند بی ربط با تولیدات پیشینی باشد چنانکه تاریخی که می آفرینیم حلقه هایی جدا افتاده از هم نیست. من سعی کرده ام بهترین مقاله ها، یادداشت ها و گفتگوها را از نظر دور ندارم. در این تریبون به چند مورد از این تولیدات اشاره می کنم.
حسین قاضیان یادداشت خود را چنین آغاز می کند: «يک ماه پيش در مطلبی اشاره کرده بودم که ايران در جريان آبستن کودکانی نامنتظر خواهد شد. آن روزها، نه من، و شايد نه هيچ کس ديگری، نمی توانست پيش بينی کند که حسن روحانی رئيس جمهور بعدی ايران خواهد بود.»
در میان منتقدان سینما بسیار شنیده می شود که اگر فیلمی ۱۰ دقیقه اولش گیرا نبود کارگردان شکست خورده است. در عالم روزنامه نگاری هم پاراگراف آغازین یک مطلب حائز اهمیت ویژه ای است و به بسته به قالب مطلب مختصاتی دارد. اگر بخواهیم با این نگاه به یادداشت «کودکان دیگری در راهند» بنگریم همان ابتدای امر باید از خیر خواندنش گذشت زیرا اگرچه با قید احتمال سخن می گوید اما محتملی غیرمنطقی را به میان آورده است.
اینکه «شاید هیچ کس دیگر نمی توانسته پیش بینی کند که روحانی رئیس جمهوری خواهد شد» یعنی احتمالا کسی در میان بیش از ۱۸ میلیون رای دهنده به روحانی، پیش بینی نمی کرده که نامزدش را در جایگاه ریاست جمهوری ببیند.
ممکن است بسیاری صرفا به دلیل اینکه «میخواهند» نامزدی رئیس جمهور شود به او رای دهند اما هستند کسانی که علاوه بر این خواسته «اطمینان دارند» که او می تواند برنده رقابت باشد. باور و اطمینان در اینجا مرادف با پیش بینی است چراکه معطوف به آینده است ولو اینکه این اطمینان واهی و بدون پشتوانه علمی باشد. کما اینکه کسانی که در ستادها و اتاق فکرهای انتخاباتی فعالیت می کنند از ظن خود روی اسب مرده شرط نمی بندند بلکه تحلیلی از اوضاع کنونی و پیش بینی از آینده دارند. این تحلیل و پیش بینی می تواند نادرست باشد. بهتر این بود که نوشته می شد «من و بسیاری از تحلیل گران سیاسی پیشبینی نمیکردیم/ نمیتوانستیم پیشبینی کنیم که حسن روحانی رئیس جمهوری شود.»
گذشته از ایرادی که به آغاز مطلب دارم، به کسانی که حدس می زنند این انتخابات مهندسی شده است و گاه تلاش می کنند تا حدس خود را به عنوان آگاهی ارایه کنند، خواندنش را در وب سایت رادیو فردا توصیه می کنم. آقای قاضیان از جامعه شناسان صاحب نام و مورد توجه اهالی رسانه است که می توان از او بسیار آموخت.
۱ نظر:
من و خیلی از کسایی که رای دادن فکرشم نمیکردیم روحانی رییس جمهور بشه. پس توجیه منطقی رای دادن ما چی میتونست باشه؟ میخواستیم باعث مشروعیت نظام بشیم؟ دلیل من شاید فقط ۴ سال بدون امید بود. ۴ سال، هر روز بدتر از دیروز، خفقان، بدتر شدن اوضاع اقتصادی... چه روزهایی دیدیم روزهایی که اتفاقاتی افتاد که باورش غیر ممکن بود عاشورا، سحابیها و هدی صابر... و صدایی از کسی شنیده نمیشد. فقط اعتراض از طرف زندانیهای سیاسی بود. قیمتها چند برابر شد ولی صدای اعتراضی نبود فقط فحشهای تو تاکسی. در این وضعیت چه امیدی میشه داشت؟ که یه دفعه کاسه صبر همه لبریز بشه؟ فقط میشد رای داد اگه زیر یک درصد هم فکر میکردیم ممکنه... یه چیز دیگه هم بود فکر میکردیم اگه بشمرن و بعد رای واقعیش خیلی پایین بشه اون وقت چی؟ با خیال راحت میان میگن شما همین تعدادین شما که با وضع موجود مخالفین همینقدر هستین فقط...
ارسال یک نظر