محمود احمدی نژاد چه اکثریت ملت ایران بخواهند و چه نه ، باری دیگر این فرصت را یافته است تا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان رئیس جمهوری این کشور حضور یابد . کسی که به طور عمده سخنرانی هایش سبب خشم و تحقیر غرب ، محبوبیت در میان توده های کشورهای عرب ، و شرم و سرافکندگی ایرانیان است.
احمدی نژاد شش ماه از روی کار آمدنش نگذشته بود که هجده صفحه نامه خطاب به جورج بوش رئیس جمهوری وقت ایالات متحده نوشت . نامه ای با ادبیات پیامبرگونه ، پر وعظ و نصیحت که با واکنشی سرد رو به رو شد . با انتخاب باراک اوباما نیز احمدی نژاد دو نامه خطاب به وی نوشت اما باز آبی در روابط پر تناقض دو کشور گرم نشد.
احمدی نژاد اگرچه با ادبیاتی که در عرصه دیپلماتیک نه تنها پسندیده نیست بلکه اصولا درک نمی شود سخن می گوید و نامه نگاری می کند ، اما خواهان نگه داشتن سطح روابط در وضعیت خاکستری است . وی در سفرهای خود به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل و نیز کنفرانس بین المللی ان پی تی ثابت کرد که در کلان ماجرا ، پیک رهبر جمهوری اسلامی و واگویه کننده مواضعی تکراری است ؛ اما اکنون شخص سید علی خامنه ای نیز می داند که مدیریت بحران سیاسی داخلی ، در کنار فشارهای فزاینده اقتصادی ناشی از تحریم های بین المللی و شمیشر داموکلس غرب بر بالای سر نظام جمهوری اسلامی ، سیاستی معقولانه تر می طلبد.