۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

سازمان صادرکنندگان گاز: هدف‌ها و افق‌ها

گفتگو با رادیو دویچه وله

کشورهای عمده صادرکننده گاز در نشست مسکو، تصمیم به ایجاد سازمانی تازه گرفتند تا سیاست‌های تولید و صدور گاز خود را هماهنگ کنند. مقر دایم این سازمان قطر خواهد بود. فکر ایجاد این سازمان، ۸ سال قبل در اجلاسی در تهران طرح شد.
علی خردپیر روزنامه‌نگار و کارشناس انرژی در گفتگو با دویچه‌وله به دورنمای تشکیل این مجمع و منافع ایران در این عرصه ‌پرداخت.

دویچه وله: توافق بر سر ایجاد اوپک تا چه اندازه می‌تواند معادلات قدرت در منطقه را تغییر دهد، چقدر سیاسی است؟

علی خردپیر: قبلا بگویم که «اوپک گازی»، غلط مصطلح است. اوپک، مخفف سازمان کشورهای صادرکنندگان نفت است و با افزودن کلمه گاز به آن، ترکیب بسیارنادرستی ایجاد می‌شود. سازمان کنونی، دنباله‌ی مجمع صادرکنندگان گاز است که ایران هشت سال قبل تشکیل داد. تشکیل این سازمان کاملا سیاسی و مرتبط با سیاست بین‌الملل است. ایران و روسیه با داشتن دخایر «پارس جنوبی» از بزرگترین صادرکنندگان گاز هستند اما روسیه هرگز رضایت نداد سیاست‌های مورد نظرش، در داخل «مجمع صادرکنندگان گاز» بازگو شوند. ترجیح روسیه این بود که این مجمع تبدیل به سازمانی شود که خودش در آن نفوذ بیشتر داشته باشد. روسیه با فراخواندن کشورهای عضو این سازمان در زیریک چتر می‌خواهد سیاست‌های صادرات و فروش گاز از این منطقه را کاملا تحت نفوذ و هدایت خود بگیرد.
دویچه وله: آژانس بین‌المللی انرژی پیش از این نسبت به تشکیل یک سازمان گازی هشدار داده بود. دلیل این مخالفت چیست؟

 علی خردپیر: اساس تشکیل این آژانس به وسیله آمریکا، رویارویی با اوپک بود. امروز که گاز، هم سطح نفت خوانده می‌شود و حتی عصر را عصر گاز می‌نامند، منطقی است که آژانس بین المللی انرژی بعنوان مدافع غرب یا مصرف کنندگان چنین موضعی بگیرد. البته اهداف و کنش اوپک با زمان تاسیس‌اش در ۴۸ سال قبل فرق کرده است. آن زمان اوپک یک اتحاد ضد امپریالیستی و متشکل از کشورهای جهان سومی بود. الان چنین نیست و مواضع آن تعدیل شده است. اما منطقی است که دنیای غرب، به‌عنوان مصرف کننده گاز، در مقابل همکاری‌های سازمانی صادرکنندگان گاز و نفت واکنش نشان دهد.

دویچه وله: ایران در این میانه، چه سهم و سودی از تشکیل این سازمان خواهد برد؟

علی خردپیر: قطعا ایران بعنوان دارنده یکی از بزرگترین دخایر گاز طبیعی، نقش مهمی در این سازمان خواهد داشت. البته با این شرط که سیاست‌هایی درخور اتخاذ کند. شرایط کنونی ایران، ویژه است. ایران نیاز به پیوندهای بین‌المللی و کشورهایی دارد که بتوانند همراه او در فعالیت‌های اقتصادی باشند. سودی که ایران در حال حاضر از تشکیل این سازمان می‌برد، داشتن چند متحد سیاسی خواهد بود که می‌توانند پیوندهایش را قوی‌تر کنند. مثلا ایران می‌تواند درچارچوب این سازمان، برای پروژه‌های داخلی خود در حوزه‌های نفت و گاز و غیره، از همکاری روسیه سود برد.

دویچه وله: صادرکردن گاز نیاز به خطوط انتقال دارد. با توجه به شرایط اقتصادی موجود، کمبود منابع برای سرمایه‌گذاری لازم و مهمتر از همه تحریم کنونی ایران، چه چشم‌انداز موفقیت آمیزی برای ایران در این زمینه وجود دارد؟

علی خردپیر: صادرات گاز تا امروز به دو شیوه بوده است. یکی از طریق خط لوله و دیگری به وسیله فناوری «ال ان جی» که گاز طبیعی را مایع کرده و در کشتی‌های ویژه‌ای با دمای مخصوص به مقصد می‌رسانند. نکته اینست که ایران با توجه به تحریم‌های موجود، همچنان در تلاش صادرات گازخود به پاکستان و هند است. نگاه ایران با جضور در این سازمان، به بازارهای بیشتر است. وقتی قطر دسترسی به تکنولوژی «ال ان جی» دارد، ایران هم می‌تواند این تکنیک را در صادرات گاز خود در نظر گیرد. با این همه، ایران به دلیل شرایط مربوط به خط لوله و مشکلات ناشی از تحریم، امکان دارد گاز طبیعی خود را نه به صورت مستقیم، بلکه به صورت غیرمستقیم یا دست دوم به بازار مقصد هدایت کند.

+ این گفتگو با خانم مهیندخت مصباح صورت گرفت .

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

بازگشت

دیشب اینجا
دلی با موج سخن گفت انگار

ساحل
بوی شراب می دهد

پای آن تکه سنگ
آن شاهد بیدار
هیزم سوخته مانده ست به جا

یک قدم آن سوی تر
مرغکی
حرفی به زبان می آرد انگار

ساحل بوی شراب می دهد

بومی ها از دریا بازگشته
با خود سوغات آورده اند
یک تور پر از ماهی
و چشمانی خیره به آستان مرگ

موجی می رسد از راه
پیکری آورده همراه

تور رها کرده صیادان سوی موج می دوند
ساحل بوی شراب می دهد

مرغک آرام است حالا
ساحل بوی شراب می دهد

۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

نوسان بهای نفت و آینده دولت نهم

گفتگو با دویچه وله

مهیندخت مصباح : بهای نفت کماکان سیری نزولی طی میکند و به پایین‌ترین میزان خود در ۱۴ ماه گذشته رسیده است. در این میان،وابستگی ساختاری بودجه و تراز بازرگانی کشور به درآمدهای نفتی نگرانی‌هایی در مورد آینده اقتصادی ایران را دامن زده است. 
بهای نفت کماکان سیری نزولی طی می‌کند و اینک به پایین‌ترین میزان خود در ۱۴ ماه گذشته رسیده است. هر بشکه نفت این روزها به بهای ۶۳ تا ۷۰ دلار معامله می‌شود. در این میان، وابستگی ساختاری بودجه و تراز بازرگانی کشور به درآمدهای نفتی و همچنین حجم بالای واردات، نگرانی‌هایی جدی در مورد آینده اقتصادی ایران را دامن زده است.

رویارویی دولت نهم با این بحران، در حالی است که محمود احمدی‌نژاد امید زیادی به ابقای مقام خود در چهار سال آینده دارد. علی خردپیر، روزنامه‌نگار اقتصادی در گفتگو با دویچه‌وله، از خطرات نوسان بهای نفت و طرح‌های اقتصادی غیرکارشناسانه دولت نهم در تطبیق با واقعیات سخن می‌گوید.

+ فایل صوتی این گفتگو را اینجا بشنوید .

نوسان بهای نفت و آینده دولت نهم ( گفتگو با دویچه وله)

دویچه وله: بهای نفت کماکان سیری نزولی طی می‌کند و اینک به پایین‌ترین میزان خود در ۱۴ ماه گذشته رسیده است. هر بشکه نفت این روزها به بهای ۶۳ تا ۷۰ دلار معامله می‌شود. در این میان، وابستگی ساختاری بودجه و تراز بازرگانی کشور به درآمدهای نفتی و همچنین حجم بالای واردات، نگرانی‌هایی جدی در مورد آینده اقتصادی ایران را دامن زده است.
گفتگو را اینجا گوش کنید.


۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

چرا باید به گلشیفته تبریك گفت؟

هنرمندی که از دروازه‌ هالیوود به خود رسید


ایران امروز: مخاطبان سینمای ایران، گلشیفته فراهانی بازیگر ۲۵ساله را با آن صدای تودماغی‌اش خوب می‌شناسند. گلشیفته‌ای که همین اواخر در کنار بهرام رادان در فیلم «علی سنتوری» که به سنتوری تغییر نام یافت و آن همه خون به جگر داریوش مهرجویی کرد، حضور داشت.


گلشیفته فرزند بهزاد فراهانی است اما فضل پدر جز اینکه راهی برای ورود او و خواهرش به سینما باشد تکیه گاهی دیگر نبوده است. فخر به پدر که چهره آشنای سینما، تئاتر و تلویزیون بود نه برای گلشیفته و نه برای هیچ سینماگر و بازیگر دیگری سودی ندارد که هنر جوشش درون است و اینگونه فخر ورزی‌ها را نمی‌پسندد. 

دنیای هنر و ادبیات، دنیای سیاست یا همین مطبوعات ورشکسته ی خودمان نیست که بی مایه چهره شدن را در آن ببینیم. این دنیایی است که بی هیچ رودربایستی به سراغ حاصل کار می‌روند، بار و میوه را می‌چشند و آنگاه که محصول از تیغ بی رحم منتقدان و مردم گذشت پایدار می‌شود. 

گلشیفته فراهانی را نمی‌توان بی هنر دانست، نمی‌شود کوچک شمرد و راحت از او گذشت، اگر چه اولین نبود که به سینمای برون مرز راه یافت اما این حضور در جای خود قابل تامل است. برای ایرانیان هم شگفتی نبود چراکه پیش از او درخشش سوسن تسلیمی را در تئاتر سوئد دیده بودند و حضور شهره آغداشلو را در سینمای‌ هالیوود و نامزدی‌اش را برای اسکار.

آغداشلو برخلاف برخی که گمان می‌برند پس از «خانه ای از شن و مه» کارش به آخر خط رسیده است اما به سریال مطرح و پربیننده ۲۴ راه یافت. ایرانیان پس از انقلاب ۵۷، خبر شدند که بهروز وثوقی در آلمان و ترکیه بازی کرده است. حتی تعدادی ایرانی هم پراکنده در سینمای آمریکا کارهایی از خود به یادگار گذاشتند. خبرها در عصر ارتباطات به ایران می‌رسید و می‌رسد، پس بازیِ گلشیفته در کنار دی کاپریو در فیلم "مجموعه دروغ‌ها" به کارگردانی ریدلی اسکات باورنکردنی و شوکه کننده نبود.

گلشیفته درخشش دیگری بود از استعداد و هنرمندی انسان. می‌گویم انسان چراکه باور دارم نه هنر قابل حصر پشت مرزهاست و نه انسان. 
در صنعت سینما حضور در‌هالیوود برای هر هنرمندی می‌تواند یک آرزو باشد.‌ هالیوود جایی است که هر اثر "بیشتر دیده می‌شود" و این بیشتر دیده شدن یک امتیاز است اما نکته ای که پس پرده باقی می‌ماند آن است که شادی ایرانیان پیش از هر چیز از یک حس ناخودآگاه نشات می‌گیرد. حسی که مایل است، او - انسان ایرانی - دیده شود، حرف بزند، عرض اندام کند و به عبارتی روشن تر فریاد بزند که: من هم هستم.

این حس در واقع پدید آمده از سر محدودیت‌هاست. درست مانند روستائیانی که زمانی، اقامت در شهر برایشان فخر محسوب می‌شد. این حس به خودی خود بد نیست. در واقع اساسا پیش از هرچیز برای ایرانیان و دیگر ملیت‌های مشابه یک واقعیت است که باید درک شود. 

ما می‌خواهیم «باشیم» و به اندازه دیگران «نفس بکشیم». ما می‌خواهیم و باید که به کردار نشان دهیم ناتوان نیستیم. نه ناتوان بلکه اساسا برابر هستیم. پس اینجاست که ورود آغداشلو‌ها و گلشیفته‌ها به‌هالیوود فرصتی به ما می‌دهد که بگوییم: او را می‌بینی؟ او ایرانی است. در واقع می‌گوییم: او را می‌بینی او «مثل ِ 
من» است مثلِ من که «ایرانی هستم».


این حس خوش در پس چنین رفتار ناخودآگاهی است که ما را آرامی می‌بخشد و تسکین می‌یابیم. گلشیفته فراهانی امروز -در فضای دیپلماتیک پر تنش موجود- این حس خوش را به ایرانیان هدیه کرده است. 

جدای از این ماجرا اما گلشیفته مانند شیرین عبادی برنده جایزه صبح نوبل با حذف حجاب، انتخاب خود را نمایش داده است. انتخابی که در درون موجود نیست، و یک حرکت نمادین روی فرش قرمز حرف‌های بسیاری زده است. این هم البته می‌تواند ناخواسته باشد. به این معنی که گلشیفته، به نمایندگی زن ایرانی روی فرش قرمز نرفته است، چنان که آغداشلو هم در سالن گریک تیاتر نماینده زنان ایرانی نبود، اما استفاده از حق اولیه انسانی یعنی انتخاب پوشش پرده دری از تصویر زنی است که باید در سینمای ایران و روی پرده نقره ای، حتی هنگام خواب هم پوشش بر سر داشته باشد.

زن سینمای ایران در تصویری که از منزلش -حریم خصوصی شخصیت- ارائه می‌شود هم با حجاب است. تماشاچی ایرانی فیلم را می‌بیند اما چشمش عادت کرده است، پس مضحکه را درک نمی‌کند و عبور می‌کند. توقع اینکه گلشیفته حتی روی فرش قرمز‌هالیوود هم همان تصویری را به نمایش بگذارد که سینمای مجوز گرفته از وزارت ارشاد اسلامی، کم لطفی همین چشم‌های عادت کرده است. 

گلشیفته حالا خودش است، یگانه زیستن را پیش گرفته و چندگانگی رفتاری -مختص سیستم‌های بسته فرهنگی- را کنار گذاشته است. گلیشفته حالا جز در حرفه ی خویش نقشی نمی‌پذیرد. از این روست که باید به گلشیفته تبریک گفت. گلشیفته از دروازه‌هالیوود به "خود بودن" رسید بدونِ هراس از پچ پچِ من و تو. تبریک!



+ این یادداشت نخستین بار در وب سایت ایران امروز منتشر شد. 

۱۳۸۷ شهریور ۱۵, جمعه

خبري كه خوش نيست

گفتگو با نماینده ملی ایران در اوپک


نتيجه يكصدوچهل‌وپنجمين نشست مشترك اعضاي اوپك در مقر دايمي اين سازمان، افزايش 500 هزار بشكه‌اي سطح توليد نفت خام بود. تصميمي كه براي نخستين‌بار در يك سال گذشته براي جلوگيري از ادامه رشد بهاي انواع نفت خام در پايتخت اتريش اتخاذ شد. با اين همه بهاي نفت به رشد خود ادامه داد و از سقف 83 دلار نيز گذشت. شدت يافتن سير صعودي افزايش بهاي نفت در بازارهاي بين‌المللي، از يك سو نگراني مصرف‌كنندگان غربي را برانگيخت و از سوي ديگر چشم كارشناسان اقتصاد انرژي را به خود خيره ساخت.
بررسي اين رويداد با نگاهي به آينده بهاي نفت در جهان، موضوع گفت‌وگويي است كه با جواد يارجاني، رئيس امور اوپك در وزارت نفت، مسوول روابط با مجامع انرژي و نماينده ملي ايران در سازمان كشورهاي صادركننده نفت داشته‌ايم. وي در خلال اين گفت‌وگو با نگاهي به آخرين آمار،‌از رسيدن بهاي سبد نفتي اوپك به 76 دلار و 72 سنت در روز 21 سپتامبر خبر داد. اگرچه امروز بازار كمي از تب‌وتاب افتاده است اما چشم‌انداز شرايط بين‌المللي موثر بر بازارهاي نفت جهان،‌نشان از آتشي زير خاكستر دارد.

++ افزايش بهاي نفت خام در بازارهاي جهان، اگرچه در پي روند صعودي قيمت‌ها در سال‌هاي گذشته اتفاق افتاد اما با اين حال شگفتي‌ساز بود. عبور قيمت از مرز 82 دلار و ثبت ركوردهايي تاريخي درست پس از تصميم تازه‌ترين اجلاس سران اوپك مبني بر افزايش توليد 500 هزار بشكه‌اي است. اين تصميم در حالي بود كه پيش از اين نشست هم تقريبا تمامي وزيران نفت عضو اوپك ميزان توليد قبلي نفت در كشورهاي عضوي زمان را كافي مي‌دانستند. پس اكنون با دو پارادوكس روبه‌رو هستيم؛ يكي تصميم اوپك درباره افزايش سطح توليد و ديگري اوج گرفتن بهاي نفت در بازارهاي جهاني. تحليل شما در اين باره چيست؟

اين درست است كه وزيران عضو اوپك قبل از تشكيل اجلاس، با توجه به اطلاعاتي كه در اختيار داشتند اعلام كرده بودند كه كمبودي از نظر عرضه نفت خام در بازارها وجود ندارد و آنچه موجب افزايش قيمت‌هاست دلايلي ديگر غير از عوامل اساسي دخيل در بازار دارد. وقتي كه مي‌گوييم عوامل اساسي يعني آنچه مربوط به تقاضا و عرضه است. حتي به خاطر دارم كه وزير نفت عربستان سعودي نيز در تيرماه چنين اظهارنظري كرده بود. اين موضع‌ وزيران اوپك كاملا طبيعي بود.
اطلاعات در بازارهاي نفت كاملا در حال تغيير است و هر هفته اطلاعات و آمار تازه مي‌شود. آمار ذخاير نفت خام و فرآورده‌هاي نفتي آمريكا و درصد استفاده از ظرفيت پالايشگاهي اين كشور به دليل اينكه بزرگترين مصرف‌كننده و واردكننده نفت جهان است در كل اطلاعات نقش مهمي را ايفا مي‌كند. همچنين در مورد اروپا و كشورهاي OECD نيز با تاخير ناچيزي آمارها به‌روز مي‌شود. در نتيجه وقتي وزيران در اجلاس اوپك اخير حاضر شدند اطلاعات و آمارشان كاملا جديد بود.
 يك هفته پيش از آن هم، كارشناسان كشورهاي عضو اوپك به عنوان نمايندگان ملي به همراه كارشناسان دبيرخانه اوپك در بررسي‌هاي خود به اين نتيجه رسيدند كه اگر طبق تصميم اجلاس‌هاي مشورتي دوحه و نيجريه مبني بر كاهش يك ميليون و هفتصد هزار بشكه‌اي از كل توليد اوپك عمل شود، در طول سال‌جاري ميلادي به طور متوسط 700 هزار بشكه از ذخاير نفت دنيا كاسته خواهد شد.
 طبق مطالعه اوپك درباره سه‌ماهه‌‌هاي مصرف نفت در جهان، در سه‌ماهه‌هاي دوم و سوم سال ميلادي برخلاف سال‌هاي گذشته از ميزان ذخاير كشورها كاسته شده بود. بنابراين زماني كه وزيران نسبت به كافي بودن ميزان توليد اوپك اظهارنظر مي‌كردند اين اطلاعات را در دست نداشتند. همچنين نگراني‌هايي در مورد اقتصاد دنيا وجود داشت. مشكلاتي در بخش مسكن رهني آمريكا وجود دارد كه به ديگر نقاط دنيا نيز سرايت كرده است. اگرچه براي سال‌هاي 2007 و 2008 رشد پنج درصدي اقتصاد در دنيا در نظر گرفته شده است اما باز هم اين نگراني وجود دارد كه آيا مساله مسكن رهني در آمريكا و تسري آن به ساير اقتصاد كشورها ممكن است تبديل به يك بحران در اقتصاد واقعي شود يا خير؟ اين نگراني در ذهن كارشناسان بود و به اجلاس وزيران هم منتقل شد. در مورد اينكه مي‌گوييد اين تصميم اوپك غيرمنتظره بود بايد گفت اگر شرايط همان شرايط يك ماه قبل بود بهترين تصميم ادامه روند گذشته مي‌توانست باشد. با اين حال با توجه به نگراني از اقتصاد جهاني، اجرايي شدن تصميم جديد را نيز حدود 50 روز به تاخير انداختند. در اين فرصت 50 روزه، شرايط بازار خود را نشان مي‌دهد. تا به حال هم شاهد آن هستيم كه اقتصاد جهان به اين تصميم اخير اوپك واكنش منفي نشان نداده است.

++ در مورد اينكه وزيران عضو اوپك بدون در اختيار داشتن تازه‌ترين اطلاعات و آمار اظهارنظر كنند كمي جاي شگفتي است و از طرف ديگر اين تصميم اوپك هرگز منجر به ايجاد ثبات در بازارهاي جهاني نشد بلكه قيمت‌ها افزايش يافت.

شما بايد به تاريخ اظهارنظر وزيران نگاه كنيد.

++ از يك هفته قبل از اجلاس وزيران از سوي رسانه‌هاي بين‌المللي مورد پرسش قرار گرفتند.

من هم توضيح دادم كه اطلاعات مربوط به بازار به طور دايم در حال تغيير است.

++ ولي آيا ممكن است كه براي مثال در طول يك هفته ذخاير استراتژيك نفت آمريكا دچار چنان اختلاف سطحي با هفته گذشته خود شود كه راي اعضاي اوپك را برگرداند؟

كاملا درست مي‌گوييد، اما بايد ميان اطلاعات ذخاير تجاري و استراتژيك تفاوت گذاشت. آنچه بازار را به شدت تكان مي‌دهد سطح ذخاير تجاري است و من بيشتر در مورد اطلاعات و آمار ذخاير تجاري تاكيد مي‌كنم.
اگر گزارش‌ها بيانگر آن باشد كه هفته به هفته ذخاير تجاري كشورهاي مصرف‌كننده نفت در حال كاهش است، به طور حتم منجر به افزايش قيمت‌ها و تاثير در بازار خواهد شد. اما در مورد اينكه چرا پس از اين تصميم اخير اوپك باز هم شاهد افزايش قيمت بوديم، بايد گفت كه اين نشان‌دهنده آن است كه حرف وزيران اوپك مبني بر اينكه از نظر عوامل اساسي مرتبط با عرضه و تقاضا، هيچ نشاني از كمبود عرضه در بازارهاي جهاني وجود ندارد كاملا درست بوده است و علت افزايش قيمت‌ها خارج از اين موضوع بايد بررسي شود.

++ پس اوج‌گيري قيمت نفت به دلايل كاملا سياسي و خارج از بازار اتفاق افتاد؟

يكي از عوامل بسيار تاثيرگذار بحران‌هاي ژئوپلتيك است كه به طور عمده در خاورميانه وجود دارد. همچنين اكنون شورش‌ها و مخالفت‌هاي موجود در نيجريه نيز هنوز بر بازار تاثيرگذار است. برخي مي‌گويند بين 560 تا 800 هزار بشكه نفت اين كشور از توليد خارج است و معلوم نيست كه چه زماني دوباره به چرخه توليد بازگردد. همچنين شش انفجار اخير در خطوط لوله گازرساني مكزيك بدون قطع عرضه، نشان داد كه اين تاسيسات چقدر آسيب‌پذير است پس نگراني‌ها را افزايش داد. بنابراين با آنكه اوپك اعلام كرد سطح توليد خود را از ابتداي نوامبر تا سقف 500 هزار بشكه افزايش خواهد داد، برخي از كارشناسان از ديرهنگام بودن زمان اجرايي شدن اين تصميم سخن گفتند و عده‌اي ديگر هم اين افزايش را ناكافي دانستند. علاوه بر آن عوامل ژئوپلتيك بر تصميم اوپك سايه انداخت.
مسايل مطرح شده در مورد ايران و به‌ويژه موضع وزير امور خارجه فرانسه تاثير بسزايي بر بازار داشت. از سوي ديگر هنوز فصل توفان‌هاي موسمي در خليج مكزيك پايان نيافته و به زودي 400 هزار بشكه از مدار توليد خارج مي‌شود. كمبود ظرفيت پالايشي جهان علت ديگري است و البته عامل بسيار مهم ديگر سرمايه‌هاي كلاني است كه به ويژه در صندوق‌هاي بازنشستگي و سرمايه‌گذاري آمريكا وجود دارد. به طور عمده در سال‌هاي گذشته اين سرمايه‌ها در بازار سهام وارد شد و به سود رسيد. در سال‌هاي اخير نيز اين سرمايه‌ها به بازارهاي نفت هجوم آوردند. نقش آنها كاملا غيرتجاري است به ويژه با حضور در بازار نايمكس، با پيش‌بيني از آينده بازار به خريد اقدام مي‌كنند و همين امر موجب افزايش تقاضا مي‌شود. تمام اين عوامل كه گفته شد به عدم ثبات در بازار منجر شده است.

++ پيش از اينكه به دلايل عدم ثبات بازار با وجود نتيجه اجلاس 145 اوپك بپردازيد، به عواملي كه باعث شد تا سران اوپك به تغيير تصميم پيشين خود اقدام كنند اشاره كرديد. مي‌خواهم بدانم كه در اين تصميم اخير نقش عربستان سعودي تا چه اندازه بوده است؟

در ماه رمضان سال گذشته رشد قيمت‌ها به دليل بالا رفتن حجم ذخاير، افزايش چشمگيري داشت و بنابراين برخلاف اينكه معمولا در اين ماه نشستي توسط اوپك برگزار نمي‌شود، جلسه فوق‌العاده‌اي تشكيل و تصميم به كاهش توليد گرفته شد و پس از آن هم در نشست فوق‌العاده نيجريه، تصميم بر كاهش توليد گرفته شد. آمارها نشان مي‌دهد كه به دليل پايبندي اعضا به ويژه در اوايل دوره اجرايي شدن اين تصميم‌ها، حجم ذخاير تجاري نفت با سرعتي كه رفته‌رفته افزايش مي‌يافت دچار كاهش شد.
در جلسه اخير، اوپك با بررسي‌هاي خود متوجه شد كه ذخاير نفت كشورهاي OECD به سطح مطلوبي رسيده است. مهم همزماني اين تصميم با افزايش تقاضاست چرا كه اوپك پيش‌بيني كرده است كه يك ميليون و 300 هزار بشكه به سطح تقاضا افزوده خواهد شد. در مورد نقش عربستان سعودي شكي وجود ندارد كه به عنوان بزرگ‌ترين صادركننده نفت جهان و با داشتن مازاد ظرفيت توليد بيش از ساير اعضا، به نظرات آن عضو توجه بيشتري نشان داده شود.

++ يعني اين امر در اوپك به عنوان يك امتياز ويژه محسوب مي‌شود؟

نمي‌توان از آن چنين ياد كرد. در اوپك هر عضو تنها حق يك راي دارد. البته نبايد از خاطر برد كه همواره نشريات بين‌المللي تمايل به جلوه دادن تصويري از اوپك دارند كه در آن اختلاف‌ها بسيار است و گروهي در برابر گروهي ديگر قرار گرفته است. اعضاي اوپك اما به درستي مي‌دانند كه در بحث‌ها همه اعضا حضور دارند و هر كدام نيز داراي حق راي هستند.

++ به عبارتي شما مي‌گوييد كه كشورهاي مصرف‌كننده نفت و حتي غيراوپكي‌ها از ابزارهاي رسانه‌اي خود براي داغ‌تر كردن تنور اختلاف‌نظرها استفاده مي‌كنند؟

بله، دقيقا درست است.

++ ولي شما به نفوذ عربستان سعودي و تاثير عمده آن در تصميم‌گيري‌ها اشاره كرديد.

حتما اينطور است و منافاتي با نفوذ ديگر اعضا با توجه به اندازه توليد و صادرات و ظرفيت مازاد توليد آنها ندارد. براي مثال قطر از نظر صادرات و توليد نفت خام، كشور بزرگي نيست اما وزير نفت اين كشور به دليل اينكه سال‌هاي سال در اين سمت بوده به عنوان يك صاحبنظر توجه ديگر اعضا را به خود جلب كرده است. مثال ديگر عراق است. اين كشور امروز سهميه‌اي در اوپك ندارد ولي همچنان به نظر وزير نفت عراق توجه مي‌شود. مطمئن باشيد رسانه‌هاي خاصي وجود دارند كه به دليل نداشتن دل‌خوشي از برخي از اعضاي اوپك سعي در تصويرپردازي‌هاي غيرواقعي دارند.

++ چرا تصميم‌هاي اوپك معمولا در ماه‌هاي اول جدي گرفته مي‌شود و رفته‌رفته توجه به آن كمرنگ مي‌شود. نمونه بارز آن در سخنان خود شما هم وجود دارد. آنجايي كه از تصميم اوپك براي كاهش سطح توليد گفتيد، اشاره‌اي داشتيد به اينكه «به‌ويژه» در ماه‌هاي اول اجرايي شدن تصميم، اعضا پايبند برنامه بودند. همچنين چنان كه در جريان هستيد موسسه تحقيقاتي پترولجستيك در گزارشي آورده است كه كشورهاي ايران، عربستان سعودي و نيجريه در شهريورماه افزايش توليد داشته‌اند.

برخي اوپك را متهم مي‌كنند كه يك كارتل نفتي است اما در يك كارتل معمولا تصميم‌ها محرمانه است. اين در حالي است كه اكثر تصميم‌هاي اوپك كاملا شفاف، روشن و غيرمحرمانه است. گفته مي‌شود ايران طبق تصميم سران اوپك قرار است از كاهش يك ميليون و هفتصد هزار بشكه‌اي توليد، 249 هزار بشكه از توليد خود بكاهد. دو اشكال اينجا پيش مي‌آيد. ما اعلام مي‌كنيم كه منابع اطلاعاتي ثانويه به دلايل سياسي خاص ظرفيت توليد نفتي ما را درست اعلام نمي‌كنند. بنابراين كاهش 249 هزار بشكه ايران از روي اطلاعات منابع ثانويه محاسبه مي‌شود. نكته ديگر اين است كه با وجود تقاضا، خيلي از كشورها احتمال دارد كه به تعهدات خود عمل نكنند و بيشتر منافع ملي خود را مدنظر قرار ‌دهند. چرا كه تعهد در اوپك صرفا تعهدي اخلاقي است. اما در مورد ايران و صحبت‌هايي كه مي‌شود ما اعلام كرده‌‌ايم كه گزارش‌هاي منابع ثانويه اوپك را قبول نداريم چرا كه به دليل اغراض سياسي ظرفيت توليد نفت ايران و ونزوئلا به صورت واقعي در نظر گرفته نمي‌شود.

++ اما در اين گزارش نام عربستان سعودي هم وجود دارد؟

ممكن است ميزان توليد اين كشور از يك‌ماه پس از تصميم افزايش يافته باشد. اين مهم نيست. مهم درصد پايبندي به تصميم است كه با افزايش كل سطح توليد از درصد پايبندي كاسته مي‌شود. من در آخرين گزارش‌هايي كه به دستم رسيده است ديدم كه برخلاف سال‌هاي گذشته، درصد پايبندي ونزوئلا بالا بوده، ولي در مورد ايران چنين نبوده است.

++ با توجه به شرايط قيمتي امروز واكنش آژانس بين‌المللي انرژي را نسبت به تصميم‌هاي اوپك چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

اوپك از اول نوامبر به ميزان 500 هزار بشكه به توليد خود در ماه آگوست اضافه خواهد كرد. آژانس بين‌المللي انرژي، همواره خواهان افزايش توليد بوده و اين طبيعي است چرا كه صرفا در پي منافع كشورهاي پيشرفته و صنعتي جهان هستند. از حالا تا پنجم دسامبر يعني اجلاس فوق‌العاده اوپك در امارات متحده عربي فرصتي براي اعضاي اوپك وجود دارد تا نسبت به تصميم افزايش 500 هزار بشكه‌اي، شرايط بازار را بسنجند. به طور مسلم وضعيت ژئوپلتيك خاورميانه و پيش‌بيني وضع جوي زمستان پيش‌رو در تصميم ماه دسامبر اوپك دخيل خواهد بود. همچنين قرار است كه وزيران عضو اوپك در اواخر آبان‌ماه در رياض نيز جلسه مشتركي داشته باشند كه در آنجا بررسي اين مساله صورت خواهد گرفت.

++ اعضاي اوپك بايد از افزايش سطح قيمت در بازارهاي جهاني خشنود باشند. آيا تلاش براي كاهش قيمت توسط سازمان كشورهاي صادركننده نفت منطقي است؟

اين اشاره شما درست است اما واقعيت آن است كه اوپك نمي‌تواند نسبت به تاثير قيمت‌هاي بالا روي سطح تقاضا بي‌تفاوت باشد. در زمان اوج‌گيري قيمت‌ها چند اتفاق ممكن است روي دهد.
انرژي‌هاي جانشين در اين برهه صرفه اقتصادي پيدا مي‌كند. در گذشته هم ما تجربه قيمت‌هاي بسيار بالا را داشته‌ايم و بنابراين احتمال دارد كه با كاهش تقاضا هدف استمرار درآمدها در اوپك براي توليدكنندگان محقق نشود. اوپك همواره از كاهش يا افزايش چشمگير قيمت نفت خام در بازارهاي جهاني زيان ديده‌ است. اتفاق ديگري كه معمولا روي مي‌دهد آن است كه بلافاصله پس از افزايش قيمت‌ها، قيمت تمام كالاهاي وارداتي و خدمات به ويژه در صنعت نفت افزايش مي‌يابد. بگذريم از اينكه قيمت‌هاي بالاي نفت، انتظارات مردم كشورهاي عضو اوپك را نيز افزايش مي‌دهد، در حالي كه تبديل اين درآمدها به سرمايه و تاثيرگذاري‌ آن بر رفاه عمومي يك پروسه بلندمدت را مي‌طلبد. در نتيجه قيمت‌هاي بالاي نفت هميشه خبر خوبي براي كشورهاي توليدكننده نفت خام نيست. اوپك سال‌هاست كه ديگر قيمت خاصي را به عنوان هدف اعلام نمي‌كند و هميشه در راستاي ثبات بازار گام برمي‌دارد.

++ در سال‌هاي اخير كه شاهد افزايش قيمت‌ها بوده‌ايم، كارشناسان بسياري از احتمال رسيدن بهاي نفت به يكصد دلار در آينده نزديك گفته‌اند. روياي نفت يكصد دلاري زمينه‌ساز بحث‌ها و جدل‌هاي بسياري در محافل سياسي و اقتصادي جهان بوده است. ديديم كه در هفته‌هاي گذشته بهاي جهاني نفت به 84 دلار نيز رسيد و فاصله خود را تا آن رويا كوتاه كرد. از نظر شما اوپك در جلوگيري از تحقق چنين فرضيه‌اي موفق مي‌‌شود؟

بازار نفت بازار پيچيده‌اي است. حتما آنهايي كه از نفت يكصد دلاري سخن مي‌گويند فرضيه‌اي مستدل دارند. ما مي‌توانيم شاهد نفت يكصددلاري با تحقق چند شرط باشيم. اگر بحران‌هاي ژئوپلتيك از آنچه امروز هست حادتر شود يا اينكه با توفان‌هاي شديدتر از آنچه دو سال پيش شاهد بوديم مواجه شويم امكان تحقق آن وجود دارد.

++ فرض را بر اين بگيريم كه شرايط مستعد باشد، آيا اوپك توان جلوگيري از رسيدن بهاي نفت به يكصد دلار را دارد يا خير؟

اوپك در آن موقع هيچ كاري نمي‌تواند انجام دهد. ما وقتي كه مي‌گوييم قيمت‌ها ممكن است در فصل زمستان تغيير نكند، شرط يك وضع جوي معمولي را در نظر گرفته‌ايم. حال آنكه ممكن است عكس آن روي دهد. من جزء كساني نيستم كه بدون اعلام فرضيه، از افزايش بهاي نفت سخن بگويم.

++ فرضيه شما چيست؟

به نظر من هيچ‌كس نمي‌تواند به طور قطع آينده بازار نفت را پيش‌بيني كند. ما از حالا نمي‌توانيم در مورد وضع جوي زمستان يا وقوع توفان‌هايي با شدت كاترينا و ريتا نظر دهيم. به هر حال تاريخچه قيمت نفت را كه مرور مي‌كنيم به قيمت‌هاي بسيار بالا برمي‌خوريم.

++ اما قيمت‌هاي موجود سابقه تاريخي ندارد.

فراموش نكنيد امروز ما با قيمت‌هاي اسمي مواجه هستيم. قيمت‌هاي واقعي اما بايد با ميزان تورم و ارزش دلار سنجيده شود. در اين صورت قيمت‌هاي امروز در بازارهاي جهاني نفت، با قيمت‌هاي سال 1979 در پي وقوع انقلاب اسلامي در ايران و همچنين قيمت‌هاي سال 1980 كه بر اثر حمله نظامي عراق به ايران شاهد آن بوديم، هنوز هم فاصله دارد. به هر حال من قيمت يكصد دلار براي نفت را رويا نمي‌دانم. چرا كه واژه رويا بار مثبتي دارد. اين خبر خوشي نخواهد بود چرا كه از قدرت خريد كشورهاي صادركننده نفت به دليل كاهش ارزش دلار بسيار كاسته شده است. من نگران گراني‌هايي هستم كه در صورت افزايش قيمت نفت، اقتصاد جهان و كشورمان را تحت تاثير قرار مي‌دهد.


+ این گفتگو در هفته نامه شهروند امروز منتشر شد
++ بازانتشار در ایران امروز

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

قطع برق، خودزنی دولت احمدی‌نژاد بود


گفتگو با رادیو زمانه


قطع برق که روزانه حداقل دو ساعت طول می‌کشد در تابستان امسال که درجه حرارت تا ۴۰ درجه سانتی‌گراد بالا رفته باعث مختل شدن زندگی در منزل و حتی در محل کار شده است.

در دهه‌ ۶۰ قطع برق به‌عنوان بخشی از زندگی روزمره پذیرفته شده بود؛ ولی ایرانی‌ها در حال حاضر این سوال را مطرح می‌کنند که چرا درآمدهای بی‌سابقه‌ نفتی که در شش ماهه اول سال میلادی جاری بالغ بر چندین میلیارد دلار بوده، تاثیر ناچیزی بر سطح زندگی آن‌ها دارد.

یک شهروند تهرانی می‌گوید: «همه این کارها را برای صرفه‌جویی کرده‌اند ولی اسراف کاملاً مشهود است. مثلاً اگر جشن یا تولد مذهبی باشد در سطح شهر از لامپ استفاده می‌کنند و برق چندین برابر مصرف خانگی مصرف می‌کنند. در کنارش عده‌ای در ظهر گرما در تابستان برق ندارند و باید صرفه‌جویی کنند.»

دولت خشکسالی را دلیل اصلی کمبود برق می‌داند ولی برخی کارشناسان چنین ادعایی را رد می‌کنند و می‌گویند که ۹۰ درصد از ۳۶ هزارمگاوات برق در نیروگاه‌های حرارتی تولید می‌شوند، نه در نیروگاه‌های آبی.

علی خردپیر، روزنامه‌نگار اقتصادی در حوزه‌ انرژی می‌گوید: «به شدت با مشکل رشد مصرف انرژی روبه‌رو هستیم که برق هم قسمتی از آن است. برای مسأله‌ای به نام مشکل تأمین انرژی در کشورمان می‌توانیم ریشه‌های فرهنگی و سیاسی پیدا کنیم. به این معنی که مردم کشور ما برای بهره‌گیری مناسب از انرژی آموزش ندیده‌اند.»

این روزنامه‌نگار معتقد است: «‌افزایش مصرف انرژی غیر از بحث فرهنگی با چند موضوع دیگر هم مرتبط است. یکی از دلایل افزایش مصرف انرژی، رشد لجام‌گسیخته‌ جمعیت است. شتاب گرفتن شهرنشینی و آموزش ندیدن مردم از دلایل دیگر است.

امروز دولتمردان ما می‌گویند ما با مردمی سروکار داریم که مصرف انرژی آن‌ها بی‌رویه است. به دلیل این‌که یارانه پرداخت می‌کنند و انرژی ارزان قیمت دریافت می‌کنند که یکی از آن‌ها هم برق است؛‌ این‌ها در حد بالایی مصرف دارند و در واقع ما با هر کاری که انجام می‌دهیم، همواره از آن‌ها عقب هستیم.»

علی خردپیر در مورد انتقاداتی که به این طرح وارد است، توضیح می‌دهد: «مردمی که در یک کشور ثروتمند از لحاظ ذخایر انرژی زندگی می‌کنند انتظار دارند در مورد مسأله‌ای مثل برق دچار مشکل نباشند.»

او ادامه می‌دهد: «ما الان در شرایط جنگی به‌سر نمی‌بریم که برق را جیره‌بندی کنند. قطعی برق حتی باعث توقف خطوط تولید کارخانه‌‌ها شده است. یکی از ضربه‌های مهمی که دولت آقای احمدی‌نژاد به خود زد قطع برق در تابستان ۸۷ و بحران گاز در زمستان سال گذشته است و مردمی که هزینه زیادی بابت این موضوع پرداخت کرده‌اند، این موضوع را به سادگی از یاد نمی‌برند.»

 
 + این گفتگو در سی مرداد 1387 از رادیو زمانه پخش شد . فایل صوتی را اینجا بشنوید.

۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه

قرارداد ۷۰۰ میلیون یورویی به دولتی‌ها داده شد


قرارداد 742 میلیون یورویی حفاری فازهای 17 و 18 میدان گازی پارس جنوبی شب گذشته میان دو شرکت دولتی نفت و گاز پارس و شرکت ملی حفاری به امضا رسید.

این دو فاز که از موقعیت ویژه‌ای در بزرگترین میدان مستقل گازی و مشترک میان ایران و شیخ‌نشین قطر برخوردار است طبق قرار داد باید توسط یک کنسرسیوم ایرانی متشکل از سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو)، شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی و نیزشرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (اویک) توسعه یابد.

در حال حاضر و با توجه به تحریم‌های غرب علیه دولت جمهوری اسلامی ایران که هر روز نیز به دامنه آن افزوده می‌شود، شرکت نفت و گاز پارس چاره‌ای جز تحویل طرح حفاری به شرکت ملی حفاری از زیر مجموعه‌های وزارت نفت نداشت و این در حالی است که این شرکت هنوز کار خود را در فارهای 9 و 10 همین میدان گازی به پایان نرسانده و علاوه بر آن موظف است که در آینده‌ای نزدیک حفاری میدان گازی کیش را هم آغاز کند.

شرکت نفت و گاز پارس به‌عنوان کارفرمای پارس جنوبی که توده‌ها آن را با نام عسلویه می‌شناسند، وعده حضور سیف‌اله جشن ساز مدیرعامل شرکت ملی نفت را داده بود. در مراسم عقد قرارداد روزگذشته نه تنها مدیرعامل شرکت ملی نفت غایب بود بلکه علی وکیلی مدیرعامل نفت و گاز پارس هم با 20 دقیقه تاخیر به ساختمان میهمانسرای نفت وارد شد. این پرسش را مسئولان باید تاب تحمل آورند که چگونه باید به اجرای به موقع طرح‌های کلانی نظیر آنچه در پارس جنوبی در دست اقدام است خوشبین بود در حالی که برگزاری یک مراسم ساده با 40 دقیقه تاخیر صورت می‌گیرد.

حفاری فازهای مرزی

شرکت ملی حفاری بدون داشتن رقیب عملیات حفاری 27 حلقه چاه، شامل 25 حلقه چاه تولیدی و 2 حلقه چاه توصیفی را برای دو سکو براساس قراردادی به مبلغ 742 میلیون و 276هزار یورو در فازهای 17 و 18 میدان گازی پارس جنوبی عهده دار شده است. به گفته کارشناسان این دو مرحله در طرح توسعه میدان گازی پارس جنوبی از موقعیت ویژه‌ای بر خوردار بوده و باید توجه خاصی به توسعه و بهره وری از آن نشان داده شود. فازهای 17 و 18 پارس جنوبی در خط مرزی ایران و قطر واقع شده و بر این اساس سرعت در استحصال گاز ضروری به‌نظر می‌رسد. قرارداد حفاری در این دو مرحله به‌صورت کلید در دست است و اینچنین شرکت ملی حفاری تمامی مراحل حفاری را شامل تهیه و انتقال دکل حفاری، تهیه کالا و تجهیزات، خدمات و لجستیک را برعهده دارد.

فازهای 17 و 18 برای تولید روزانه 50 میلیون مترمکعب گاز طبیعی، 400 تن گوگرد و تولید سالانه یک میلیون تن اتان و بیش از یک میلیون تن پروپان و بوتان قرار است توسعه یابد. شنیده‌ها حاکی است که در حال حاضر عملیات توسعه این دو مرحله با نگاهی خوشبینانه تنها در حدود 15 درصد پیشرفت فیزیکی دارد.

نفت، هدف دشمن است

حیدر بهمنی مدیرعامل شرکت ملی حفاری پیش از امضای تشریفاتی قرارداد حفاری فازهای 17 و 18 در حضورخبرنگاران سخنانی گفت که کمتر از زبان مدیران نفت شنیده می‌شود و بیشتر از جنس سخنان رئیس دولت بود.
بهمنی گفت: « انقلاب نفت، شاه را به زانو درآورد.» وی ادامه داد: « نفت چه پیش و چه پس از انقلاب همیشه در خط‌مقدم بوده است.» و افزود : « وقتی کارگران شیرهای نفت را بستند شاه مجبور به فرار از کشور شد. این نفت بود که در انقلاب شاه را به زانو درآورد و اکنون هم کار اصلی مدیران نفت این است که از نفت محافظت کنند.»  مدیرعامل شرکت ملی حفاری گفت: «نفت در زمان جنگ هم هدف دشمن بود و اینگونه همیشه نفت پیشقراول بوده است چراکه کارهای بزرگ انجام داده است.»

اشاره بهمنی به شرایط تحریم جمهوری اسلامی بود که گفت: « دیدید که بر سر تاسیسات نفتی ما در زمان جنگ با عراق چه آوردند و الان هم که کشور مورد تحریم است، دشمن نفت را هدف گرفته است. اگر ما در این بخش آسیب ببینیم در همه مسائل دیگر با مشکل روبه‌رو خواهیم شد.»
بهمنی پس از اینکه بارها بر اهمیت نفت در مسئله تحریم‌های سیاسی و اقتصادی کشور تاکید کرد، گفت: « اکنون برای مهندسان آمریکایی قابل باور نیست که ما در حفاری، ساخت و نصب سکو‌ها به‌خودکفایی رسیده باشیم. ممکن است که در مورد تجهیزات و ماشین آلات با مشکل مواجه باشیم اما در بخش نرم افزار مشکلی نداریم.»

بی خبری معاون برنامه‌ریزى وزیر نفت

اکبر ترکان، معاون وزیر نفت در امور برنامه‌ریزی در حاشیه مراسم امضای قرارداد حفاری فازهای 17 و 18 پارس جنوبی در جمع خبرنگار بود. وی درخصوص اساسنامه شرکت ملی نفت که هنوز به مجلس تحویل نشده است، گفت: «براساس آخرین نظرات آقای نوذری (وزیر نفت) اساسنامه شرکت ملی نفت تدوین شده است و به مجلس خواهد رفت.»

وی همچنین درباره تغییرات اساسنامه توضیح داد که: «چون اصل 44 و تدابیر مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، صنایع پایین دستی باید خصوصی شود و دیگر دولت مجاز به سرمایه‌گذاری در موارد ذیل اصل 44 نیست. هم مقام رهبری این موضوع را ممنوع کرده است و هم قانونگذار. بنابر این، چنین مسئله‌ای روی اساسنامه شرکت‌ها تاثیر می‌گذارد. در واقع بر این اساس بخش‌های نامبرده شده در اصل 44 را به‌خصوصی‌ها واگذار می‌کنند. کل موضوع تغییر اساسنامه شرکت ملی نفت و اعمال نظرات آقای وزیر همین است.»

دیگر پرسشی که ترکان سربسته پاسخ داد مربوط به تصمیم تحریم فروش بنزین از سوی کنگره ایالات متحده آمریکا بود. وی درباره اینکه وزیر نفت چه راهکارهایی را در نظر دارد سکوت کرده و نظر خود را چنین توضیح داد: «برای مقابله با مسئله تحریم احتمالی فروش بنزین به کشور راهکارهای بسیاری وجود دارد که از آن جمله، می‌توان بهره‌گیری از کارت‌های هوشمند سوخت را در نظر گرفت. به هر حال وزیر نفت راهکارهای جامع تری را نیز درخصوص تهیه بنزین در آن شرایط در نظر دارد.»

در بخش دیگری از پرسش‌ها ترکان درباره سرمایه‌گذاری در میدان‌های نفت و گاز گفت:«خوشبختانه امسال مجلس برای سرمایه‌گذاری در پارس جنوبی اقدام خوبی کرد. هم سهم شرکت ملی نفت در سال‌های قبل را به این طرح اختصاص داد و هم3 درصد از ارزش تولید نفت خام را به میزان سرمایه‌گذاری‌ها اضافه کرد.»
وی افزود: «پیش از این 6 درصد از ارزش نفت خام تولیدی به توسعه میدان‌های نفتی کشور تعلق می‌یافت که امسال با افزوده شدن 3 درصد از این ارزش به توسعه فازهای پارس جنوبی، این رقم به 16 میلیارد دلار خواهد رسید که سرمایه‌گذاری مناسبی ارزیابی می‌شود.»

ترکان تصریح کرد: «16 میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاری در طرح‌های نفت و گاز کشور در طول یک سال کافی است و نیاز دیگری نداریم. چرا که این رقم بیش از مقادیری است که در گذشته به‌طور سالانه سرمایه‌گذاری شده است و توانسته‌ایم جذب کنیم.»  وی خاطر نشان ساخت: «بیشترین مقدار جذب سرمایه‌گذاری در پارس جنوبی سالانه 3 میلیارد دلار بوده است.
درآمد حاصل از 3 درصد ارزش تولید نفت خام که مجلس مجوزش را صادر کرده است 5 میلیارد دلار است.»
و اما گفت‌وگوی خبرنگار همشهری عصر با ترکان چنین بود:

•مجلس نمایندگان ایالات متحده جدای از بحث تحریم فروش بنزین به ایران درحال تصمیم‌گیری روی منع خرید فرآورده‌های پتروشیمی است. در این باره چه موضعی اتخاذ می‌کنید؟

من این خبر را نشنیده‌ام.

•این طرح تامین بنزین کشور در دوران تحریم ظرف 48 ساعت چیست؟

از خود آقای وزیر بپرسید.

•در مورد ساختن پالایشگاه در عراق توضیح دهید.

نمی‌دانم. من خبر ندارم.

•چه طور شما خبر ندارید. اعلام شد که دولت قرار است در جنوب عراق پالایشگاه تاسیس کند.

نه. من در جریان نیستم.

•مطرح شده که طرح جامع انرژی در دست تهیه است.

نمی‌دانم. چه کسی مطرح کرده ؟

•شنیده شد که دولت قصد تهیه این طرح را دارد.

بگذارید کسانی که چنین طرحی را در نظر دارند، خودشان توضیح دهند.

•درخصوص هدفمند کردن یارانه‌ها، آن بخشی که مربوط به وزارت نفت می‌شود چطور ؟

آن هم مربوط به یک کارگروهی است که براساس ماموریت رئیس‌جمهوری به این کار مشغول است. این کار انفرادی نیست و جمعی است. وقتی این جمع به نتیجه رسد، ماحصل کار اعلام خواهد شد.

•اگر ممکن است در این باره توضیح دهید که چه راهکارهایی برای هدفمند کردن یارانه‌های انرژی در این کارگروه مطرح شده و این جمع در چه مرحله از بررسی و تصمیم‌گیری است؟

این بحث‌ها را خود کارگروه مطرح خواهد کرد.

•تکلیف تاسیس صندوق سرمایه‌گذاری پارس جنوبی چه شد؟

این موضوعی مورد گفت‌وگو است. رئیس‌کل بانک مرکزی با اصل صندوق سرمایه‌گذاری برای نفت موافقت کرده است اما هنوز ترتیبات آن بین وزارت نفت و بانک مرکزی نهایی نشده است.

•عنوان کرده بودید که این صندوق خارج از کشور دایر می‌شود...

هنوز ترتیبات اجرایی صندوق معین نشده است.

•اما یکی از بانک‌های عرب و اگر اشتباه نکنم در بحرین قرار بود که همکاری کند.

زمانی قرار بود که این کار صورت بگیرد ولی چون شرایط تغییر کرده است باید متناسب با شرایط تصمیم گرفت.

•پس مذاکره با بانک بحرینی منتفی است؟

من نگفتم منتفی است. گفتم با شرایط جدید تصمیم می‌گیریم.

•آیا امکان دارد که این صندوق در طرح تاسیس بانک صنعت نفت ادغام شود ؟

نه این دو ربطی هم ندارد. بانک صنعت نفت بانکی دولتی و این صندوق مشارکتی است.

•باتوجه به تاخیر به وجود آمده در پیگیری مذاکرات قرارداد کرسنت (فروش گاز به امارات) شنیده می‌شود که گاز ایران به شارجه نخواهد رفت و...

من برنامه کرسنت را مطلع هستم اما مذاکرات این قرارداد با شرکت ملی صادرات گاز است.

•امکان دارد که از همین برنامه بگویید؟

قرار است که گاز تولید میدان سلمان را به جزیره سیری بیاوریم. بخشی از این گاز به امارات صادر و بخشی دیگر نیز به ساحل خودمان انتقال داده می‌شود. مذاکرات در حال انجام است. چراکه قیمت نفت در جهان تغییر کرده است و بنابراین بهای گاز در نظر گرفته شده در قرارداد نیز که براین اساس بوده باید تغییر کند. صادرات گاز به قیمت‌های سابق عملی نیست و باید بر سر قیمت‌های جدیدی طرفین به نتیجه برسند که این موضع در حال مذاکره است.

•این که می‌فرمایید اکنون طرفین در حال مذاکره هستند، منظورتان چه گروهی است و کجا مذاکره می‌کنند ؟

شرکت ملی صادرات گاز را گفتم.

•الان؟

منظورم از الان همین امروز که اینجا ایستاده‌ایم نیست بلکه به آنها ماموریت داده شده است که روی قیمت جدید با طرف مقابل به توافق برسند.

•اخباری که رسانه‌های اماراتی منتشر می‌کنند اما حاکی از آن است که دولت ایران بر سر میز مذاکره حاضر نمی‌شود.

نه این‌گونه نیست. اگر وزیر نفت ایران نماینده دولت در این مورد محسوب می‌شود باید دانست که وی بر این نظر است که باید این مذاکرات را جلو ببریم و این مذاکرات ادامه خواهد یافت. اما صادرات با قیمت‌های قبلی هرگز عملی نیست.


+ سه شنبه 11 تیر 1387++ لینک اصلی

۱۳۸۷ تیر ۹, یکشنبه

جزئیات پرونده کرسنت، از آغاز تا پایان


گاز ایران بیش از آنکه برای همسایه ترک ما در شمال غرب کشور دردسر آفرین باشد که دست کم هر سال باید در پی قطع آن به فکر چاره باشند برای صاحب آن مسئله‌ای تازه است. مسئله‌ای که در یک دهه گذشته با کشف ذخایر جدید و شفاف نبودن سیاست‌های کلی نظام درباره شیوه بهره گیری از آن می‌رود تا چنان نفت، مقوله‌ای از آن دست که نعمت است یا نغمت بیافریند.

ایران با دارا بودن 17 درصد ذخایر گاز جهان پس از روسیه بیشترین ذخایر گاز را درمیان کشورها داراست. با این همه همچنان تولید گاز درایران به سطح مطلوب نرسیده و کمبود گاز در زمستان با کوچکترین مشکلی خودنمایی می‌کند. شاهد مثال هم زمستان 86 است که دیر زمانی از آن نگذشته و ملت، سرمای سختی که به گفته خود مسئولان در نیم قرن گذشته بی‌سابقه بود را به خاطر دارند.

زمستان گذشته تنها به‌دلیل قطع واردات روزانه 20 میلیون مترمکعب گاز از ترکمنستان اتفاق افتاد و این در حالی است که به‌طور میانگین هر مرحله میدان گازی پارس جنوبی به‌عنوان بزرگترین میدان مستقل گازی و مشترک میان ایران و قطر توان تولید 25 میلیون مترمکعب گاز در روز را داراست. پارس جنوبی اما در دولت نهم و با تغییر فضای دیپلماتیک در گوشه رینگ گرفتار آمده است. تاخیر در فازهای 6 تا 8 و نیز تعطیلی فازهای 9 و 10 در کنار بلاتکلیفی فازهای جدید و کناره‌گیری شرکت‌های معتبری چون شل و استات اویل از همکاری در ساخت کارخانه ال ان جی در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس همه گویای شرایطی است که در نهایت دومین دارنده گاز جهان را مجبور به واردات این حامل انرژی از ترکمنستان ساخته است.

در این میان اما موضوع صادرات به یکی از مهم‌ترین مقولات مرتبط با اقتصاد انرژی ایران بدل شده است. در حالی که تنها ترکیه خریدار گازطبیعی سرزمین ایرانیان است و آن هم تا کنون بارها و بارها دچار توقف شده است، گروهی در تلاش برای جلوگیری از هرگونه صادرات گاز و گروهی دیگر هم خود را به کار بسته مگر که مشتری تازه‌ای به میز مذاکره آوردند. شاید تازه‌ترین این تلاش هم مذاکره با لهستانی‌ها باشد که دولت نهم می‌خواهد روزانه 20 میلیون مترمکعب گاز را به‌صورت خشک یا مایع‌سازی‌ شده به آن کشور تحویل دهد. اگر چه هنوز تفاهمنامه‌ای در این باره به امضا نرسیده است و مشخص نیست که این گاز از کدامیک از منابع تامین خواهد شد اما جنجالی‌ترین قرارداد صادرات گاز به طرح انتقال گاز سلمان به شیخ نشین 37 ساله امارات است که در کارنامه دولت اصلاحات ثبت شد.

قراردادی که به کرسنت مشهور شد و در نهایت هم در سکوت خبری رسانه‌های ایرانی هیچ گازی از جزیره سیری به سوی شارجه نرفت. در این یک سال گذشته جراید اماراتی بسیار تلاش کردند که مذاکرات قرارداد به تعلیق در آمده کرسنت را در حال ادامه نشان دهند.
برای اماراتی‌ها مهم بود که گاز ایران توسط یک خط لوله به شارجه رفته و با کمترین هزینه این حامل پاک انرژی را در حد نیاز صاحب شوند. گازی که در واقع توسط یک واسطه به دیگری تحویل داده می‌شد.

قرارداد در دولت سید محمد خاتمی به امضای طرفین رسیده بود. دولتی که عزم خود را برای رویکرد سیاست همگرایی خارجی و جلب توجه اروپائیان در طرح‌های اقتصادی کشور جزم کرده بود. سیاست تنش زدایی خاتمی، منجر به باز شدن پای توتال، استات اویل، انی، رپسول و دیگر کمپانی‌های ریز و درشت اروپایی به کشور شد. از سویی دیگر در همین دولت شیوه قرارداد‌های نفتی موسوم به بای‌بک با همه مخالفت‌‌های شورای نگهبان قانون اساسی به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید و اجرایی شد. اگر چه در موفقیت قراردادهای بای بک مناقشه است اما قرارداد‌هایی به امضا رسید و سرمایه‌هایی به کشور آمد.
در دولت خاتمی قرارداد خارجی، هنوز معنی خود را در صنایع به ویژه نفت و گاز از دست نداده بود و هر تفاهمنامه‌ای را به این نام نمی‌خواندند.

کرسنت در همان موقع به امضا رسید. فروش گاز به امارت متحده عربی هم گام دیگری در وحدت با عرب‌های حاشیه خلیج فارس بود. اگرچه دولت خاتمی آب را به کویت نتوانست صادر کند اما گازی را هم که قراردادش با اماراتی‌ها منعقد شده بود هم توسط دیوان محاسبات در جزیره سیری باقی ماند تا بالاخره با مختومه شدن پرونده این قرارداد به سوی مرزهای خشکی ایران روانه شود.

کرسنت چه بود؟

وزیر نفت در سیزدهمین نمایشگاه بین‌المللی نفت، گاز و پتروشیمی تهران گفته بود که درصورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات با اماراتی‌ها درخصوص اجرایی شدن قرارداد کرسنت، گاز سیری به سوی عسلویه روانه خواهد شد. شاید این سخن غلامحسین نوذری وزیر دوم نفت دولت احمدی‌نژاد چندان به رسانه‌ها کشیده نشد اما اکنون با عقدی دیگر، فسخ آن قرارداد محرز است. چراکه شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران طرح ساخت خط لوله سیری – عسلویه را عهده دار شده است.

مسعود سلطانپور از اعضای انصار حزب‌الله مدیر عاملی این شرکت را پس از مهدی هاشمی رفسنجانی عهده دار شد. سلطانپور که در دولت اصلاحات از حضور شرکت‌های خارجی در طرح‌های نفت و گاز گلایه‌های بسیار داشت در حال حاضر از پر کار‌ترین‌هاست. خط لوله‌ای که قرار است گاز مورد نظر کرسنت را به خاک عسلویه بازگرداند 2 هزار و 800 کیلومتر است.
اما جزئیات قرارداد کرسنت چه بود؟  قراردادی که پس حتی وزیر نفت دولت اصلاحات نیز پس از هشت سال مدیریت بزرگترین وزارتخانه اقتصادی کشور به ارزان فروشی گاز متهم شد و در این باره چند تن هم بازداشت شدند.

انحصار گاز در دست کرسنت

قرارداد خرید و فروش گاز میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفتی بین‌المللی کرسنت در تاریخ 25 آوریل 2001 میلادی برابر با 5 اردیبهشت 1380 خورشیدی منعقد شد.
اسناد حقوقی این قرارداد مشتمل بر یک قرارداد اصلی، 2 اصلاحیه و 6 توافقنامه جانبی یا به‌اصطلاح الحاقیه است. براساس اسناد موجود، اصلاحیه اول تا الحاقیه ششم بین 11 آوریل 2001 تا جولای 2004 مورد توافق واقع شده است.

دیوان محاسبات کشور این قرارداد را از نظر قیمت، تضمین‌ها و شرایط قرارداد، حاوی ایرادات متعدد وغیر قابل توجیه خواند. در گزارش دیوان محاسبات آمده است که: « ابعاد اشکالات وارد بر این قرارداد به اندازه‌ای گسترده است که آشکارا با اصول و مقررات و رویه‌های حاکم بر قراردادهای بین‌المللی خرید و فروش گاز مغایرت داشته و کاملا مخالف منافع و مصالح کشور است.»

انتخاب کرسنت برای عقد قرارداد اما براساس مذاکره مستقیم بود. شرکتی خصوصی که گاه از آن با عنوان کرسنت شارجه هم یاد می‌شود. یکی از ایرادات مهمی که براین قرارداد گرفته شد این بود که فاقد مصوبه شورای اقتصاد بوده است.
مقادیر در نظر گرفته شده برای صادرات گاز میدان سلمان از اول اوت 2005 تا پایان آوریل 2006 روزانه 198 میلیون فوت مکعب و در سال 2007 نیز 330میلیون فوت مکعب و در نهایت در سال ششم قرارداد 450 میلیون فوت مکعب مورد توافق واقع شده بود که در مجموعه مدت این قرارداد 25 سال در نظر آمد.

گاز ایران می‌بایست از اول مارس 2003 به شارجه می‌رسید که در نهایت حسب توافق ثانویه به اول آگوست 2005 موکول شد. این تاریخ هم گویی چندان واقع گرایانه نبود از آن روی که در الحاقیه ششم تاریخ شروع قرارداد به اول دسامبر 2005 تغییر یافت.
دولت اصلاحات در نهایت امیدوار بود که گاز را از سال 2006 به شرکت کرسنت تحویل دهد که هرگز چنین نشد و دیوان محاسبات پر زورتر ظاهر شده بود چنان‌که دولت سوم تیر هم شعار مبازره با مافیای نفت سر می‌داد و این دو همزمان شد.

مخالفان کرسنت از الحاقیه سوم بسیار خشمگین بودند. الحاقیه‌ای که برای کرسنت حق تقدم واردات گاز ایران به امارات را اعطا می‌کرد که امتیاز بزرگی برای این شرکت بود. اما چندی بعد فضای داخلی ایران سبب شد که در الحاقیه ششم این امتیاز از کرسنت سلب شود. اما به جای آن شرکت ملی نفت متعهد شد که در طول25 سال قرارداد، به هیچ شرکت دیگری در امارات گاز نفروشد. این موضوع در تاریخ 30 اردیبهشت سال 1383 خورشیدی مورد توافق و تصویب هیأت‌مدیره شرکت ملی نفت قرار گرفت.

از سویی دیگر در قرارداد کرسنت، ریسک مخزن متوجه شرکت ملی نفت ایران بوده است و بر این اساس درصورتی که به هر دلیل امکان برداشت از مخزن گاز سلمان از بین برود، مسئولیت آن بر عهده شرکت ملی نفت بوده و این شرکت ملزم است گاز موضوع قرارداد را از هر مخزن دیگری تامین کند.

قیمت، مهم‌ترین اتهام

بیژن نامدار زنگنه و مدیران همراه و همکار وی در قرارداد کرسنت همه متهم به ارزان‌فروشی شدند. البته دادگاهی تشکیل نشد مگر بازجویی‌هایی که از برخی از نفتی‌های سابق در این باره به عمل آمده است اما این وزیر 8 ساله نفت را که اتفاقا بیش از هر چهره دیگری در نظام جمهوری اسلامی در مسند وزارت بوده است و پس از پایان دولت اصلاحات نیز به صندلی مجمع تشخیص مصلحت اکتفا کرد را بسیار نقد کردند که می‌خواست گاز ایران را به ثمن بخس به عرب‌ها بفروشد.

اسناد اما چه می‌گوید؟ براساس مصوبه سوم اردیبهشت سال 80 هیأت‌مدیره شرکت ملی نفت فرمولی برای قیمت‌گذاری گاز تحویلی تعیین کرد که براساس آن قیمت گاز برای 7 سال نخست اجرای قرارداد ثابت بماند. به این ترتیب که به محض آغاز زمان تحویل گاز تا 7 سال از شروع زمان تحویل بهای آن بدون تغییر می‌ماند. بر این اساس بهای گاز تحویلی برای 7 سال نخست بر پایه هر بشکه نفت خام 18 دلار به مبلغ 50 سنت برای هر یک هزار فوت مکعب تعیین شده بود. بر پایه همین محاسبات بود که پایه قیمت هر یک هزار مترمکعب گاز تحویلی برای 7 سال اول اجرای قرارداد معادل 17 دلار و 50 سنت تعیین شد.

بهای گاز برای سال هشتم به بعد نیز بر مبنای فرض میانگین قیمت نفت خام دوبی و عمان 40 دلار برای هر یک هزار فوت مکعب 1 دلار و یازده سنت و به عبارت دیگر برای هر یک هزار مترمکعب 38 دلار و 85 سنت بود.

برآورد وزارت نفت این بود که درآمد حاصل از این قرارداد در طول 25 سال حدود 3 هزار و 300 میلیون دلار خواهد بود که اکنون اصل قرارداد به فراموشی سپرده شده و گازنیز پس از ساخت خط لوله به سوی عسلویه روانه می‌شود. آنچه که آمد تنها بخشی از محتوای اسناد قرارداد کرسنت است که به دو موضوع قیمت و حق انحصار می‌پرداخت. شنیده‌ها حاکی از آن است که اگر چه دو طرف طی ماه‌های اخیر مذاکره مستقیمی نداشته‌اند اما اماراتی‌ها همچنان دولت ایران را مقصر تعلیق قرارداد می‌دانند. آنان همچنان مایل هستند که مذاکرات از سر گرفته شود و گویی در داخل دست‌هایی برای جلوگیری از اجرایی شدن این قرارداد دخیل است.

مسئولان مستقیم این قرارداد بارها از آنچه به توافق طرفین رسیده بود دفاع کرده و معتقدند که در امارات مشتری مناسب‌تری برای گاز ایران یافت نمی‌شود. به هر روی هنوز وزارت نفت دولت احمدی‌نژاد به‌صورت رسمی فسخ و فراموشی قرارداد را اعلام نکرده است.

+ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷

۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

مردم باید هر هفته، منتظر جدول خاموشی باشند

گفتگو با رادیو زمانه


بنا به اعلام نهادهای مسوول در طول تابستان، امسال برنامه خاموشی‌های متناوب برق در تهران به اجرا درخواهد آمد. علی خرد‌پیر، روزنامه‌نگار در عرصه اقتصاد و انرژی در تهران درباره علل خاموشی‌ها و دلایل ناکافی بودن تولید برق در ایران به رادیو زمانه می‌گوید:

اساساً ما باید در نظر بگیریم که در ایران با یک دولت پوپولیستی روبرو هستیم و دولت نهم همواره، به‌ویژه درباره مسایل اقتصادی سعی کرده نگاهی خوشبینانه را در جامعه ترویج کند.

ما سال گذشته هم با قطعی برق به‌ویژه در شهر تهران که به لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار برای کشور حائز اهمیت است، روبرو بودیم. از این رو ما در سال گذشته برای‌مان قطعی بود که این تصویر به واقعیت نخواهد پیوست به دلیل اینکه الان در شرایط تحریم به‌سر می‌بریم.

از سوی دیگر صنعتگران برق ایران با توجه به این‌که دارای توانایی نسبتاً خوبی لااقل در سطح خاورمیانه هستند، همه از دولت طلبکار و به نوعی در آستانه ورشکستگی هستند. علی‌الاصول با چنین شرایطی که ما در کشور با آن مواجه هستیم می‌دانستیم که تمام این تصویرها صرفاً توجیه‌کننده ‌مشکلاتی است که سال گذشته به‌وجود آمده بود.

به‌طور قطع در این بین دلایلی وجود دارد که یکی از آن‌ها، کاهش ظرفیت نیروگاه‌های برق آبی است که ما باید این را بپذیریم. علتش هم این است که زمستان ۸۶، زمستان نسبتاً خشکی بود و خب، طبیعی بود که در سدهای کشور به میزان کافی آب ذخیره نشود.

نکته‌ی دیگر در خصوص میزان ظرفیت‌‌سازی‌ها بود. قطعاً با توجه به میزان روبه تزاید مصرفی که در کشور به‌طور کلی در حوزه انرژی وجود دارد، دولت مجبور است هر سال ظرفیت تولید خود را ارتقا‌ بدهد. مشکل دیگری که در کشور داریم، مشکل ارزان بودن انرژی نسبت به کشورهای توسعه یافته است. الگوی مصرف‌، متاسفانه الگوی بهینه و مدرنی نیست.

آیا خاموشی‌ها محدود به تهران خواهد بود یا در شهرهای دیگر هم اجرای برنامه‌های متناوب خاموشی الزامی است؟

ببینید، هر نقطه از شبکه برق سراسری کشورمان که انرژی و نیروی برق کمتر مصرف بشود و ذخیره‌سازی شود، می‌تواند کمکی کند برای این‌که این قطعی برق در مناطقی که پرمصرف هستند، کمتر اتفاق بیفتد.

بحثی که در وزارت نیرو مطرح شده بود این بود که به‌صورت استانی جدول زمانبندی برای قطع برق اعلام می‌کنند. ولی فی‌الحال برای شهر تهران در نظر گرفتند که جدول آن اعلام شده و از امروز هم اجرایی شده است.

آقای خردپیر، به‌طور دقیق برنامه خاموشی‌ها برای تهران و زمانبندی آن چگونه است؟

وزارت نیرو، تهران را به‌صورت منطقه‌ای دسته‌بندی کرد و هر نقطه به‌صورت شمالی، جنوبی، شرقی و غربی تقسیم‌بندی شده و در هر قسمت روزانه حداقل چهار ساعت قطع برق وجود دارد.

آخرین خبری که در این رابطه وجود دارد این است که جدولی که روز گذشته اعلام شد و از امروز به اجرا درآمد، هر هفته تغییر خواهد کرد. بنابراین مردم پایتخت‌نشین ما باید هر هفته و تا پایان فصل تابستان منتظر دریافت جدول خاموشی‌های برق باشند و کارهایشان را با این قطعی برق تنظیم کنند که البته برای کشوری که این همه ظرفیت‌هایی برای تولید انرژی دارد، جای تاسف است.

+ این گفتگو دوم تیر 1387 از رادیو زمانه پخش شد . فایل صوتی را اینجا بشنوید .

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

رکورد تأخیر در پارس جنوبی شکست

از آغاز عملیات اجرایی فازهای ۷، ۶ و ۸ میدان گازی پارس جنوبی نزدیک به ۸سال گذشت، با این حال همچنان این طرح به بهره ‌برداری نرسیده است.
تیر ۱۳۷۹ شرکت نفت و گاز پارس این کار را به شرکت پتروپارس به منظور تولید روزانه ۱۰۴ میلیون مترمکعب گاز ترش و خشک واگذار کرد.
تاخیر در بهره برداری از فازهای ۶ تا ۸ پارس جنوبی اگر چه در دوره تاخیرو تعلل‌های بسیار به ویژه در پروژه‌های نفت و گاز در نظر‌ها کمرنگ شده است، اما یادآور تاخیر در بهره برداری از فاز یک این میدان گازی در دولت اصلاحات است.

سال ۱۳۸۲ در حالی که شرکت پتروپارس نزدیک به ۲ سال در تحویل طرح، تاخیر داشت موجی از اعتراض‌های رسانه‌ای به سوی وزارت نفت و شرکت نفت و گاز پارس به‌عنوان کارفرما شکل گرفت و مسئولان بار‌ها مجبور به پاسخگویی در قبال تاخیر‌ها شدند. اینک اما نه در رسانه‌های مکتوب و غیر دولتی خبری از موج نقادی و اعتراض وجود دارد و نه مسئولان وزارت نفت و به‌طور مشخص شرکت نفت و گاز پارس در خصوص علل تاخیر به وجود آمده، خود را موظف می‌داند.

اطلاعات مکتوب منتشر شده از سوی روابط عمومی این شرکت در دی سال گذشته که تنها مدتی کوتاه از تغییر مدیر عامل شرکت نفت و گاز پارس می‌گذشت نیز حاکی از آن است که همچنان مسئولان امیدوار بوده‌اند پس از عدول از برنامه زمان‌بندی شده لااقل تا پایان سال ۸۶ ۱۳ این طرح را که شامل ۳ فاز است به بهره‌برداری نهایی برسانند. با این حال کار باز هم به سال بعد کشیده و بار‌ها در خصوص زمان نهایی برنامه بهره برداری کامل از فازهای ۶ تا ۸ پارس جنوبی اخبار متناقضی منتشر شده است.

تازه‌ترین اظهار نظر غلامحسین نوذری، وزیر دوم نفت دولت محمود احمدی‌نژاد درباره این موضوع، وعده بهره‌برداری تا پایان سال جاری خورشیدی است. این در حالی است که یک ماه پیش از این، محمدجواد شمس به‌عنوان مجری این طرح اعلام کرده بود که زمان بهره برداری از این سه فاز تا پایان مرداد است.
احمد قلعه بانی مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور اما از همه خوش بین‌تر بود که فروردین به خبرنگاری گفته بود خرداد کل طرح به کارفرما تحویل داده می‌شود. در این میان اما آن مدیر نروژی شرکت استات اویل از همه گویا صادق‌تر بود که گفت سکوهای این طرح تا پایان امسال نصب و احتمالا تا تابستان امسال تولید گاز از یکی از این ۳ فاز آغاز می‌شود.

مشکل جای دیگری است

مسئولان می‌گویند که برای اجرای فازهای ۶، ۷ و ۸ پارس جنوبی بالغ بر ۲ میلیارد و ۶۸۰ میلیون دلار طبق قرارداد، هزینه شده است و پیمانکاران اصلی در بخش ساحلی کنسرسیومی متشکل از JGC ژاپن، ِDaelim کره جنوبی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و با مدیریت شرکت Toyo ژاپن است و در ‌‌نهایت پتروپارس پیمانکار عمومی است و مسئولیت نهایی بخش خشکی را عهده دار است. از سویی شرکت نروژی استات اویل نیز با قرارداد بیع متقابل سهمی ۴۰درصدی در سرمایه گذاری بخش فراساحلی دارد که شامل ۱۵ درصد کل طرح می‌شود.

در واقع هدف اصلی از بهره برداری از این ۳ فاز، تزریق گاز به میدان نفتی آغاجری عنوان شده است. محصول اصلی نیز گاز ترش است که باید مسافتی یکصد کیلومتری را از چاه تا پالایشگاه در خشکی بپیماید.
به گفته یک منبع آگاه در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس مشکل اصلی در طراحی پلان این پروژه است و جدای از مشکلات پیش آمده بر اثر تحریم ‌های بین‌المللی علیه دولت جمهوری اسلامی ایران، باید ریشه عقب ماندگی طرح را در این بخش جست‌وجو کرد. بر این اساس گاز استحصالی از میدان‌ها، حسب میزان سولفور موجود باید جداسازی شده و از طریق خط لوله به واحد‌های صنعتی منتقل شود. این در حالی است که گاز ترش فازهای ۶تا۸ از سولفور به نسبت بالایی برخوردار است و برای انتقال به بخش خشکی و پالایشگاهی در عمل طی مسیر ۱۰۰کیلومتری موجب بروز مشکلات فنی است.

گاز ترش از میزان خورندگی بالایی برخوردار است و همواره در مهندسی میدان‌ها و فیلد گازی سعی می‌شود تا کمترین مسیر را تا رسیدن به پالایشگاه و آغاز عملیات سولفور‌زدایی طی کند. در فازهای ۶ تا۸ پارس جنوبی اما به این مسئله دقت نشده و پس از بهره برداری نهایی نیز باید منتظر توقف‌های پی در پی انتقال گاز به خشکی باشیم.
از ۸ سال پیش و در زمانی که هنوز قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد در میان نبود بهره برداری روزانه ۳ میلیارد فوت مکعب گاز ترش برای تزریق در میدان نفتی آغاجری تعریف شده است.
بر این اساس محاسبه شده است که گاز ترش توسط ۳ رشته خط لوله ۳۲ اینچ به طول ۱۰۰کیلومتر به عسلویه (منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس) منتقل شود و از آن پس این گاز با پیمودن ۵۱۲ کیلومتر به خوزستان رسیده و به میدان آغاجری تزریق شود.

فردا دیر است

قرار بوده و به عبارتی روشن‌تر وعده داده شده بود که از قبل بهره برداری از فازهای ۶ تا ۸ میدان گازی پارس جنوبی، روزانه ۱۵۸ هزار بشکه می‌عانات گازی و ۳ هزار و ۷۰۰ تن بوتان و پروپان مایع (ال پی جی) صادر شود که این امر به‌دلیل عقب ماندگی کل طرح محقق نشده است.

شنیده‌ها حاکی از آن است که مهم‌ترین عاملی که امروز وزارت نفت می‌تواند از پیشرفت فیزیکی این طرح آن هم پس از نزدیک به ۸ سال سخن بگوید، همکاری با شرکت استات اویل در بخش فراساحلی است. استات اویل زمانی به عقد قرارداد با شرکت ملی نفت ایران تن داد که تحریم‌های غرب علیه ایران در سطح امروزی مطرح نبود و سیاست‌های دولت وقت جمهوری اسلامی نیز در راستای تنش زد ایی گام بر می‌داشت. از آن پس البته بر طبق قانون استفاده از حداکثر توان داخلی که پیمانکاران را مجبور به استفاده از حداقل ۵۱ درصد از نیروی ایرانی می‌کند، شرکت‌هایی چون صدرا، ایزوایکو در ساخت و نصب سکو و عرشه‌های دریایی وارد عمل شدند. صدرا همواره با پیمانکار عمومی یعنی پتروپارس دچار اختلاف بوده و این اختلافات به تاخیر در ساخت و نصب عرشه‌های پالایشگاه دریایی انجامیده است.

در حال حاضر سکوی فاز ۸ در دریا نصب شده است و مراحل نهایی کار را می‌گذراند. قرار است سکوی فاز ۷ نیز که هنوز آماده نشده است در آبان بارگیری شود. منابع آگاه تاکید می‌کنند که امکان بهره برداری صد درصدی از فازهای ۶ تا ۸ پارس جنوبی تا پایان امسال به لحاظ محدودیت‌های فنی مقدور نیست چنان‌که بعید است عملیات اجرایی فازهای ۹ و ۱۰ نیز تا پایان زمستان تکمیل شود.
چندی پیش وزارت نفت خبر داده بود که قرار است بخشی از گاز استحصالی از فازهای ۶ تا ۸ به مصرف در شبکه داخلی اختصاص داده شود. بر این اساس و با توجه به تجربه زمستان سال گذشته و بالا بودن میزان مصرف نسبت به سطح تولید و همچنین وضعیت توسعه پارس جنوبی باید منتظر زمستان و زمستان‌هایی سخت بود.

++ لینک اصلی

۱۳۸۷ خرداد ۳, جمعه

گفت‌وگو با نماینده ایران در هیات عامل اوپک

دبیرکلی ایران در بن‌بست

پیش از نخستین شوک نفتی در بازارهای جهان و درست در اوج قدرت استعماری هفت خواهران، پنج کشور صاحب طلای سیاه در نشستی مشترک در بغداد تصمیم به تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده نفت گرفتند.
 به جرات می‌توان گفت نهضت ملی ایران به رهبری زنده‌یاد دکتر محمد مصدق نخستین جرقه رویارویی با استعمار دولت‌های مصرف‌کننده نفت جهان بود که به ملی شدن نفت ایران و از آن پس به جنبش ضداستعماری در دیگر کشورها و در نهایت اجلاس روزهای 10 تا 14 سپتامبر 1960 میلادی انجامید.
 ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا پنج کشور بنیانگذار اوپک، 47 سال است که در عضویت این سازمان به سر می‌برند و حالا اوپک با 12 عضو یکی از مهم‌ترین سازمان‌ها در عرصه اقتصاد بین‌المللی است.

علت پایداری ایران در عضویت اوپک، گروه‌بندی‌های درون‌سازمانی و سه دهه ناکامی در کسب مقام دبیرکلی برای کشوری که نخستین دبیرکل را در اوپک داشت مهم‌ترین مقوله‌هایی است که با حسین کاظم‌پوراردبیلی، نماینده دایمی ایران در اوپک در میان گذاشته‌ایم.

++ انگیزه تشکیل اوپک در میان اعضای بنیانگذار آن وجهه‌ای ضداستعماری داشت. امروز ولی شرایط بین‌الملل تغییر کرده است و دیگر کمتر می‌توان اثری از چنین نگاهی را در میان اکثریت اعضای اوپک دید. تصویری که شما از اوپک در نظر دارید چیست؟

به طور طبیعی هر نوع ساختارسازی و ساماندهی در بدو تشکیل دارای انگیزه‌هایی است که می‌تواند در طول زمان با تحقق اهداف اولیه به مراحل بعدی قدم بگذارد و هدف‌های دیگری را تعریف کند. به نظر من این امر هرگز به معنی رکود در تاثیرگذاری یا عدول از هدف نیست.
 اوپک سازمانی است که همان‌طور که اشاره کردید در مقطعی برای احقاق حقوق و اعمال اداره ملی کشورهای دارنده نفت تشکیل شد و در طول زمان توانست که به میزان تمایل هر کدام از اعضا موثر باشد. هنوز هم در برخی از کشورهای عضو اوپک نوعی از قراردادهای نفتی منعقد می‌شود که کنترل بر تولید در دست اپراتور است. این بستگی به قوانین و چارچوب‌های منافع ملی هر کشور دارد.
 اوپک سه نکته عمده برای اعضا تعریف کرده است؛ اول، تامین و عرضه نفت خام به طور مداوم در بازارهای جهانی. دوم، جلوگیری از نوسان‌های شدید در بازار و سوم کسب درآمد پایدار برای کشورهای عضو تا توسعه اقتصادی اعضا تضمین شود. بنابراین اگر امروز می‌بینیم که رشد اقتصادی در جهان سرعت گرفته و بازارهای جهانی نفت با افزایش تقاضا روبه‌رو شده است، اوپک سعی دارد که با دیگر کشورهای صادرکننده نفت و غیرعضو تعامل سازنده‌ای برقرار کند.
در حال حاضر اعضای اوپک با تولید 35 میلیون بشکه نفت تنها یک‌سوم نفت بازارهای جهانی را تامین می‌کنند. طبیعی است که ما کسب درآمد را به میزانی می‌خواهیم که سهم خود را در بازار از دست ندهیم. بنابراین نگاه ما به یک درآمد مداوم است با توجه به اینکه سهم خود را حفظ کنیم. در چنین مجموعه‌ای ما در برابر رفتار غیراوپکی‌ها و مصرف‌کنندگان روبه‌رو هستیم. به طور عمده تاثیر سه هدفی که اوپک در پی تحقق مدام آن است در کشورهای مصرف‌کننده معطوف می‌شود.
آنها سیاست‌های تامین انرژی خود را متناسب با تحقق این اهداف اوپک تنظيم می‌کنند. برای مثال اگر روزی نفت 7 دلار باشد دیگر کشوری به سراغ انرژی اتمی و انرژی‌های نو نمی‌رود در غیر این صورت سیاست‌ها به گونه‌ای دیگر است. اوپک با نگاه به همه عوامل دخیل در بازارهای جهانی نفت که با توسعه جهانی پیچیده‌تر نیز می‌شوند مواجه است. به عبارتی روشن‌تر پروتکل کیوتو، گرم شدن هوا، توسعه پایدار و عملکرد سازمان تجارت جهانی موضوعاتی است که اوپک در بدو تشکیل خود با آن روبه‌رو نبوده ولی امروز ناگزیر از توجه به آنهاست.
 امروز اوپک به عنوان یک عضو فعال در همه مسایل مرتبط با اقتصاد بین‌المللی نقش دارد. اوپک ناچار است که با همه بازیگران صحنه بین‌المللی ارتباط داشته باشد که البته به نظر من با وجود فضای تبلیغاتی و سیاسی موجود بسیار موفق نیز عمل می‌کند.

++ شما از «ما» سخن می‌گویید. نزدیک به نیم قرن از تاسیس اوپک می‌گذرد. توضیح دادید که جهان امروز جهانی دیگر است. امروز حتی بسیاری از مفاهیم نیز تغییر کرده‌اند. از نگاه شما دلیل پایداری این «ما» و پافشاری بر تقسیم‌بندی کشورهای صادرکننده نفت به دو دسته اوپکی‌ها و غیراوپکی‌ها چیست؟

با تغییر اهداف و مفاهیم، گروه‌بندی بی‌معنی نمی‌شود. تغییر اهداف معمولا تغییر گروه را نیز به همراه می‌آورد. برای مثال نگاه کنید به اتحادیه اروپا که از اروپای شرقی گسترش یافت و اعضای جدیدی را شامل شد یا G7 زمانی در برابر روسیه بود و حالا تبدیل شده است به G8 به همراه این کشور. بنابراین هر چقدر ساختار جهان پیچیده‌تر می‌شود گروه‌بندی معطوف به موضوع‌های مختلف نیز بیشتر خواهد شد. پس باید سینرژی برای تحقق اهداف ملی در راستای اهداف مشترک پدیدار شود.
اگر اوپک زمانی به همراه گابن و اکوادور 13 عضو داشت امروز با خروج آن در کشور و پیوستن آنگولا 12 عضو دارد. این تغییرات ممکن است ادامه یابد. در مورد تشکیل سازمانی برای کشورهای صادرکننده گاز طبیعی هم دیدیم که ایران شش سال تلاش کرد ولی روسیه آمادگی نداشت. حالا این کشور اعلام تمایل به همراهی و همکاری می‌کند. بنابراین سازماندهی، ساماندهی و گروه‌بندی با وجود اینکه می‌تواند دچار تغییر در اهداف شود اما از بین نمی‌رود.

++ اشاره کردید به خروج کشوری مثل اکوادور از اوپک که اگر اشتباه نکنم اوایل دهه 90 میلادی این اتفاق افتاد. این کشور امروز دوباره تمایل به عضویت دارد. اگر اکوادور را یک نمونه در نظر بگیریم، دلیل چنین رفتاری در قبال اوپک از سوی یک عضو چیست؟

در دوره‌ای كه کشوری مثل اکوادور در اوپک عضویت داشت، به تدریج سهم بازار برای اعضا در حال کاهش بود. کشورهای کوچک‌تر توان کاهش سهم خود را به نفع دیگر اعضا نداشتند و احساس می‌کردند که با خروج از اوپک آزادی عمل بیشتری در تولید خواهند داشت. البته جریانات سیاسی داخل این کشورها نیز تاثیرگذار بر نوع نگاهشان به این مساله نیز هست.
اکوادور از اوپک خارج شد و از آن پس با نوعی از قراردادها روبه‌رو شد که امتیازی بود یا منابع باید به شرکت‌های اپراتور واگذار می‌شد. آن دولت پس از سال‌ها متوجه شد که با وجود افزایش تولید اما حاصل چندانی را کسب نکرده است. از سویی دیگر حالا تقاضای بازار از اوپک افزایش یافته است و دیگر نیازی به کاهش سهم تولید نیست. بنابراین دوباره با چاشنی یک نگاه سیاسی ناشی از شکست لیبرال‌ها و پیروزی سوسیالیست‌ها در آن کشور اکوادور برای عضویت در اوپک اقدام می‌کند. اینکه منافع ملی هر کشور با عضویت در اوپک چگونه تامین می‌شود قبل از هر چیز به نگاه جریان سیاسی حاکم بر آن کشور بازمی‌گردد.
عراق که روزی از جمله بنیان‌گذاران اوپک بود و نطفه این سازمان نیز در بغداد بسته شد، امروز با وجود اشغال نظامی آمریکا هنوز هم تمایل به حضور در اوپک دارد.

++ آیا در میان اعضای اوپک رقابت بر سر جذب سرمایه، استفاده از پیمانکاران صاحب‌فن و به عبارتی دیگر ربودن فرصت از چنگ یکدیگر وجود دارد؟

بله. بارها گفته‌ام که ما در اوپک، شرکای رقیب هستیم. در کسب بازار و درآمد پایدار شریک هستیم و در عین حال نیز هر کدام در تلاش برای کسب بازار، توسعه و جذب سرمایه‌های خارجی با دیگری رقابت می‌کنیم تا کمبود منابع داخلی خود را فقط از نظر سرمایه بلکه از بابت دانش فنی و نیروی کار ماهر برطرف سازیم. کمبود عرضه و افزایش تقاضا به شدت به این رقابت شتاب داده است. چنانچه در مورد قیمت نفت هم می‌بینیم که میانگین 33 دلار به 67 دلار رسیده است.

++ آیا این رقابت‌ درون‌سازمانی امنیت عرضه را تهدید نمی‌کند؟

نه! به دلیل اینکه تنها یک عامل در به وجود آمدن رقابت دخیل نیست. خود این رقابت موجب افزایش قیمت ریگ حفاری برای اجاره می‌شود و از آن پس تقاضای ساخت آن افزایش می‌یابد. اکنون سفارش ساخت ریگ حفاری به وفور دیده می‌شود. اگر تقاضا برای نفت وجود داشته باشد، تقاضای ریگ حفاری هم به دنبال آن می‌آید. ریگ حفاری تنها یک مثال است.
روزی که تقاضای بازارهای جهانی از اوپک روزانه 15 میلیون بشکه بود حدود 9 میلیون ظرفیت ذخیره دیده می‌شد و امروز که این تقاضا به 30 میلیون بشکه در روز افزایش یافته است شاید این ظرفیت به 2 میلیون بشکه رسیده باشد. تمام این عوامل باعث انگیزه‌سازی می‌شود. بازار رقابت آزاد همین است. این بازار موجب تخصیص بهینه منابع با توجه به وجود حاشیه امنیت و تامین منافع برای همگان است.

++ ظاهرا عوامل دیگری هم در این بازار رقابتی دخیل است. عواملی که صرفا از منظر اقتصاد قابل بررسی نیست. سیاست خارجی ایالات متحده آمریكا و تاسیس آژانس بین‌المللی انرژی در برابر اوپک از این دست است. آیا سیاست اربابان جهان در تصمیم‌گیری‌های اوپک نافذ نیست؟

تاثیرگذاری ما به عنوان تولیدکننده بر سیاست‌های مصرف‌‌کنندگان و بالعکس کاملا درست است. من اعتقاد ندارم که نفس تاثیرگذاری امری ناپسند است. وقتی قیمت نفت به 70 دلار می‌رسد، سیاست انرژی دنیای غرب به سمت تخصیص 20 درصد از نیاز خود از محل انرژی‌هاي نو معطوف می‌شود. اگر در بازارهای غرب قیمت یک دستگاه خودرو دوگانه‌سوز با مصرف انرژی پاک 70 هزار دلار است برای جذب خریدار به منظور کاهش وابستگی به سوخت فسیلی معافیت از مالیات و ده‌ها امتیاز دیگر تعلق می‌دهند. چنانچه این سیاست‌ها در میان ما نیز باید شکل بگیرد. بنابراین اقدامات ما در سیاست‌گذاری طرف مقابل موثر است. درست است که در جنگ اعراب و اسرائیل، از نفت به عنوان سلاح استفاده شد و تهدید علیه مصرف‌کنندگان بالا گرفت، آنها هم سازمانی تشکیل دادند و نفس آن نیز موید این امر است که اوپک در تامین نیازهای مصرف‌کنندگان موفق بوده است که آنها به صرافت پاسخگویی به سیاست‌های اوپک افتادند، از بابت رویکرد سیاسی به عنوان تحریم آن را توجیه کردند و از منظر اقتصادی وارد عمل شدند تا جایی که امروز آنها تهدید می‌کنند. این امر به معنی نفوذ در اوپک نیست. خیر! هر کدام از ما توانمان را متناسب با سیاست‌هایمان به کار گرفته‌ایم. در آنجا اتفاق آرا بیشتر است و در اینجا ممکن است تفرق بیشتر باشد. آژانس بین‌المللی انرژی با درک ضربه‌پذیری کشورهای مصرف‌کننده، سیاست‌های صرفه‌جویی و بهره‌وری را پیش گرفت. سیاست ذخیره‌سازی را دنبال کرد تا در زمان حادثه‌ای مثل کاترینا درنماند.

++ پس اوپک ناخواسته سبب شد تا مصرف‌کنندگان نیز به فکر تامین امنیت خود باشند.

اوپک هم در زمینه اهداف خودش موفق بوده است و هنوز هم در پی تامین امنیت برای اعضای خود است. همین‌قدر که این سازمان بیهوده در ظرفیت ذخیره سرمایه‌گذاری نکرده است و حاکمیت بر منابع طبیعی خود دارد و پیمانکاران را به کارمند تبدیل کرده موفقیت اوپک است. سیاست افزایش یا کاهش سهم تولید کشورهای عضو و پیروی از یک الگوی قیمتی، از جمله دستاوردهای اوپک است.

++ شما به مساله تفرق در اوپک نیز اشاره کردید. برای مثال آیا سیاست‌های عربستان سعودی در بازارهای جهانی نفت با دیگر اعضا همخوانی دارد؟

نمی‌دانم چرا به این تحلیل رسیده‌ايد.

++ اجازه بدهید پرسشم را نوعی دیگر مطرح کنم. به عنوان نماینده ایران در اوپک توضیح دهید که «کبوترها» و «بازها» در این سازمان کدام کشورها و با چه ویژگی‌های سیاسی هستند؟

ببینید. من یک مطلبی به شما بگویم. ذهنیتی را که مدعی تغییر نکردن اوپک در روند زمان است ما تغییر نداده‌ایم در حالی که «کبوتر» و «باز» هم ممکن است تغییر کرده باشد. «کبوتر» و «باز» هم ازلی و ابدی نیست. بحث این است که عده‌ای تامین منافع کشور خود را منحصرا از زاویه افزایش قیمت می‌بینند. تصورشان این است که باید نفت را با قطره‌چکان عرضه کنند تا قیمت به صد دلار برسد. از بازها بپرسیم که سقف قیمت شما چیست؟ آنها می‌گویند هر چقدر که بشود خوب است. اما واقعیت این است که هر چقدر، امکان‌پذیر نیست! چرا که مصرف‌کنندگان به فکر جایگزین هستند. پس سهم کاهش می‌‌یابد و قیمت‌ها سقوط می‌کند. حالا کدام کشور باز است و کدام کشور کبوتر؟ این بحث‌ها بحث‌هایی است که به نظر من بسیار ذهنی است. ما باید در رابطه با اقدامات و دستاوردهای خود مسایل و منافع را بسنجیم. امروز عربستان سعودی کشوری است که از این سطح قیمت‌ها با وجود ظرفیت ذخیره حمایت کرده است. پس حالا کی کبوتر است و کی باز؟

++ این پرسش من از شما بود!

به نظر من کبوتر و باز بودن مطلق نیست. اکنون اعضای اوپک به تامین نیاز بازارهای جهانی اتفاق‌نظر دارند و هیچ افزایش قیمتی هم متوجه عملکرد اوپک نیست. چرا که ما ذخایر کشورهای مصرف‌کننده را افزایش داده‌ایم. ما از اواخر سال 2005 تا اواخر 2006 میلادی به تایید آژانس بین‌المللی انرژی صد میلیون بشکه به ذخایر نفت این کشورها افزوده‌ایم. در این مدت زمانی میزان عرضه و البته سطح قیمت‌ها افزایش داشته است پس اعضا از افزایش درآمد هم برخوردار بوده‌اند بنابراین ظاهرا همه کشورهای تولیدکننده باز هستند! مهم این است که باز و کبوتر با هم باشند و با هم عمل کنند. هر دو هر مقطعی که لازم باشد کبوتر و هر مقطعی که لازم باشد باز خواهند بود. به هر حال معتقد هستم که در این نظریه باید تجدیدنظر کرد.

++ چند ماه پیش آكادمی ملی علوم آمریکا گزارشی با اشاره به اینکه ایران پس از جنگ با عراق بیش از سهمیه خود در اوپک اقدام به صادرات کرده منتشر کرد. در این گزارش پیش‌بینی شد که سهم ایران در اوپک در سال‌های آینده سیر نزولی را در پیش خواهد گرفت. در این مورد توضیح شما چیست؟

وقتی عراق به کویت حمله کرد در مجموع تولید روزانه چهار میلیون بشکه نفت که به این دو کشور تعلق داشت از صحنه بازار حذف شد. در آن مقطع من سفیر ایران در ژاپن بودم. ژاپنی‌ها از ایران روزانه 250 هزار بشکه خرید نفت داشتند. ما توانستیم میزان خرید نفت توسط ژاپنی‌ها از کویت و عراق را نیز علاوه بر سهم خود جبران کنیم. اين میزان روی‌هم رفته به بالاتر از 700 هزار بشکه می‌رسيد.
بنابراین ظرفیت مازاد در اوپک وجود داشت که ایران و عربستان سعودی توانستند جای خالی نفت عراق و کویت را پر کنند. بنابراین در پاسخ به برخی که می‌گویند چرا باید به افزایش ظرفیت تولید در کشور بپردازیم باید گفت که وجود ظرفیت ایجاد امکان برای بهره‌گیری از فرصت‌ها می‌کند و از سوی دیگر عامل بازدارنده‌ای است برای جلوگیری از اهداف کبوترانه البته این امر هزینه هم دارد.
 ایجاد چنین امکانی برای کشوری با ذخایر اثبات‌شده‌ای مثل ایران توصیه می‌شود و ما باید حداقل 10 درصد آنچه که از ما تقاضای نفت می‌شود را ظرفیت مازاد و ذخیره داشته باشیم.
 آن زمان است که صدای ما در مذاکرات بیشتر شنیده می‌شود. پیش‌بینی‌های موسسه‌های غربی همیشه این بوده است که ایران به دلیل رشد جمعیت، محدودیت‌های مالی و رشد تقاضای داخلی انرژی و دیگر مسائل امکان حفظ سهم خود در اوپک را نخواهد داشت و به طور مرتب این سهم به نفع سایر اعضای اوپک کم می‌شود. بخشی از این تحلیل خیلی هم بیراه نیست. البته نه با آن ارقامی که آنان می‌گویند اما این مسائل عنوان‌شده برای ما هم جای تامل دارد.
قسمتی از پاسخگویی به این مسائل کاملا ساختاری است و بخشی دیگر قیمتی است چرا که قیمت ارزان است و هدرروی انرژی در کشور بالاست. اما جدای از مسایل داخلی که باید درباره آن تصمیم‌گیری شود در بخش مربوط به سرمایه‌گذاری به طور مشخص تمام اعضای اوپک سالانه حدود 6 تا 7 درصد کاهش تولید طبیعی دارند.

بنابراین ایران با تولید 4 میلیون بشکه، سالانه 280 هزار بشکه نفت افت تولید دارد و از سوی دیگر اگر تمام افزایش تقاضای جهانی را مربوط به اوپک بدانیم، پس سالانه 5/1 میلیون بشکه تقاضای اضافی نفت در جهان وجود دارد. اگر فرض کنیم به طور متوسط از 5 سال آینده یک میلیون بشکه از این تقاضای اضافی را اعضای اوپک تامین کنند، کشوری مثل ایران که 63/14 درصد سهم در اوپک به خود اختصاص داده است باید 146هزار بشکه را به تنهایی تامین کند. پس با احتساب آن افت تولید و این تامین اضافی نفت در مجموع 420 هزار بشکه در سال میزان ظرفیت تولیدی است که باید در ایران ایجاد شود.
در صورت عدم سرمایه‌گذاری مناسب، عقب‌ماندگی خود را نشان خواهد داد. به این ترتیب که تا زمانی تقاضای نفت به اندازه سقف ظرفیت تولید فعلی است این مشکل خود را نشان نمی‌دهد. اما در صورت افزایش تقاضا و افت تولید آن زمان صاحبان ظرفیت، سهم موجود را به نفع خود مصادره می‌کنند. بنابراین موضوعی که پرسیدید برای کشور موضوعیت دارد، نگرانی کارشناسان را در پی داشته و به عنوان یک هشدار نیازمند توجه دولت و مجلس است. این مساله در بلندمدت باعث نگرانی است اما در کوتاه‌مدت و شاید یک دوره 3 تا 4 ساله نگران ناتوانی در تامین تقاضای موجود نیستیم.
مساله خودمصرفی و بی‌توجهی به بهره‌وری که منجر به کاهش صادرات نفت می‌شود نیز نگرانی دیگری است.
برخی توجیه می‌کنند که مصرف انرژی در داخل، توسعه اقتصادی را تضمین می‌کند. این موضوع صحت دارد اما تا وقتی که قیمت‌ها حداقل با بازار منطقه همسویی ندارد همیشه یک حاشیه تاریک در این قضیه وجود خواهد داشت که احتمالا در آنجا منابع در حال اتلاف است. پس کاهش شدت مصرف انرژی با سیاست اصلاح و آزادسازی قیمت‌ها میسر است و باید در رابطه با این مساله بیشتر کار کنیم.

++ در بخشی از پاسخ شما به نکته‌ای برمی‌خوریم که اتفاقا در همین گزارش نیز به آن اشاره شده است. طبق این تحلیل تا هشت سال آینده ایران نفتی برای صادرات نخواهد داشت.

البته اینکه نقش ایران در بازارهای نفت در حال کمرنگ شدن است بار سیاسی دارد. جالب این است که حتی گفتن این مساله نیز به نفع آنان نیست چرا که بلافاصله قیمت نفت را افزایش می‌دهند.

++ اما آقای نژادحسینیان، معاون سابق وزیر نفت در امور بین‌الملل نیز این مساله را جایی تایید کرده‌اند.

ببینید! حتما ایشان مستنداتی برای اظهارات خود دارد ولی مشکل ما این است که فکر می‌کنیم هر کس به دلیل پستی که دارد گفته‌هایش درست است. من به صرف اینکه نماینده در ایران هستم حرف‌هایم درست نیست. عرض من این است که اهداف سیاسی برخی برای عنوان کردن کمرنگ شدن نقش ایران در بازارهای جهانی به این است که ادعا کنند ضربه‌پذیر نیستیم. ایران مهم نیست و ابزارهای تحریم ما در حال نتیجه دادن است و اگر چند سال دیگر ادامه دهیم به سرعت ایران فلج خواهد شد. آنها کار خود را می‌کنند و ما مشکلی نداریم چرا که انگیزه کارهایشان را می‌شناسیم.
آنچه که ما می‌گوییم این است که شدت مصرف انرژی در کشور بالاست، بهره‌وری پایین است، صرفه‌جویی وجود ندارد، عادت به مصرف و قیمت ارزان زیانبار است. اینها همه مبتنی بر آمار و ارقام است و ما نمی‌توانیم بر سر آن مناقشه کنیم. دولت مسوول است و باید پاسخگو باشد. آنچه که من می‌توانم بگویم این است که دولت تمامی تلاش خود را برای جذب امکانات جهانی با توجه به محدودیت‌هایي که دارد به کار برده است.

++ پس شما عنوان می‌کنید که دولت برای این مشکلات برنامه دارد؟

البته! ما سند چشم‌انداز 20 ساله، برنامه پنج ساله توسعه و نظام بودجه‌نویسی داریم. تمام پروژه‌های کشور با در نظر گرفتن منابع مالی آن مشخص است. یک فهرست 200 پروژه‌ای داریم که از حالا تا سال 1391 در صنعت نفت و گاز باید اجرایی شود.

++ برنامه‌های نوشته‌شده‌ای که به اجرا درنیامده‌اند بسیار بوده است. منظورم تهیه و تدوین یک استراتژی روشن برای مقابله با شرایطی است که بر آن تحریم‌ها نیز افزوده شده است.

به نظر من مطبوعات کشور باید به موسسه‌های تحقیقاتی مرتبط شوند. آنها باید از نهادهایی چون مجمع تشخیص مصلحت‌نظام، مرکز پژوهش‌های مجلس، شرکت ملی نفت و دیگر ارگان‌ها آمار و ارقام طلب کنند. من باید به عنوان عضو هیات عامل اوپک پاسخگوی پرسش‌های مرتبط با حوزه کاری خود باشم. آقای دانشیار هم باید پاسخ دهند که چرا نفت را می‌خواهند یکصد دلار بفروشند و چرا؟ آقای احمد توکلی هم باید پاسخ دهند که چرا نتوانستند مجلس را از طریق مرکز پژوهش‌ها قانع کنند که منابع مالی لازم را در اختیار شرکت ملی نفت بگذارند و فضای عمومی کشور هم باید به این پاسخ برسد که چرا ژاپنی‌ها از میدان آزادگان رفتند. بحث این است که آنچه رخ می‌دهد برآیند همه تصمیم‌هاست!

++ از این بحث بگذریم. از نقش سیاست دولت‌ها در جایگاه اعضای اوپک بگویید.

بی‌تردید هر دولتی که تعامل بیشتری با جامعه جهانی دارد نقش تاثیرگذارتری دارد. برخی از دولت‌ها نگاه و برنامه بلندمدت دارند و متوجه هستند که در یک مجموعه چه اهدافی را دنبال می‌کنند. همه دولت‌های ایران به دنبال تحکیم روابط با سایر اعضای اوپک بوده‌اند.

++ مایلم در مورد عوامل غیرسیستماتیک موثر بر بازار و روابط اعضای اوپک بیشتر توضیح دهید. برای مثال موضع‌گیری ایران درباره هولوکاست یا اتهام تقویت نیروهای بنیادگرا چه شرایطی را رقم زده است.

حداقل این دو مورد مشخص را که مثال زدید تاثیر مستقیمی در رابطه با همکاری با اوپک نداشته است. اما اینکه اقدامات کشورهای مصرف‌کننده به رهبری آمریکا در اعمال فشار بر ایران را به انگیزه‌های متفاوت شاهد هستیم همیشه بوده و خواهد بود. آنچه که در عراق رخ می‌دهد مشخص است آمریکا و بریتانیا براساس قطعنامه سازمان ملل متحد مسوول تامین امنیت این کشور هستند. ما هم امنیت عراق برایمان امنیت ملی است. پس طبیعی است که در ساماندهی و برقراری امنیت در این کشور مشارکت کنیم. ممکن است برخی از کشورهای عربی تمایل داشته باشند که ناامنی در عراق را متوجه ایران کنند و بر این اساس بحث شیعه و سنی را پیش بکشند. این مساله هم با اصول دموکراسی در تعارض است. بنابراین موضع ما در برابر عراق کاملا موضع سازنده‌ای است. چنان که در قبال افغانستان هم همین موضع اتخاذ شد. اگر ایران به مبارزات مردم فلسطین ارج می‌نهد موضوعی دیگر است که اتفاقا این رویکرد کاملا همسو با دیگر کشورهای منطقه نیز هست. این مسائل تا جایی که مشاهده می‌شود اثر مشخص و مستقیمی بر تعاملات ما با اعضای اوپک برای پیشبرد یک کارگروهی نداشته است.

++ رای شما در اجلاس اوپک منتج از سیاست خارجی کشور است؟

ما در اوپک مباحثمان خیلی تحت تاثیر مباحث سیاسی نیست. یعنی سعی کرده‌ایم که بحث‌هایمان حرفه‌ای و اقتصادی و برمبنای عرضه و تقاضا و متکی بر مطالعات دقیق کارشناسی باشد. اگر در اوپک تصمیم گرفته می‌شود که یک میلیون و 200 هزار بشکه از تولید کاسته شود، این تصمیم سیاسی نبوده است.

++ یعنی هیچ ارتباطی بین نماینده ایران در اوپک با وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای نظام وجود ندارد؟

چرا، گزارش‌های ما در خصوص تحولات درون اوپک به طور مرتب برای وزارت امور خارجه ارسال می‌شود. این وزارتخانه از تمام مباحث ما مطلع است اما تا موقعی که مغایرتی در مشی سیاسی و اقتصادی دیده نشود، صرفا نقش یک دریافت‌کننده اطلاعات را ایفا می‌کند.

++ آیا تقسیم‌بندی نقش ایران در اوپک را به سه دوره از بدو تاسیس تا انقلاب، از انقلاب تا پایان جنگ ایران و عراق و بالاخره از پایان جنگ تا امروز را موجه می‌دانید؟

بستگی به موضوع دارد.

++ اشاره من به اصل 28 اساسنامه اوپک و بحث لیاقت و شایستگی یک عضو برای دبیرکلی این سازمان است.

در زمان تاسیس اوپک، به صورت نانوشته میان پنج عضو بینانگذار قرار بر آن شد که بر اساس حروف الفبا دبیرکل برگزیده شود. پس ایران اولین دبیرکل و عراق دومین بود. پس از آن اعضای جدیدی به اوپک پیوستند و براساس تاریخ الحاق خود حق تقدم گرفتند و نه براساس حروف الفبا. این دوره پایان یافت؛ زمان انقلاب ایران پایان این دوره بود. معاون دبیرکل عراقی بود و هشت سال پس از دبیرکل گابنی در اوپک مطرح بود. آن زمان ایران در جنگ با عراق بود و بیشتر اعضا از عراق حمایت می‌کردند. مساله دبیرکلی براساس عدم توافق مسکوت باقی ماند. پس از این دوره ایران مدعی شد که اکنون نوبت دبیرکلی من است. در صورتی که اساسنامه چنین نمی‌گفت. اساسنامه تاکید دارد که براساس لیاقت و شایستگی و با اتفاق آرا دبیرکل برگزیده می‌شود. همچنین در اساسنامه روشن نبود که منظور از Rotation چیست. آیا سیستم گردشی براساس حروف الفبا خواهد بود یا تاخر و تقدم تاریخی؟ یا اینکه اساسا سیستمی جدید در نظر گرفته می‌شود. بنابراین در مورد این مساله به یک بن‌بست حقوقی برخوردیم. از سوی دیگر چون در منطقه اکثر کشورها با یکدیگر مشکل داشتند تصمیم گرفتند که از سه کشور در سه قاره دور از منطقه خلیج‌فارس یعنی اندونزی، نیجریه و ونزوئلا دبیرکل انتخاب شود. این دوره هم حدود 18 سال گذشت. ایران باز هم کاندیدای شایسته معرفی کرد.
 من خودم شاهد بودم که آقای معینی، وزیر نفت عربستان سعودی در حمایت از شایستگی کاندیدای ایران و کشور خودش با دیگرانی که به دنبال انتخاب دبیرکل از طریق سیستم الفبایی بودند به جدل می‌پرداخت. اینکه ما می‌توانستیم به نفع خودمان انتخاب دبیرکلی را متوقف سازیم در دوره‌ای انجام شد. اما دیدیم که هزینه این امر بی‌ثباتی دبیرخانه و سازمان است. این بار از کشور ثالثی مثل لیبی دبیرکلی مطرح شد و براساس توافق اکثریت و حسب شرایط سیاسی موجود بین‌المللی بر سرکار آمد. به هر حال هنوز این بن‌بست حقوقی و روشن نبودن راهکار اساسنامه برای تعیین دبیرکل وجود دارد.

++ آیا اینکه ایران را از دور رقابت کنار گذاشتند، راهکار اکثریت اعضا یا حداقل اعضای بانفوذ برای تعیین دبیرکل نبود؟

اینکه ایران قبول کرده است کشوری مثل لیبی دبیرکل کشور شود یک همراهی است. در صورتی که می‌توانست مخالفت کند.

++ مشکل با ایران چیست؟

برخی بر این باور هستند به هر دلیلی که خودشان می‌دانند تصویر اوپک با تصویر ایران نباید قاطی شود! کشورهای حاشیه خلیج‌فارس یا کشوری مثل عربستان سعودی معتقدند در شرایطی که اوپک نیازمند مقالات سازنده و پاسخگویی به یکسری بحران‌هاست بگذاریم با دبیرکلی اداره شود که مشکلی با دیگر اعضا برای اتفاق آرا نداشته باشد. پس عربستان و کویت و ایران از دور خارج شدند.
این سه کشور از بینانگذاران اوپک هستند و حاضر نیستند به دیگری رای دهند. بنابراین بنا به مصلحت شرایط هر سه کنار رفتند و دبیرکلی به کشور چهارمی مثل لیبی رسید. دلیل اینکه عربستان یا کویت به ایران رای نمی‌دهند دقیقا همان دلیلی است که ایران به کاندیدای آن دو کشور رای نمی‌دهد.
 حق دبیرکلی برای هر سه کاندیدا مساوی است و هیچ‌کدام از نظر حقوقی و برمبنای اساسنامه حق تقدمی بر دیگری ندارد. محرومیت از دبیرکلی نیز هرگز در اساسنامه ذکر نشده است تا بتوان براساس آن چهره حق به جانب گرفت. گاهی اوقات ما برای خودمان اهدافی در نظر می‌گیریم که بیشتر بر مبنای تمایل و انتظار است و نه برمبنای حقوقی. به نظر من اگر نقطه‌ضعفی دیده می‌شود این مساله در یک مجموعه است و اینکه شما نتوانستید دیگران را به رای دادن به کاندیدای مورد نظرتان متمایل کنید.

++ پس باز هم به همان تقسیم‌بندی می‌رسیم. یعنی به همان دلایلی که در دولت‌های قبل ایران نتوانست به دبیرکلی اوپک برسد در دوره قبل نیز این اتفاق تکرار شد.

دلیل حقوقی آن در تمام دولت‌ها یکسان بوده است.

++ منظورم علل سیاسی است.

من می‌گویم ما چرا فکر می‌کنیم اگر امروز به لیبی رای داده‌ایم عقب‌نشینی کرده‌ایم اما آن روزی که به آقای سوگوتو رای دادیم عقب‌نشینی نبود. این اصلا عقب‌نشینی نیست بلکه تعامل است، تعامل برای هدفی که امکان تحقق ندارد.

++ البته تعاملی اجباری سه دهه در حال اتفاق است.

انتخاب شما، یک انتخاب مبتنی بر زمان و مکان است. اینکه چه عواملی شما را قانع به رای دادن می‌کند یکی اجبار است و یکی نداشتن انتخاب یا به هر دلیل دیگری...! کسی نگفت شما باید به لیبی رای دهید. خیر! ما می‌توانستیم این کار را نکنیم و سازمان باز هم بی‌دبیرکل بماند. اما این کار را نکردیم، ما انتخاب اصلحی کردیم. حتی کویت هم چنین کرد. چون مثل ما هم نمی‌توانست کاندیدای خودش را دبیرکل کند و هم به نفع نبود که سازمان بی‌دبیرکل باقی بماند.


+ این گفتگو در هفته نامه شهروند امروز منتشر شد .