۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

آقای نخست وزیر، چه نوع اسرائیلی می خواهید؟


چند ماه پس از پیروزی ارتش اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۷۶ میلادی که به در دست گرفتن کنترل جمعیت کثیری از عرب ها منجر شد، لوی اشکول نخست وزیر این کشور به دعوت لیندون جانسون، رییس جمهوری وقت آمریکا به ایالات متحده سفر کرد تا با وی در تگزاس ملاقات کند. هنگامیکه این دو در مزرعه ای متعلق به جانسون قدم می زدند، رییس جمهوری ایالات متحده به اشکول رو کرد و پرسید: «آقای نخست وزیر، شما چه نوع اسرائیلی می خواهید؟.»

اسحاق رابین، نخست وزیر پیشین اسرائیل در سخنرانی سال ۱۹۹۳ خود این موضوع را یادآوری کرد و پیشنهاد داد که پس از ربع قرن اشغال کرانه باختری و غزه، زمان آن است که دولتمردان اسراییلی تصمیم بگریند که چه نوع اسراییلی را می خواهند: یک دولت دموکراتیک یهودی که در صلح و امنیت به سر می برد یا یک گتوی یهودی نظامی در جنگی دایمی با همسایگانش. رابین تاکید کرد که گزینه نخست -که او نیز به آن علاقمند بود- نیازمند آن است که اسرائیل به اشغال کرانه باختری و نوار غزه پایان دهد. 


تصویر رابین در حال دست دادن با یاسر عرفات، رییس سازمان آزادیبخش فلسطین در فضای سبز کاخ سفید گمانه هایی را برانگیخته بود که دیدگاهش در اسرائیل به کرسی خواهد نشست. اما ترور رابین، ناکامی گفتگوهای اسرائیل و فلسطین با میانجیگری آمریکا و متعاقب آن بروز دومین انتفاضه فلسطینی، سبب تقویتِ دستانِ مخالفانِ ایدیولوژیک وی شد. آنان طرفداران دیدگاه اسرائیلِ بزرگ بودند که از سوی یهودیان مهاجر ساکن در اراضی اشغالی مطرح می شد. دیدگاه راه حل دو دولت مستقل، کنار گذاشته شده به نظر می رسید. 

باراک اوباما که عازم نخستین سفر رسمی اش به اسرائیل است، احتمالا در وضعی نیست که به دستیابی توافقی میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها یا حتی احیای «روند صلح» یاری رساند. با این همه به عنوان نماینده جریان اصلی حمایت جهانی از اسرائیل  او این قدرت و اقتدار اخلاقی را دارد که در اذهانِ عمومیِ پراکنده اسرائیل نفوذ کند و دستورکار ملی دولت یهود را که روز به روز در حال تکامل است، صورت بخشد. 
رییس جمهور اوباما می تواند در برابر بنیامین نتانیاهو همان پرسشی را طرح کند که جانسون از اشکول نزدیک به نیم قرن پیش از این پرسیده بود: «آقای نخست وزیر، چه نوع اسرائیلی می خواهید؟.»

این بار اما چنین پرسشی نباید در نشستی خصوصی پرسیده شود بلکه جایش در اجلاسی عمومی است. این نباید صرفا خطاب به نخست وزیر باشد بلکه باید همه شهروندان اسرائیل را در برگیرد. بلافاصله پس از جنگ ۱۹۶۷ میلادی، هنگامیکه این پرسش برای نخستین بار مطرح شد، وضعیت اراضی پیش از جنگ دارای یک دولت یهود دموکراتیک با یک اقلیت کوچک عرب، مناطقی که درون خطوط آتش بس ۱۹۴۹ اشغال شده بودند در ذهن بیشتر اسرائیلی ها از بین رفت ولی پاسخ این پرسشی که «شما چه نوع اسرائیلی می خواهید» دیگر ماهیتی آکادمیک ندارد و با این حال منعکس کننده تفاوت و واقعیت های سیاسی مشخص و برنامه ها است. 

«ما در کشوری زندگی می کنیم که به چهار دولت تقسیم شده است. همه آنها در محدوده سرزمین اسرائیل قرار دارند.» این را یهودا باوئر، مورخ مشهور اسرائیلی و استاد دانشگاه در گفتگوی اخیرش با خبرنگار هاآرتص به آن اشاره می کند. «در کشور کوچکی که بین اردن و دریا قرار گرفته، دولتی وجود دارد که اسراییل خوانده می شود. در کنارش در غزه، دولت حماس است. در کرانه باختری دولت خودگردان فسطینی است که تحت اشغال اسرائیل است و با همه این ها، دولت مهاجران یهود است که با رفتار اسرائیل نفوذ خاصی را اعمال می کند.»
مانند بسیاری از یهودیان اسرائیل، باوئر باور دارد که ادامه دادن و تداوم بخشیدن به سیاست های حزب لیکود  و یاران صهیونیست تندرویش می تواند به طورحتم رویای دولت دموکراتیک یهود را خاتمه بخشد. «دولت دموکراتیک در مرزهای ۱۹۶۷ با تبادل مشخص اراضی، دولتی یهودی و صهیونیستی خواهد بود که نه تنها برقراری صلح را با فلسطینی ها و همسایگان عرب ضروری می سازد بلکه مسوولیت پذیری برای توسعه فرهنگی-ملی و برابری کامل حقوق بری اقلیت عرب که تحت حاکمیت دولت اسرائیل زندگی می کنند را نیز به همراه می آورد.» 
باوئر نتیجه می گیرد که: «سیاست شهرک سازی علیه ما است و ما را به مخاطره می اندازد.» از این رو تحقق ایده رابین از دهه ۹۰ میلادی نیازمند جا به جایی اکثریت مهاجران یهودی از اراضی اشغالی بوده که بر اساس پیمان اسلو به عنوان مناطقی از دولت فلسطین به رسمیت شناخته شده است. انجام چنین کاری در پی یک سری مناظره های طولانی و احتمالا ناگوار در درون اسرائیل باید باشد. این امر می تواند در یک جنگ داخلی بین اسرائیلی هایی که خواستار باقی ماندن وضعیت موجود اراضی و تقویت کنترل اسراییل بر کرانه باختری  هستند با آنانی باشد که خواهان قبول اصطلاحا پارامترهای ارایه شده برای توافق صلح اسرائیلی- فلسطینی از سوی کلینتون هستند. همین طور می توان انتظار بحث ها و درگیری های درونی مشابه نیز در طرف فلسطینی داشت. چنان اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک میان اسرائیلیها عمیق است که [نمونه اش می تواند] منجر به جنگ داخلی در جامعه آمریکا برای جدایی می شود. 

ترور رابین و خشونت ورزی مخالفان برای تخلیه مهاجران یهودی از نوارغزه، تصاویری از هشدارهایی است که از سوی اردوی صهیونیست های تندرو و جنبش شهرک سازی یهودی از تمایل به استفاده از زور به دست می آید. این تصاویر حاکی است وقتی که آنان نتیجه بگیرند نوع اسرائیلی که آنان می خواهند، همان اسرائیلی نیست که بوسیله یک دولت برگزیده در نظر گرفته شده و می خواهند که با فلسطینی ها صلح کنند با زور وارد عمل می شوند.
ولی این بحث در اسرائیل از ابتدای انتفاضه دوم مطرح بوده است. حزب لیکود و متحدانش نیز موفقیت های انتخاباتی بیشتری به دست آورده اند و این نتیجه ای از تغییر واقعیت های جمعیتی است که شامل نفوذ مهاجران جدید از اتحاد جماهیر شوروی سابق و نیز نرخ توالید بالا میان یهودیان مذهبی ارتدوکس می شود.  
در همین حال از بُعد کامیابی اقتصادی در خانه و نیز در پی حمایت قوی دولت جورج بوش برای سیاست های حکومت لیکود به ساخته شدن حسی گمراه کننده یاری شد، حتی میان اسرائیلی هایی که از راه حل «ایجاد دو دولت مستقل» پشتیباتی می کنند این باور وجود دارد که حفظ وضعیت موجود تقریبا هزینه ای در برندارد. 

رشد ناآرامی اقتصادِ اجتماعی در اسرائیل از سوی جوانان و بوسیله یک سری تظاهرات در مخالف با دولت  آشکار شد. این ها به همراه انتخاب مجدد باراک اوباما، آغاز تکان خوردن بالون اعتماد به لیکود بود. در انتخابات پارلمانی اخیر حدود نیمی از رای دهندگان اسرائیلی آرای خود را برای احزاب دیگر به صندوق انداختند که شامل رای به راه حل دوستانه دو دولت مستقل از یائیر لاپید رهبر حزب یش عتید بود.


نتانیاهو موفق شد که یش عتید را به درون ائتلاف وارد سازد و کنار حزب خانه یهود، از احزاب طرفدار شهرک سازی ها بنشاند که نشانه ای است از اینکه بسیاری از آنانی که از راه حل دو دولت مستقل حمایت می کنند باور دارند که وضعیت کنونی پایدار باقی می ماند و نزاع میان دو دیدگاه می تواند به تعویق افتد. 
رییس جمهور اوباما می تواند برای تاثیر بر تعادل سیاسی قدرت در چالش وضعیت موجود تلاش کند و به توضیح راهی که اسراییل در آن قدم گذاشته بپردازد. صرف نظر از اتخاذ تصمیم، فقط آنان دچار تاخیری اجتناب ناپذیر نیستند. اسراییلی ها این موضوع را بیشتر محتمل ساخته اند که با افزایش شهرک سازی ها از طریق سیاست های الحاق تدریجی، دیدگاه اسراییل بزرگ به عنوان یک پیش فرض می تواند پیروز شود.  
اوباما باید پافشاری کند که نوع اسرائیل بزرگ مورد نظر مهاجران شهرک نشین، نمی تواند نوع اسرائیلی باشد که او و بیشتر آمریکایی ها خواستار حمایت از آن در بلند مدت هستند. در همین حال اسرائیلی ها باید پرسش قدیمی جانسون را به او پاسخ دهند. 


نوشته: لئون هادر؛ تحلیلگر ارشد ویکی استارت (یک گروه مشاوره در زمینه ژئواستراتژی) و نویسنده کتابی با عنوان «توفان شن؛ شکست سیاست در خاورمیانه».
منبع: نشریه انگلیسی زبان «نشنال اینترست»، چاپ آمریکا 

هیچ نظری موجود نیست: