آفتاب بر سر پاریس چتر بازکرده است. امروز به شهری آمدهام که مسکوب در آن ذره ذره آب شد؛ پاکدامن فراموش شده و هزارانی دیگر حتی خویش از یاد بردهاند. امروز در پاریس هستم برای چند ساعت. عصر بازمیگردم به لیون. آفتاب پاریس مرا یاد تهران انداخت. شاید خیابانهای طولانی و به نسبت لیون عریضاش بود که هوای تهران را زنده کرد. حالا مرا ببین که خیابانهای پاریس هم در نگاهم عریض جلوه میکند.
همیشه فکر کردهام پاریس حق بسیاری از شهرهای جهان را خورده است. شهری است پر از تاریخ و به همان تناسب سرشار از اغراق گردشگران. این شهر میتواند رویایی آمریکاییها از اروپا باشد اما چرا دیگر شهرهای اروپا مثل رُم که همچنان تکهای از تاریخ باستان است قادر به پروردن این رویا نیست. باز هم دم وودی آلن گرم که تا پیش از رسیدن سرش به بالین مرگ، یادی از آن خفته زیبا کرد.