1- مروري بر آنچه در سال 84 گذشت ترديدي برجاي نميگذارد كه ميتوان اين سال را با نگاهي به رفتار و تصميمهاي مديران صنعت نفت و گاز، سالي دانست كه از اهميت فوقالعادهاي برخوردار بوده است. سالي كه در آن با نزديك شدن به پايان كار دولت اصلاحطلب خاتمي، قراردادهايي بلندمدت چون فروش گاز به چين و هند در آن منعقد شد. از سويي، روي كار آمدن جناح محافظهكار در مجلس هفتم به تنگ شدن حلقه مشاركت خارجي تعبير شد.
با اين همه، افتتاح رسمي فاز يك ميدان گازي پارس جنوبي پس از حدود يكسال و نيم تأخير و پيوستن به صف خريداران شركت پتروشيمي بازل، همه و همه در كنار كشف ميادين نفتي جديد در كشور سبب شد تا سال 83، سال پركاري باشد. قراردادهاي پيشفروش گاز به هند و چين اگر چه بيش از آنكه از حيث اقتصادي مورد توجه باشند، در حوزه ديپلماسي قابل تأمل هستند اما كماكان تكليف گاز استحصالي از تعدادي از فازهاي منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس را روشن ساخت. بهره مالكانه هم پس از آن همه تقلا با مخالفت جدي مجلس هفتم روبهرو شد .
ديگر نكتهاي كه سال 83 را براي مسوولان نفتي وقت، به ياد ماندني ساخت، برگزاري يكصد و سي و پنجمين اجلاس اوپك براي دومين مرتبه در تاريخچه شكلگيري سازمان كشورهاي صادركننده نفت در ايران بود. وزير نفت يكي دو ماه پيش از برگزاري اين اجلاس به صراحت از نااميدي ايران درخصوص اجماع نظر وزيران در انتخاب دبير كل اوپك از ايران سخن گفت و طي اجلاس دو روزه اصفهان نيز، بحث دبيركلي به اجلاس وين موكول شد اما تلاش مجموعه نفت ايران در اين دوره براي نشاندن هادي نژادحسينيان به صندلي دبير كلي اوپك بيش از دورههاي ديگر بازتاب داشت. وزارت نفت كه به خوبي آگاه بود اجلاس اصفهان، زماني مقتضي براي چنين بحثي نيست، تكليف صادرات گاز به كويت را مشخص كرد و با عمان نيز براي فروش گاز كشور دست تفاهم داد.
2 - شركت توسعه پترو ايران كه همچون پتروپارس در انگلستان متولد و در ايران رشد كرده است سالي را پشت سر گذاشت كه بهتر از آن برايش تصور نميشود. شركت پتروايران با وجود فعاليت در ميادين نفتي نصرت، سلمان و فروزان سه پروژه ديگر را نيز تصاحب كرد. حضور در ميدان رشادت، طرح توسعه لايه نفتي پارس جنوبي و لايه بنگستان اهواز پترو ايران را به اوج فعاليت كشاند، اميدواريم اين شركت ايراني در قامتي است كه بتواند چند پروژه مهم را همزمان به اجرا رساند. در ديگر سوي، برخي از پيمانكاران صنعت نفت و شركتهاي به نسبت كوچكتر در دومين كشور صاحب نفت دنيا، جوياي كار هستند!
اگر دليل مسوولان نفت پيشه كشور، همكاري اين شركت دولتي با شركتي چون شلومبرجر بينالمللي است و از اين روي شايستگي پترو ايرانها محرز شده، اميد است چنين فرصتهايي براي ديگران كمتر فراهم ميشود. به راستي صنعت نفت و گاز ايران تا به كي بايد در دستان شركتهاي دولتي باقي بماند؟ آيا جز آن است كه ارتقاي سطح كيفي و فزونييافتن كارآيي شركتهاي خصوصي اثر مستقيمي بر توسعه مجموعه نفت كشور (كه در دست دولت است) خواهد گذارد؟ آن دسته از پيمانكاران و يا مجلسنشيناني كه همكاري و مشاركت با شركتهاي بينالمللي و فرامليتي را فرصتسوزي و در نگاهي غيرواقعبينانه ضربه بر منافع و منابع ملي برميشمارند چرا اينك تنها نظارهگر هستند؟ با روند فعلي بعيد به نظر ميرسد كه تا اطلاع ثانوي <توزيع عادلانه كار> ميان دولت و ملت در دستور كار قرار گيرد.
دوشنبه ۱۵/۰۱/۸۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر