1- وقتي خاتمي در آخرين سفر خود به عسلويه از همه آناني كه براي به افتتاح رسيدن فازهاي 4 و 5 بزرگترين ميدان گازي مستقل جهان كوشيده بودند ابراز تشكر و قدرداني كرد، شايد احساس ميكرد كه جماعتي از يك صنف ديگر را از قلم انداخته است.
با لبخند مشهور خود پرسيد: ديگر از كه بايد تشكر كنم؟ كه از انتهاي سالن صاحب صدايي ضعيف فرياد زد از خبرنگاران!
خاتمي خبرنگاران را به اشتباه خبرگزاريها شنيد ولي تأكيد كرد كه قدردان زحمات خبرنگاران هم هست. چه هم او و هم احتمالاً آن خبرنگار انتهاي سالن به وضوح ميدانستند كه اساساً مديران در دامان خبرنگاران بزرگ ميشوند. خبرنگاراني كه امروز تنها ناقل گفتارها و آمارهاي مديران هستند. از پايين تا به بالا.
سنگ بناي توسعه ميدان پارسجنوبي اگرچه به دست دولت خاتمي نهاده شد اما خبرنگاران نيز در شناساندن آن به ايران و ايراني نقشي غيرقابل انكار داشتند. جماعت همان صنفي كه امروز از خانه ملت رانده ميشوند، تحقير و گاهي به ناحق تنبيه ميشوند. پس جا داشت كه رئيسجمهوري بهعنوان يك مدير ارشد، از آنان به خاطر اين همه تحمل و شكيبايي تشكر و حتي عذر بخواهد.
2- شكي نيست كه در فضاي اجتماعي- سياسي امروز به ميزان حساسيت حوزههاي خبري،شدت نظارت، خردهگيري و بيتابي از سوي مديران هرچه بيشتر خواهد بود. مديران از فرداي آن روز كه بر صندلي چرمي خود در اتاق در بسته نشستند فراموش ميكنند پست مديريت نه يك حق كه يك امتياز است، امتيازي كه از سوي سيستم تصميمگيري در دولت به او اعطا شده است. مدير از ياد ميبرد كه وظيفهاش در كنار انجام مطلوب شرح كاري خود، بازتاب كرداري است كه قرار است اثراتش بر زندگي مردم منعكس شود و اينجاست كه خبرنگاران و بهويژه خبرنگاران مطبوعاتي بهطور غيرمستقيم، رانده ميشوند.
اما مديري كه قرار است در دامان خبرنگار بزرگ شود نميتواند و نميخواهد كه چنين واكنشي به فراموشي خويش در جامعه منجر شود، پس هر آنچه كه بايد خبر باشد(!) توليد و به دست ناقلان سپرده ميشود تا جامعه خوابآلوده مطبوعات آن را به دست خلق سپارد.
تحمل و پاسخگويي انتقادها و تحليلها جايي در ذهن مدير ايراني ندارد. وقتي مديران بالانشين شوند، خبرنگاران هم به دو طيف خودي و غيرخودي تقسيم خواهند شد. اتفاقي كه اينك در برخي حوزهها افتاده است و هستند مديراني كه از ضعف مطبوعات اين مملكت آگاهاند، ضعفي كه بخش خصوصي يا به ظاهر خصوصي ما را تا بن متزلزل ساخته است. خود بخوان حديث مفصل از اين...
3- شركت ملي پالايش و پخش فرآوردههاي نفتي اگرچه ابداعكننده شيوهاي نوين در برخورد گزينشي با خبرنگاران نيست اما از اين ويژگي به غايت، برخوردار است. بايد هر چند وقت يكبار نمايندگان خبرگزاريها- همكاران ما در شبكههاي اطلاعرساني- را دور هم در غياب خبرنگاران مطبوعاتي گرد آورند تا گفتههاي مديران، فرداي آن روز در صدر اخبار اقتصاد و انرژي جرايد انتشار يابد.
به راستي بايد به كنكاش پرداخت كه آبشخور اين ناهنجاري در چيست؟ چون روز روشن است كه اين مديران نه تنها فردا سپاسگزار خبرنگاران نخواهند بود كه حتي بزرگ شدن خود را در دامان آنان نيز منكر خواهند شد.
روزنامه جهان صنعت ، چهارشنبه 31 فروردين 1384
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر