۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

هوای شعر

دل که هوای شعر می کند


آدمی

آدم دیگری است

شب با شعر که بیاید

تا خود صبح

کودکی دوباره ام

همدم مقدس ترین بهاران تنفس

دل که هوای شعر می کند

این عقل عاقبت اندیش لحظه کش ما

دیگر معرکه گیر گردنه های آینه دار نیست

شعر خون می شود

در بن غمگستر من

آنوقت که هر نفس با شعری عالم سوز

آمیخته می شود

دل که هوای شعر می کند

باز می گردم

به دوران های دور

باز می گردم

به پیرهن ساده ی مادربزرگ

باز می گردم

به بی پروایی اشکهایی

که بر گونه هایم می نشست

می پرم

از بالاهای کوتاه تا بالاهای بلند

بلند و بلند تر می پرم این بار

می گریزم

از این همه بند

این همه زنجیر خون آلوده ی تاریخ ساز


زیبا تر نه !

بهتر نه !

خوبترین شعر زندگی اما

دو سه خطی نامه بود

برای تو ...


26/06/84

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۶, جمعه

افشاگري‌هاي فيلتر شده!



دولت اصلاحات آخرين روزهاي خود را پشت سر مي‌گذارد. رئيس‌جمهوري محبوب كم‌كم رئيس‌جمهور سابق خوانده مي‌شود. طي ماه‌هاي اخير تعدادي از طرح‌هاي اقتصادي به‌عنوان دستاوردهاي اين دولت يكي پس از ديگري به افتتاح رسمي و بهره‌برداري رسيد. فازهاي 4 و 5 ميدان گازي پارس‌جنوبي و پنج طرح پتروشيمي در ماهشهر،از اين دست پروژه‌ها بودند.

شنبه هفته آينده نيز ميدان نفتي دارخوين را معاون اول رئيس‌جمهور افتتاح خواهد كرد. در كنارهمه تلاش‌هاي صورت گرفته، موجي از تحقيق، تفحص‌ و نشانه‌گيري‌ها نيز عليه چنين طرح‌هايي به راه افتاده است. در مجلس هفتم ابتدا بحث تفحص از فعاليت‌هاي شركت ملي صنايع پتروشيمي به راه افتاد و سپس منجر به تشكيل كميته تحقيق از كل وزارت نفت شد.

روز گذشته نيز، دفتر مطالعات زيربنايي مركز پژوهش‌هاي مجلس خبري را براي جرايد و خبرگزاري‌هاي داخلي ارسال كرد كه حاكي از تخلف شركت ملي صنايع پتروشيمي در مناقصه دو طرح بزرگ بود. مركز پژوهش‌هاي مجلس اساساً نه تنها مجاز بلكه بنا بر اختصاص بودجه‌هاي چشمگير موظف به تحقيق و ارائه گزارش از تمامي حوزه‌هاي داخلي است، اما اينكه از تهيه يك گزارش- كه قاعدتاً بايد براساس انبوهي از اطلاعات موثق شكل گرفته باشد- تنها يك برگ خبر در دست رسانه‌هاي كشور قرار گيرد جاي پرسش دارد. مجلسي كه با شعارهاي مردم‌دوستي و شفاف‌سازي و جلوگيري از اتفاقاتي چون قرارداد تركمانچاي بر سر كار آمده است نبايد نسبت به خروجي اطلاعات و اخبار خود چنين رويه محافظه‌كارانه‌اي را پيش گيرد، چه، رسانه‌ها و به ويژه مطبوعات در حد فاصل بين مسوولان و ملت قرار دارند و به عبارتي روشن‌تر وظيفه خطير روشنگري و اطلاع‌رساني را بر دوش مي‌كشند. اين مهم البته ميسر نخواهد شد مگر با همكاري مسوولاني كه به نمايندگي از مردم بر كرسي‌هاي مجلس نشسته‌اند. زمان زيادي از تأسيس واحد اطلاع‌رساني در مركز پژوهش‌هاي مجلس نمي‌گذرد. اگر قرار بر ارائه نتيجه يك تحقيق به مردم باشد،‌ چرا و براساس چه تفكري بايد نتايج را از فيلتر رد كرد و غربال شده منتشر ساخت؟

در ابتدا مي‌شد دل‌خوش داشت كه اين واحد بتواند در ارتباط با جامعه خبرنگاران نقش مفيد و مؤثري را ايفا كند. اينك اما آنچه پيداست واحد اطلاع‌رساني، به دفتري براي اعمال فيلترينگ اخبار و اطلاعات مركز پژوهش‌ها بدل شده است و از اين روي از رسالت اصلي خود بازمانده است.

بر اين باوريم كه دليل قانع‌كننده‌اي براي جلوگيري از دسترسي خبرنگاران به گزارش‌ها و تحقيقات تهيه شده در اين مركز وجود ندارد و اين در حالي است كه به دستور مسوولان مركز پژوهش‌هاي مجلس هفتم، اهالي مطبوعات امكان استفاده از اصل گزارش‌ها را نخواهند داشت و به اين ترتيب اين‌گونه القا مي‌شود كه بايد به همان خبر ارسالي بسنده شود.

دودلي و بي‌اعتمادي در برخورد با ركن چهارم دموكراسي پسنديده نيست. مجلس خانه ملت و مطبوعات، نامه‌هاي مردمند. اگر به آنچه مي‌گوييد و آنچه له يا عليه نهادي تهيه مي‌كنيد اعتقاد داريد، آن‌گونه كه بايد كمال و تمام آن را منتشر سازيد. بي‌شك مردم نيز استقبال خواهند كرد.

يکشنبه 26 تير 1384- روزنامه جهان صنعت

روز از نو روزی از نو

محمود احمدی نژاد ؛ شهردار بسیجی تهران با کسب اکثریت آرا در مرحله دوم انتخابات اخیر ؛ بر صندلی ریاست جمهوری ایران می نشیند . این چهره تازه آشنای جناح راست حاکمیت ؛ توانست از ۲۲ میلیون رای چیزی در حدود ۱۴ میلیون را به خود اختصاص دهد . اگر چه ۲۵ میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادند اما تا آن مقطع از شمارش ؛ مشخص شد که رقیب کهنه کار دیگر شناس پیروزی نخواهد داشت .یعنی {به روایت بی بی سی} ۶۰ درصد آرای صندوق ها به احمدی نژاد تعلق گرفت . این نتیجه نهایی انتخاباتی است که منازعات و مناقشات بسیاری را همراه داشت . انتخاباتی که به رویارویی جنوب شهری ها و شمال شهر نشینان کشید . رقابتی که چه در دور اول و چه در دور دوم آن ؛ حرف و حدیث های بسیاری در باب تخلف و تقلب در آن به گوش می رسید. پس از انقلاب این نخستین باری بود که انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده می شد . دور نخست با بیش از ۴۶ میلیون نفر واجد شرایط ۲۹ میلیون و در دور دوم ۲۵ میلیون نفر پای صندوق ها حاضر شدند . این در حالی است که در دور دوم ۲۵ هزار نفر رای اولی نیز به جمع واجدان شرایط اضافه شده بود .
چه بخواهیم و چه نخواهیم احمدی نژاد حداقل برای چهار سال ریس جمهور ایران خواهد بود . ریس جمهوری که اکثریت مشارکت کنندگان در انتخابات ؛ به او رای داده اند ! به گمانم اهالی کارگزاران هرگز این نتیجه را در حدس های خود نمی آوردند . آنان بر این باور بودند که رفسنجانی با اختلاف کمی از رقیب اش پیش خواهد بود .
تلاش های کارگزاران و ائتلاف های عجیب و غریبی چون همسویی "ملی - مذهبی ها" ؛ "جبهه مشارکت " و حتی بخشی از روشنفکران هم کار به جایی نبرد . یاران دیروز اکبر گنجی او را در تب و تاب به دست آوردن قدرت فراموش کردند . حالا تنها دست آویز برای تخلیه قسمتی از بار سنگین این شکست در قمار قدرت ؛ برای حامیان آن عالیجناب ؛ تکفیر تحریمان است ! تحریم کنندگانی که به استناد منابع خبری رسمی در اقلیت بودند و اساسا به هیچ یک از دو کاندیدای مطرح شده رای ندادند . حالا این ملت ایران است و تاریخ باقی مانده پیش روی که باید آن را رقم بزند .

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

در تمنای چراغ


مقوله انرژي را مي‌توان بر محورهاي بسياري بسط داد و روي آن انگشت تأمل گذارد. انرژي به صراحت مرتبط است با مسائلي چون تأمين نياز مصرفي شهروندان، صادرات و ارزآوري، محيط‌زيست، رفاه اجتماعي (به‌ويژه در كشورهايي چون ايران كه اقتصادي متكي به آن دارند)، پي‌ريزي و يا تقويت صنايع و... .
شكي نيست كه خاورميانه همواره از باب وجود منابع غني انرژي مورد توجه بوده است. تا جايي كه حتي طرح مبارزه با تروريسم دولت بوش پسر نيز از اين دريچه و به تعبير تعرض به بخشي از چنين منابعي نگريسته مي‌شود. صحت و سقم، درستي يا نادرستي اين‌گونه تفاسير در اين كوتاه مقال مدنظر نيست. چه اساساً سياسيون از آن مي‌نويسند. اين را گفتيم كه-اگرچه به تكرار- اهميت فراموشي ناشدني بحث انرژي را در ايران، خاورميانه و در نهايت جهان، به گوش هم نجوا كرده باشيم.

ايران در اين شرق ميانه بر ذخاير اثبات شده و عظيمي از انرژي آرميده است. پيش از آنكه گاز در بازار جهاني انرژي اينچنين مورد عنايت واقع شود يعني همان زماني كه گازهاي همراه نفت در پروسه تصفيه در پالايشگاه‌هاي كشور سوخته مي‌شد، كارشناسان به وجود يك ميدان مستقل گازي در خليج‌فارس پي بردند. با آنكه ميدان پارس‌جنوبي به لحاظ "اشتراك ذخاير با شيخ‌نشيني در همسايگي" و "وسعت و حجم بالاي ذخيره" منبعي مهم و غيرعادي بود اما اين كشف آغاز راه نبود. چه، ايران براي شروع عمليات استخراج و حتي پيش از آن، آغاز مطالعات جامع، از دهه 50 تا اواسط 70 خورشيدي به انتظار نشست.

از آنجايي كه تجربه ايراني نشان داده است نمي‌توان به كلنگ‌زني‌ها دل‌خوش داشت از نخستين باري كه كلنگ بر خاك عسلويه به منظور تأسيس منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس كوفته شد تا زمان آغاز كار، باز هم مدتي را در انتظار و چرت زدن گذرانديم.
آنچه تا به امروز گذشته است را كماكان خوانده يا شنيده‌ايد اما اكنون كه گاز فازهاي يك تا پنج از فاصله 105 كيلومتري عسلويه از اعماق خليج‌فارس به سوي خاك جنوب كشور در حال استحصال و انتقال است چه بايد كرد؟ اگرچه احتمال دارد چنين پرسشي به ظن بسياري ساده پنداشته شود اما اتفاقاً اميد به يافتن پاسخ، همه منظور اين قلم است.

با اين گاز و آن همه ديگر كه هنوز منتظر مناقصه‌ها و ترك مناقصه‌ها (!) و قهر و آشتي شركت‌هاي بين‌المللي است چه خواهند كرد؟ آيا پيشرفت در توسعه منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس مرادف است با صادرات و فروش؟ آيا فروش گاز ايران امري مذموم بنا بر استدلال‌‌هاي آماري و علمي است؟
يا در نگاهي ديگر امضاي يادداشت‌هاي تفاهم صادرات با كشورهاي همسايه افتخار است؟

به تازگي يكي از استادان دانشگاه بر ضرورت توقف صادرات گاز ايران تأكيد كرده است. درست چندي پيش بود كه تفاهمنامه‌هايي نيز با عمان و كويت اتفاقاً براي صادرات و فروش گاز كشور به امضا رسيد. خط لوله گاز ايران به هند هم از ديگر پروژه‌هاي قديمي است كه دوباره بر سر زبان‌ها افتاده است. صدور گاز به تركيه در جريان است و همه‌وهمه نشان از سياست فروش و گسترش بازاريابي ايران دارد. به‌طور عمده يكي از دلايل ويژه و محوري اين سياستگذاري نوعي رقابت با قطري‌ها عنوان مي‌شود و اين‌گونه گاز پارس‌جنوبي پيش‌فروش مي‌شود.

اگرچه دغدغه از دست دادن بازار جهاني نكته‌اي واضح و منطقي به نظر مي‌‌رسد اما نگاه آن استاد دانشگاه به وضعيت مصرف داخلي، نياز صنايع و حفظ و نگهداري از مخازن نفتي به وسيله اين گاز استخراج شده هم جاي تأمل دارد. به راستي برنامه مدون وزارت نفت بر سر گاز ايران چه بوده و چيست؟ اگرچه ممكن است كه با نزديك شدن به پايان كار دولت وقت، كسي را حوصله پاسخگويي نباشد اما منافع ملي امروز و آيندگان را بايد در كجاي اين تصوير پيش‌روي يافت؟

آيا بحث انرژي در ايران امروز سراسر معطوف به اهداف سياسي و به‌ويژه سياست خارجي است؟
آيا ما به لحاظ شرايط بين‌المللي "بايد" شرط فعاليت هند و چين در ايران را‌خريد گاز و ال‌ان‌جي خود قرار دهيم و كيست كه نداند آنان چه قدر مشتاق پروژه‌هاي نفت و گاز ما هستند.
به راستي چرا در اين سال‌ها نه تنها استراتژي مسوولان در اين باب شفاف عنوان نشد بلكه هيچ‌وقت، موافق و مخالف به دور از جنجال‌هاي جناحي و مجلس به دور يك ميز ننشستند؟
كوتاه سخن آنكه هزينه راهي را كه امروز مي‌پيماييم، آيندگان بايد بپردازند پس خوشا آنكه مقصد، منافع ملت اين كهن بوم و بر باشد.

سه شنبه 27 ارديبهشت 1384