كندي، كاهلي و خوكردن به فرهنگ قبيلگي و درعين حال خود توصيفي و جستجوي دائميبهانهاي براي تبرئه خود، ويژگيهاي ديرينه برخي از ما است.
اگر خودشيفتگي ما پوشالي است به سبب آن است كه براي نمونه، ما مدعي نفت و مشتقات آن هستيم و نه مدعي صنعت نفت. از ياد نبريم كه اين سوخت پر اهميت و پر متقاضي صرفاً يك ذخيره طبيعي است كه بنابر شرايط و مختصات جغرافيايي نصيب ما شده است صنعت را امّا طبيعت به ما ارزاني نميكند. براي آن عزم را بايد ساخت. اگر ترديدي بر كندي و سهل پسندي خود داريم بايد نگاهي به يكصد سال اخير بياندازيم.
اگر خودشيفتگي ما پوشالي است به سبب آن است كه براي نمونه، ما مدعي نفت و مشتقات آن هستيم و نه مدعي صنعت نفت. از ياد نبريم كه اين سوخت پر اهميت و پر متقاضي صرفاً يك ذخيره طبيعي است كه بنابر شرايط و مختصات جغرافيايي نصيب ما شده است صنعت را امّا طبيعت به ما ارزاني نميكند. براي آن عزم را بايد ساخت. اگر ترديدي بر كندي و سهل پسندي خود داريم بايد نگاهي به يكصد سال اخير بياندازيم.
در اين دوران چه كردهايم جز فروش محصولي كه مشتري بي شمار دارد؟ در آن سوي امّا، نروژ كه نه يكصد سال بلكه كمتر از20 سال از اكتشاف چاههاي نفت آن ميگذرد شركت نفتي استات اويل را پيش روي ما گذارده است و تازه اين تنها يك شركت خدماتي صنعت نفت اين كشور است.
حالا چه به مزاج بعضي خوش آيد و چه نيايد ، بايد فرش سرخ زير پاي مديران استات اويل و نظاير چنين شركتهايي پهن كنيم. به يك دليل ساده آن هم اين كه آنان دچار خودشيفتگي و بزرگنمايي نبوده اند و نيستند. اينان در سياستهاي خارجي خود هرگونه كه عمل كنند، در قبال سرزمين خود جز به منافع بلندمدت و آينده ساز نميانديشند.
دو قرن اخير سند اين مدعا است. حال ما در تكرار اين نكته بكوشيم كه صاحب دومين ذخاير نفت و گاز جهانيم! پرسش امّا آن است كه در توليد و استخراج پرچمدار كدام رتبه در عرصه بازار بينالمللي هستيم؟ آنچه در اين نوشتار ميآيد نه از باب تحقير است، نه از سر بغض كه همه ما زاده يك بوم و بر هستيم و هم ميهن يك خاك. اگر جز اين بود شايد هرگز چنين گفتاري امروز بر كاغذ نمينشست.
دو قرن اخير سند اين مدعا است. حال ما در تكرار اين نكته بكوشيم كه صاحب دومين ذخاير نفت و گاز جهانيم! پرسش امّا آن است كه در توليد و استخراج پرچمدار كدام رتبه در عرصه بازار بينالمللي هستيم؟ آنچه در اين نوشتار ميآيد نه از باب تحقير است، نه از سر بغض كه همه ما زاده يك بوم و بر هستيم و هم ميهن يك خاك. اگر جز اين بود شايد هرگز چنين گفتاري امروز بر كاغذ نمينشست.
ولي اين درد ما است كه فاز يك ميدان گازي پارس جنوبي جرقهاي است. منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس ميتواند خاستگاه نويني براي صنعت ايران شود، اگر طرحهايي مثل فاز يك پارس جنوبي، تنها جرقه نباشد. با نگاهي ملي به روند اقداماتي كه در پارس جنوبي انجام شده و آنچه بايد بشود، روال امور شكل منطقي تري به خود ميگيرد. پارس جنوبي، ميتواند عرصه تحقق يك اراده ملي و بستري براي پيشبرد توسعه اقتصادي كشور باشد .
25 مرداد 1383 – روزنامه دنیای افتصاد – ضمیمه هفتگی عسلویه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر