شبم باز بارانیست
بارانیام
چه اقبالی ...
همه روز غایب بودهام
شب هم در جستجوی ماه
بلند بختیست شاید
دیدن شمع به دستان
که بامداد را تکیه بر تاریخ تلخ
طلب میکنند
آشنایند
این گلو دریدگان
که نفسشان
نغمه
و
دستهاشان سوخته از اشک شمع
بلند بختیست شاید
زیستن در مرگ
وقتی هنوز در قفس
با بالی شکسته
میشود
خواب کوچ دید
همه روز غایب بودهام
۱۴ سپتامبر ۲۰۱۱
* برای نخستین بار در ایران امروز منتشر شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر