عینیت بخشیدن به منافع ملی در گفتوگو با مهندس عزت الله سحابی
تجربه ثابت کرده است که امور مربوط به ذهنیت انسان نظیر اعتقادات مذهبی و غیرمذهبی مشروط به طبقات و تعداد باورمندان آن تعابیر گوناگونی را حاصل میکند. این امور ذهنی، کمتر موجب وحدت مردم میشود. برای مثال اسلام خود به چند مذهب تقسیم یا از هر مکتب سیاسی نیز عموما چند گرایشزاده میشود. وحدت مردم باید دو ویژگی داشته باشد: اول عینی باشد و دوم بر پایه اصلی مشترک صورت گیرد. کشور ایران، میان همه طبقات و همه شهروندان مشترک است. ایران میهن سنتیها و مدرنهاست. پس ایران وقتی محور وحدت قرار گیرد دیگر چالشی وجود نخواهد داشت.
منافع ملی به عنوان یک مفهوم سیاسی، در سالهای اخیر آنقدر از زبان دولتمردان جاری وگاه خلاف باورهای مربوط به آن عمل شده است که گویی نوعی بیتفاوتی را در برابر خود در جامعه تجربه میکند. نگاههای ایدئولوژیک، محفلی وگاه شخصی چنان هر گفتمانی را محدود و محصور کردهاند که دیگر اصل موضوع که همانا یافتن راه برون رفت از فضای مسدود سیاسی و تنگناهای اقتصادی و معیشتی باشد از یاد رفته است.
در این میان اما یکی از مبارزان دیرین عرصه سیاست و آشنا با علم اقتصاد، با برنامهای مدون سخن از منافع ملی را برمحوریت ایران و ملت این کشور به میان آورده است. مهندس عزتالله سحابی در ۷۹ سالگی، همچنان پرشور اما واقع بینانه به دنبال تغییر و اصلاح است.
عضو سابق نهضت آزادی ایران که در دولت موقت بازرگان، ریاست سازمان برنامه و بودجه را عهده دار بود و سپس در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تهران بر صندلیهای سرخ نشست، حالا سالهاست که مطرود «پوزیسیون نظام» است. رئیس شورای فعالان ملی مذهبی، باورهای ایدئولوژیک - مذهبی خود را در بحث کناری مینهد و به گفته خودش، پا بر زمین واقعیت موجود میگذارد.
عضو سابق نهضت آزادی ایران که در دولت موقت بازرگان، ریاست سازمان برنامه و بودجه را عهده دار بود و سپس در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تهران بر صندلیهای سرخ نشست، حالا سالهاست که مطرود «پوزیسیون نظام» است. رئیس شورای فعالان ملی مذهبی، باورهای ایدئولوژیک - مذهبی خود را در بحث کناری مینهد و به گفته خودش، پا بر زمین واقعیت موجود میگذارد.
با وی بیش از ۴ساعت به گفتوگو نشستهایم که چکیده آن را در دو بخش میخوانید. بخش اول مقدمهای پیرامون درک ماهیت منافع ملی با توجه به شرایط اقتصاد سیاسی جامعه کنونی ایران است و در بخش دیگر نیز برنامه مدون وی را بررسی میکنیم.
◀︎ آقای مهندس سحابی، ایران محور وحدت ایرانیان، شعاری است که بر آن تاکید دارید. ویژگی این وحدت چیست و چه چیزی در آن تازگی دارد؟
تجربه ثابت کرده است که امور مربوط به ذهنیت انسان نظیر اعتقادات مذهبی و غیرمذهبی مشروط به طبقات و تعداد باورمندان آن تعابیر گوناگونی را حاصل میکند. این امور ذهنی، کمتر موجب وحدت مردم میشود. برای مثال اسلام خود به چند مذهب تقسیم یا از هر مکتب سیاسی نیز عموما چند گرایشزاده میشود. وحدت مردم باید دو ویژگی داشته باشد: اول عینی باشد و دوم بر پایه اصلی مشترک صورت گیرد. کشور ایران، میان همه طبقات و همه شهروندان مشترک است. ایران میهن سنتیها و مدرنهاست. پس ایران وقتی محور وحدت قرار گیرد دیگر چالشی وجود نخواهد داشت.
◀︎ در واقع این شعار ترویج ناسیونالیسم است؟
منظور البته ملت پرستی نیست. ما هرگز پی برتری جویی هم نیستیم اما آنچه مسلم است اینکه ایران دارای نزدیک به ۳۵۰۰ سال تاریخ مدون و مختصات جغرافیایی مشخصی است. ایران مثل یک ظرف است. اگر ایران نباشد چه فرقی دیگر میکند که کمونیسم حاکم شود یا اسلام، لیبرالیسم غرب مطرح باشد یا سوسیالیسم. هر مذهب و هر مکتبی نیاز به ظرفی دارد تا تشخص خود را حفظ کند. بنابراین این ظرف به مظروف تقدم دارد. روابط دموکراتیک در جامعه میتواند مظروف را تعیین کند و بابت آن بحثی نداریم. علت اینکه ایران را در این بحث طرح کردهایم همین است ولی ما ایران را به معنی ناسیونالیستی آن در نظر نداریم.
◀︎ آیا در بحث شما تغییر ساختار سیاسی نیز دیده شده یا اساسا موضوع وحدت ملی امری جدا در نظر گرفته شده است؟
تغییر ساختار به معنی عیب ذاتی این نظر نیست اما لزوما محوریت ایران چنین معنی را به دست نمیدهد. منافع ایران میتواند در شرایط فعلی نیز بر منافع دولتها تقدم یابد. در واقع ما میگوییم اگر منافع ملی رعایت نشود ساختار هم دچار مشکل میشود.
◀︎ چگونه میشود در شرایطی که رانت بر منفعت عمومی حکم میراند، چنین شعاری را مطرح کرد و به عینی شدن آن امید داشت؟
میتوان با نقد سیاستهای دولت آقای احمدینژاد و یا هر دولت دیگری برای مثال درباره انرژی هستهای یا مسائل اقتصادی تذکر داد. این تذکرها ممکن است امروز توسط دولت آقای احمدینژاد ناشنیده واقع شود اما دولتهای بعدی لزوما اینگونه نخواهند بود.
◀︎ موضوع محوریت ایران برای وحدت دو سوی دارد، یکی پذیرش دولت به تمکین و دوم پذیرش عموم ایرانیان در اقصی نقاط کشور است. اگر دقیقتر نگاه کنیم به دلایل سیاسی و اقتصادی، مردم مرز نشین به ویژه در کردستان یا سیستان و بلوچستان، عموما در فقر و محرومیت به سر میبرند و همین امر نیز نگاه آنان را به مساله «میهن» تغییر داده است. اثبات «تغییر» این نگاه شاید بحثی طولانی باشد اما اینکه باور آنان به این موضوع برای مثال با باور مردم پایتخت نشین متفاوت است را میپذیرید؟
اگر بر اساس همان ایران محوری صحبت کنیم این تبعیضها دیگر در کار نیست و هیچ نقطهای از کشور بر نقطهای دیگر برتری ندارد. در این صورت توسعه اقتصادی، رفاه و امنیت سیاسی و اجتماعی یکسان در کشور اتفاق میافتد. سوء عملکرد دولتهای ایران چه قبل و چه پس از انقلاب سبب مشکلات بسیاری در استانهای مرزی کشور شده است. محرومیتها نتیجه عملکرد حکومتهاست. مشارکت در مسوولیتهای کشور بر عهده همه اقوام ایرانی است و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم تبعیض یا برتری در این مورد وجود ندارد. بنابراین ما معتقدیم که وجود رفتارها تبعیض آمیز سبب پیدایش برخی نظرها شده است. اگر محرومیتها را برطرف کنیم درآن صورت میتوانیم با آنان راحتتر به تفاهم برسیم. در میان آنان هم البته دستههای گوناگونی وجود داشته و دارد.
اول انقلاب در سال ۱۳۵۸ با آقایان هاشم صباغیان و مرحوم داریوش فروهر به کردستان اعزام شدیم و دیدیم که بسیاری از فعالان سیاسی کرد، به شدت مخالف با تجزیه بودند. گروههای جدایی طلب هم در طول زمان دست خوش تغییراتی شدند.
اول انقلاب در سال ۱۳۵۸ با آقایان هاشم صباغیان و مرحوم داریوش فروهر به کردستان اعزام شدیم و دیدیم که بسیاری از فعالان سیاسی کرد، به شدت مخالف با تجزیه بودند. گروههای جدایی طلب هم در طول زمان دست خوش تغییراتی شدند.
به هر روی، مساله جدا کردن قوم کرد از ایران تنها مدنظر یک اقلیت شاید باشد اما به دلیل وجود آن اقلیت، بیعدالتی بسیاری به کل قوم کرد روا داشته شده است. شواهد آن وجود دارد. زمانی که مجله ایران فردا را منتشر میکردیم، نامههای بسیاری از کردستان دریافت کردیم. در یکی از نامهها که ۳۰ امضا پای آن به چشم میخورد عنوان شده بود که چرا دادگاه ویژه اهل تسنن توسط روحانیون اهل تشیع اداره میشود روحانی اهل تسنن نمیتواند تکالیفی که آن دادگاه روا میدارد را اجرا کند، بنابراین گرایشهای تجزیه طلبانه نتیجه تبعیض و بیانصافی است.
ما بر این باوریم که اگر با مردم کرد، رفتاری دموکراتیک و منطبق با قانون اساسی موجود صورت گیرد، مشخص میشود که تندروها در اقلیت قرار دارند و خود کردها حسابشان را خواهند رسید.
ما بر این باوریم که اگر با مردم کرد، رفتاری دموکراتیک و منطبق با قانون اساسی موجود صورت گیرد، مشخص میشود که تندروها در اقلیت قرار دارند و خود کردها حسابشان را خواهند رسید.
◀︎ برآورد شما از نگاه تودههای مرز نشین درباره ایران چیست؟ تعریف این قشر که مستقیم در امر سیاست دخیل نیست و در طول تاریخ زیر ستم بوده است از مساله «میهن» چگونه است؟
در میان همین مرز نشینان عناصر ملی دیده میشود، کسانی که عرق به ایران دارند. در دوران پس از تثبیت جمهوری اسلامی، برخی از کردها با گرایش ملی در حکومت مرکزی حضور داشتند. مرحوم مفتیزاده به شدت مخالف تجزیه و جدایی کردستان از ایران و از سویی موافق انقلاب اسلامی بود. حتی مفتیزاده موافق افکار درون انقلاب اسلامی مثل تفکر شریعتی بود.
در سال ۱۳۵۸ بویی از انقلاب اسلامی در کردستان نبود و فقط یک مرکز، تبلیغ اسلام و انقلاب اسلامی میکرد و آن هم مکتب قرآن مرحوم مفتیزاده بود. متاسفانه وی پس از سالها تحمل زندان، حذف شد.
در سال ۱۳۵۸ بویی از انقلاب اسلامی در کردستان نبود و فقط یک مرکز، تبلیغ اسلام و انقلاب اسلامی میکرد و آن هم مکتب قرآن مرحوم مفتیزاده بود. متاسفانه وی پس از سالها تحمل زندان، حذف شد.
اگر تلقی ما تلقی واحدی از ایران نیست به دلیل رفتارهای حاکمیتی است. در زمان شاه، همیشه فضای مرزها امنیتی بود. نظامیها حاکم بر کردستان بودند و آنها را سرکوب میکردند، در بلوچستان هم وضع به همین صورت بوده. اکنون گروه مولوی عبدالعزیز با آنکه اهل سنت است اما کاملا وفادار به ایران و طرفدار نظام جمهوری اسلامی ایران است. از سویی اگرچه در دوران پهلوی به مرزنشینان ستم روا داشته شد اما در دوران قاجار و قبل از آن هم هیچگاه شهرهای مرزی علیه حکومت مرکزی نبوده است چراکه رفتار، رفتار تبعیضآمیزی نبوده است و آنان هم خود را جدای از ایران نمیدانستند.
◀︎ اما در دوران معاصر این کشور، هیچ نامی به اندازه «ایران» از سوی تمام طیفهای سیاسی مورد بهره برداری نبوده است. تقریبا همه گروهها و سازمانهای سیاسی گرایش خود را با عنوان ایران تکمیل کردهاند. حزب توده هم اگرچه برنامه عمل از همسایه شمالی میگرفت اما مدعی بود که «برای ایران» و البته به «نام ایران» کار میکرد. اندیشه امروز شما چه ویژگی دارد که پیش از این مطرح نشده است؟
ویژگی نگاه ما دو وجه دارد، یکی وحدت ملت و تمامیت ارضی است و وجه دیگر آن منافع اقتصادی است.
حزب توده که دم از وحدت، ایران و ایرانیت میزد در بسیاری از موارد منافع اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان بهشت زحمت کشان جهان در ایران پیاده میساخت و اینگونه منافع ایران را تضعیف کرده بود. در مجلس شورای ملی چهاردهم وقتی که گروهی از شوروی به ایران آمده بودند و تقاضای امتیاز نفت شمال را مطرح ساخته بودند، آقایان احسان طبری، رادمنش و کشاورز از آن اعطای امتیاز دفاع کردند اما زنده یاد دکتر محمد مصدق مخالف بود و میگفت که در حال حاضر زمان جنگ است و هیچ قرارداد خارجی نباید منعقد سازیم. آنان اما به مصدق حمله کرده و او را محکوم میساختند.
مساله نفت، نمونهای از مواردی است که مرتبط با منافع ایران بود اما توده ایها آن را در منافع شوروی میجستند. بنابراین ملاک دست ما وجود دارد و اگر امروز از منافع یک شرکت آمریکایی در برابر منافع ملی ایران دفاع شود، وحدت ملی است که جلوی کار را خواهد گرفت، یا در مورد فرقه دموکراتهای آذربایجان که خواستار تجزیه ایران بودند، به عنوان یک تجربه ملاک منافع را به دست ما دادهاند. منافع ملی امری ذهنی نیست.
با همین ملاک ما میتوانیم حق و ناحق احزاب و جنبشها و گروهها را معلوم کنیم. حرف آخر من این است که اگر یک ساختار دموکراتیک وجود داشت با همین قانون اساسی موجود میتوانستیم کارهای زیادی در راستای منافع ملی انجام دهیم. در همین قانون اساسی اصول دموکراتیک موجود است. اصل ۳ ماهیت جمهوری اسلامی ایران را نفی هرگونه انحصار و استبداد عنوان میکند. اصل ۹ تا ۳۹ نیز حقوق ملت را بر میشمارد و همانگونه قوانین دموکراتیک دنیا این اصول را پذیرفتهاند.
◀︎ آیا میشود از سخن شما چنین برداشت کرد که منافع ملی ایران باید محوری برای نقد دولتمردان شود؟ یا اینکه اساسا منتقدان و دولتمردان باید هر دو این محوریت را بپذیرند و باب گفتوگو باز کنند؟ ...
❍ متاسفانه متن کامل این گفتگو را در اختیار ندارم. گفتگوی مفصلی که با زنده یاد مهندس عزت الله سحابی در خرداد ۱۳۸۸ خورشیدی و طی چند جلسه انجام دادم و در دو شماره در روزنامه یاس نو منتشر شد. یادش گرامی که انسانی فرهیخته بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر