جدای از اینکه کناره گیری مجتبی واحدی را از شیخ مهدی کروبی در چنین مقطعی درست بدانیم یا نه و باز فراتر از آن، فارغ از اینکه مواضع سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد را از نظر سیاسی راهگشا بدانیم یا نه؛ برخی اظهارنظرها درباره این تصمیم شخصی-سیاسی بویِ بدِ خود محور هستی پنداری میدهد.
واحدی از کروبی با عنوان استاد یاد کرده است چراکه تا پیش از این، هویت سیاسی اش را از او میگرفت. واحدی را میلیونها ایرانی با سمت «مشاور شیخ» شناختند، چنانکه اردشیر امیر ارجمند هم ماهها پس از حوادث خونین خرداد ۱۳۸۸ با وام داری از نام میرحسین موسوی و با بهره گرفتن از عنوان «مشاورت» به جامعه ایران معرفی شد.
حالا واحدی استاد سه دهه گذشتهاش را در حصر خانگی رها ساخت تا دست کم به خود مدیون نباشد. با انتشار نامهای از این نقش تاریخی استعفا داد. میشود این حرکت را تحلیل کرد اما نمیتوان توقع داشت که اولا دنیایی چون من و ما بیاندیشد و ثانیا نوار زمان را به خرداد ۷۶ بازگرداند.
واحدی که دیگر سمت همراهی با کروبی را در قاب تصویرش زیرنویس نمیکنند، آزادانه در برابر سید محمد خاتمی موضع میگیرد. حرفهایی را مینویسد که اتفاقا مضمون آن، طی این سالهای تبلور شکست پروژه اصلاحات حکومتی، حرفهای بخش قابل توجهی از طبقه متوسط ایران بوده است.
واحدی که دیگر سمت همراهی با کروبی را در قاب تصویرش زیرنویس نمیکنند، آزادانه در برابر سید محمد خاتمی موضع میگیرد. حرفهایی را مینویسد که اتفاقا مضمون آن، طی این سالهای تبلور شکست پروژه اصلاحات حکومتی، حرفهای بخش قابل توجهی از طبقه متوسط ایران بوده است.
این شده است دردِ عدهای که چرا یک قلمِ دیگر در نقد فرصت سوزیهای خاتمی و هوادارانش اضافه شده است. به نظرم یکی از اساسیترین انتقادات متوجه این عده، ناتوانی در درک زمان و سیر تحول جامعهای به سرعت متغییر است.
اگر عدهای نقد خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی را «همصدایی با اپوزیسیونِ ناآگاه و سالیانِ سال خارج نشین» میدانند، بهتر است گاهی هم سراغی از مقالهها و نامههای تاجزاده بگیرند و تورقی کنند. بد نیست ببینیم آیا ابوالفضل قدیانی هنوز همان قدیانی دیروز است یا نه؟ و البته محمد نوری زاد امروز و نامههایش به خامنهای هم با آن گذشته، معرف حضور است. سرکی بکشید به حال و روز نیروها و یاران سابق، زمان در گذر است و سیر تحولات در جامعه جوان ایران شتابان. تاریخ هنوز بهترین آموزگار استِ.
چشم به روی واقعیت ها نبندیم و از بند دنیا و جامعه ای ساخته و پرداخته ذهن برون زنیم. در غیر اینصورت شما هم آنسوی بامی ایستاده اید که طرف مقابل همان به اصطلاح «اپوزیسیون ناآگاه و بی حاصل» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر