حرف های احمد خاتمی و احمد جنتی تکراری است. فقط از فرط وقاحتِ بی حد و حصرشان در دروغ گویی و انگ زنی است که قابل ملاحظه است، اما حرف های حسن روحانی درباره راهپیمایی حکومتی 9 دی 88 در تهران نیازمند پاسخ است. نه اینکه فقط معترضان، مخالفان، آسیب دیدگان یا هر آنکس که از خیل میلیونی آن سرزمینِ گرفتار بدانند که 9 دی هرگز اتفاق مهمی نیفتاده است بلکه از چشم جهانیان دور نیست چنین رفتارهایی ویژگی حکومت های خودکامه است. امروز رهبر کره شمالی هم جمعی را در خیابان ها بسیج می کند چنانکه استالین هم جیره خوار و گوش به فرمان کم نداشت.
نهم دی اتفاقی نیفتاده است. اتفاق جنبشی است که زنده بودنش دردِ واپسگرایان شده و چهار سال است که به خود می پیچند. صدا و سیما 24 ساعته و بی وقفه در دستشان بوده، تریبون مجلس را داشته اند، در خیابان ها تاخته و تازیده اند بازهم نتوانستند دردشان را فرو نشانند. این درد بر پیکره جمهوری اسلامی می پیچد و بالا می رود و سلول به سلولش را گویی که خراش می دهد وقتی که پس از اعلام نتیجه انتخابات 24 خرداد، مردم در خیابان فریاد زدند: «جنبش سبز نمرده؛ موسوی رو آورده». چهار سال از کودتا و سرکوب گذشته بود ولی باز هم نام موسوی و کروبی در ستاد روحانی از زبان جوانان حامی اش شنیده شد که مطالبه تلاش برای شکستن حصر را مطرح می کردند.
احمد خاتمی و احمد جنتی هیچیک مقامشان مشروعیت ندارد و انتخابی نیست. هر دو عامل استبداد هستند و حاکمیت در درونش به آنان به دیده ابزار نگاه می کند. از نگاه شهروند مدرن و تحصیلکرده و شهرنشین نیز این دو مظهر تحجر و جداماندگی از عصر حاضرند. هیچ فرقی با ملایانِ کلیسایِ کاتولیک عصر پیش از روشنگری ندارند.
سخن و تصمیم روحانی ولی لایق توجه ویژه است چراکه امید بیش از 18 میلیون شهروند را پشت سر دارد. روحانی در یک انتخابات غیرآزاد اما مبتنی بر قانون و با مشارکت بیش از 72 درصد واجدان شرایط مقامش را کسب کرده است. روحانی را نباید به حال خود وانهاد. هر حرف و تصمیم و اقدامش را باید سنجید و به بحث گذاشت. چراکه او را باید در قامت یک "مسوول" دید. روحانی به خودی خود هیچکس جز عنصری مطلوب حاکمیت نیست، و این رای است که بنا بر مصلحت نظام خوانده شد و او را به رئیس جمهوری برگزیده بدل ساخت. حال که در پی ترمیم روابط و احیای زمینه های کنار آمدن با جامعه بین المللی برآمده است باید که به یاد آورد، رای او قابل برگشت است و او بازهم به این رای نیاز خواهد داشت. به عبارتی روشن تر روحانی باید مطالبه گرانه هدایت شود تا به یاد آورد این ملت تجربه هشت سال اصلاحات را به سختی به دست آورد و به سختی پشت سر نهاده است.
روحانی پس از ورود به پاستور دو بار خودزنی کرد. نخست وقتی که در مجلس بله قربان گویان گفت: «چند سال پیش اتفاقات ناپسندی صورت گرفت عده ای "لشکر کشی" خیابانی کردند، عده ای هم کهریزک درست کردند!». دوم وقتی که برای دل ولی فقیه مطلقه به وصف 9 دی پرداخت.
واکنش صادق زیباکلام به سخنان اخیر روحانی که به راستی قلب واقعیت و ترویج یک دروغ حکومتی است، واکنشی است که در ساختار جنبش سبز می تواند به خوبی مورد بهره برداری قرار گیرد. این واکنش، همراهی منتقدانه با رئیس جمهوری است. با صدای رسا و سری بلند و سینه ای سپر با روحانی باید سخن گفت و اتفاقا انتقاد باید عمومی و در سطحی بیان شود که در جامعه شنیده شود.
همراهی منتقدانه با روحانی، یعنی هدایتش و هدایت رئیس جمهوری یعنی شهروند به مثابه یک نیرو دست از سر سیاستمدار بر ندارد. مهم نیست که کیهان و هم مشربانش گوشه و کنار، انتقادها را چگونه تفسیر کنند مهم رسیدنش به پاستور است و عبور صدای مردم از دیوارهای کاخ ریاست جمهوری است. اگر رئیس جمهوری توانست منزلت خود را در جایگاه رئیس جمهوری که به او امید بسته شده حفظ کند، به عنوان سیاستمداری خوش نام و موفق، نام خود را به نیکی در تاریخ تحولات ایران ثبت می کند. در غیر این صورت با نزدیک شدن به ادبیات احمد خاتمی و خوش رقصی های احمد جنتی تا جایگاه احمدی نژاد خود را فرو می کاهد. با این تفاوت که احمدی نژاد اول مورد اقبال ولی فقیه بود و بعد از چشم بیت افتاد؛ این دیگری مورد اقبال مردم به تنگ آمده از دروغ و ظلم و شرایط بد اقتصادی است و می شود که بی اعتبار شود.
ضمیمه: متن نامه سرگشاده صادق زیباکلام به روحانی
سرور ارجمند، جناب آقای دکتر حسن روحانی،
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، دامت شوکته
پس از سلام و ارادت و تحیت،
اظهارات حضرتعالی در خصوص «۹ دی» بىدرنگ بر صدر رسانههای اصولگرا نشست و همان اندازه که براى ایشان دلخواه ودلنواز بود، کسرِ قابل توجهی از دلسپردگانتان را سرد و ناامید کرد. اگرچه فهم مىتوان کرد که دایرهء وسیع تلاش و تقلاهای اصولگرایان چو نقطه در میانتان گرفته بود – که مصمم بودند داستان «فتنه» و «۹ دی» را امسال هرچه باشکوه و جلالتر برگزار کنند – و حضرتعالى ناگریزانه و ناگزیر میبایست محض خالی نبودن عریضه هم که شده نظرى اظهار کنید.
پوشیده نیست که ٩ دى سال پیش چندان جوش و جلا نداشت و اصولاً ضرورتى هم نداشت، از سرِ آنکه انتخابات ۲۴ خرداد در پیش بود و همدلی و وفاق ملی نیاز بود تا مشارکتِ هرچه بیشتر رأیدهندگان را و انتخاباتى پرشور را رقم بزند. این شد که به استثناء یکی از نامزدهای اصولگرا که کوشید از نمد فتنه کلاهی تمامپشم ببافد و توفیق یارش نبود، مابقی اصولگرایان رامشگرانِ سمفونیِ وحدت بودند و ترنمِ وفاقِ ملى بر لبانشان بود؛ اما امسال که فعلاً انتخاباتی در پیش و بالتّبَع تحبیب قلوبى هم نیاز نیست تا به بالا بردن مشارکت مردمى بینجامد، سنگ تمام براى ٩ دى مىبایست گذاشت تا مبادا احدى در صدد رفع حصر برآید. خاصّه که اصولگرایان پس از گذشت چهار سال و نیم اسناد و مدارک جدیدی هم به دست آوردهاند دال بر همکاری گستردهء آقایان موسوی و کروبی با سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلستان و اسراییل، و مجرم بودنشان برایشان محرز شده که جز با لفظ «طاغی» و «باغی» و «محارب» و «مفسد فی الارض» خطابشان نمىکنند و از «رأفت نظام» هنوز به مجازات اعدامشان نسپردهاند.
جناب آقای روحانی،
نمیدانم به عنوان «یک حقوقدان» نظر حضرتعالى دربارهء بازداشت سهسالهء دکتر زهرا رهنورد و همسرشان و جناب کروبی، بى که هیچ محکمهء صالحی به اتهاماتشان رسیدگی کرده باشد، چیست. مفسد و محارب و باغی و طاغی و دیگراتهاماتی که به سهلىِ آب نوشیدن به آنان نسبت داده شده و میشود نزدِ کدام مرجع صالح و بیطرف و – بالاتر از همه – مستقلى به اثبات رسیده است؟.
جناب آقای روحانی،
اصولگرایان – که همه تریبونهای رسمى کشور را در کف دارند – بیش از چهار سال و نیم، شبانهروز و لاینقطع، هر اتهام و جرم و تهمت و هر افترا و نسبتی را که متصوّر مىتوانستند بود به معترضان نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نسبت دادند. خودشان بریدند؛ خودشان دوختند؛ خودشان قواره کردند؛ دریغِ آنکه حتی یکبار به معترضان اجازه دهند ایشان هم روایت خودشان را بگویند. به نظر شما اگر مردم این طوفان تبلیغاتی چهارساله را علیه فتنه و فتنهگران باور کرده بودند، هفت ماه پیش دکتر سعید جلیلی ۴ میلیون و دکتر حسن روحانى قریب به ۱۹ میلیون رأی آورده بود؟.
جناب روحانی،
به همان میزان که ناگزیرىِ جنابتان از همنوازى با سمفونی فتنه در ۹ دی قابل درک است، نیز انتظار میرود عزم و ارادهای را که به نظر مىرسید از ابتداى دولتتان براى رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داشتید، همچنان و پیگیرانه وجههء همت خویش بدارید.
صادق زیباکلام - 12/10/1392
سرور ارجمند، جناب آقای دکتر حسن روحانی،
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، دامت شوکته
پس از سلام و ارادت و تحیت،
اظهارات حضرتعالی در خصوص «۹ دی» بىدرنگ بر صدر رسانههای اصولگرا نشست و همان اندازه که براى ایشان دلخواه ودلنواز بود، کسرِ قابل توجهی از دلسپردگانتان را سرد و ناامید کرد. اگرچه فهم مىتوان کرد که دایرهء وسیع تلاش و تقلاهای اصولگرایان چو نقطه در میانتان گرفته بود – که مصمم بودند داستان «فتنه» و «۹ دی» را امسال هرچه باشکوه و جلالتر برگزار کنند – و حضرتعالى ناگریزانه و ناگزیر میبایست محض خالی نبودن عریضه هم که شده نظرى اظهار کنید.
پوشیده نیست که ٩ دى سال پیش چندان جوش و جلا نداشت و اصولاً ضرورتى هم نداشت، از سرِ آنکه انتخابات ۲۴ خرداد در پیش بود و همدلی و وفاق ملی نیاز بود تا مشارکتِ هرچه بیشتر رأیدهندگان را و انتخاباتى پرشور را رقم بزند. این شد که به استثناء یکی از نامزدهای اصولگرا که کوشید از نمد فتنه کلاهی تمامپشم ببافد و توفیق یارش نبود، مابقی اصولگرایان رامشگرانِ سمفونیِ وحدت بودند و ترنمِ وفاقِ ملى بر لبانشان بود؛ اما امسال که فعلاً انتخاباتی در پیش و بالتّبَع تحبیب قلوبى هم نیاز نیست تا به بالا بردن مشارکت مردمى بینجامد، سنگ تمام براى ٩ دى مىبایست گذاشت تا مبادا احدى در صدد رفع حصر برآید. خاصّه که اصولگرایان پس از گذشت چهار سال و نیم اسناد و مدارک جدیدی هم به دست آوردهاند دال بر همکاری گستردهء آقایان موسوی و کروبی با سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلستان و اسراییل، و مجرم بودنشان برایشان محرز شده که جز با لفظ «طاغی» و «باغی» و «محارب» و «مفسد فی الارض» خطابشان نمىکنند و از «رأفت نظام» هنوز به مجازات اعدامشان نسپردهاند.
جناب آقای روحانی،
نمیدانم به عنوان «یک حقوقدان» نظر حضرتعالى دربارهء بازداشت سهسالهء دکتر زهرا رهنورد و همسرشان و جناب کروبی، بى که هیچ محکمهء صالحی به اتهاماتشان رسیدگی کرده باشد، چیست. مفسد و محارب و باغی و طاغی و دیگراتهاماتی که به سهلىِ آب نوشیدن به آنان نسبت داده شده و میشود نزدِ کدام مرجع صالح و بیطرف و – بالاتر از همه – مستقلى به اثبات رسیده است؟.
جناب آقای روحانی،
اصولگرایان – که همه تریبونهای رسمى کشور را در کف دارند – بیش از چهار سال و نیم، شبانهروز و لاینقطع، هر اتهام و جرم و تهمت و هر افترا و نسبتی را که متصوّر مىتوانستند بود به معترضان نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نسبت دادند. خودشان بریدند؛ خودشان دوختند؛ خودشان قواره کردند؛ دریغِ آنکه حتی یکبار به معترضان اجازه دهند ایشان هم روایت خودشان را بگویند. به نظر شما اگر مردم این طوفان تبلیغاتی چهارساله را علیه فتنه و فتنهگران باور کرده بودند، هفت ماه پیش دکتر سعید جلیلی ۴ میلیون و دکتر حسن روحانى قریب به ۱۹ میلیون رأی آورده بود؟.
جناب روحانی،
به همان میزان که ناگزیرىِ جنابتان از همنوازى با سمفونی فتنه در ۹ دی قابل درک است، نیز انتظار میرود عزم و ارادهای را که به نظر مىرسید از ابتداى دولتتان براى رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داشتید، همچنان و پیگیرانه وجههء همت خویش بدارید.
صادق زیباکلام - 12/10/1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر