۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

تماشای یک حراج


تهران من حراج فیلمی است که در شبکه زیر زمینی توزیع دی وی دی ایران دست به دست می شود. شنیده ام که این فیلم را مانند بسیاری از آثار تازه سینمای آمریکا و اروپا می توان به راحتی در تهران تهیه کرد. با این حال، اگر در ایران هستید و به اینترنت (به اصطلاح) پرسرعت دسترسی دارید یا اگر در برونمرز اقامت دارید و هنوز تهران من حراج را ندیده اید می توانید اینجا به تماشایش بنشینید. تهران من حراج نخستین کار سینمایی گراناز موسوی است که پیش از این به عنوان شاعر شناخته می شد. درباره تهران من حراج به زودی چند سطری خواهم نوشت. 


و اما بعد: وب سایت یوتیوب فیلم را حذف کرد. به هر حال این سوی آب؛ دنیا نسبت به داخل ایران کمتر «خر تو خر» است. هنوز در این سو حق و حقوق مالک به رسمیت شناخته می شود؛ به عبارتی دیگر آنها نخواستند که شما رایگان فیلم را به تماشا بنشینید و یوتیوب هم فیلم را حذف کرد.

من هم تنبلی کردم و آن چند سطر را ننوشتم. راستش خیلی دیر شده است و از آنجا که همیشه دیر می رسم نوبت را محفوظ می دارم برای کار بعدی موسوی. امیدوارم که گراناز کار دیگری انجام دهد و بهانه را به دستم دهد تا اشاره ای هم به تهران من حراج کنم. 

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

شرایط؛ قربانی شتاب یا شرایط؟


داستان‏ نویسی که راوی واقعیت باشد مجبور به احتیاط در تخیل است. مرز میان رئالیسم و سورئالیسم در همین احتیاط در تخیل است که بنیان نهاده می‌‏شود. جایی که عبور از آن، هنر واقع‏گرا را به چیزی غیر آنچه که می‌‏بایست مبدل می‌‏سازد. تخیل در داستانی که می‌‏خواهد زیستن در گوشه‏ای از جهان را به چشم دیگران پدیدار سازد و پرده از مگوهای سنتی براندازد در روابط انسان‏‌ها بیش از آن کار ساز است تا در تصرف زمان و مکان به عنوان بستری که ماجرا در آن روی داده است. 


نمی‌‏توان درباره حمله به برج‏های دو قلوی نیویورک، فیلمی ساخت که در آن ایالات متحده آمریکا کشوری باشد که شهروندانش به زبان پرتغالی حرف می‌‏زنند یا از سقوط حکومت صدام حسین داستانی را آنچنان روایت کرد که در همسایگی عراق، محمد رضا شاه حکومت می‌‏کند.

از ملاحظه این نکات کلی که بگذریم و اگر آن را بدیهی شماریم، جزئیات است که یک اثر هنری را قوام می‌‏بخشد. چنان محاسبه هماهنگی خشت‏های نهاده برهم که از آن ساختمانی بنا می‌‏شود.

مریم کشاورز جسارت بنا نهادن ساختمانی را به خرج داده که پیش از این کسی را همت آن نبوده است با این همه، ساختمان شکل گرفته اثری درخور تماشای دوباره نیست. خشت‏های این ساختمان با بستری که رویش نشسته است هماهنگی ندارد و دیوار به دیوارش در هر نگاه لرزان به نظر می‌‏آید...

۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

مدادم



راست گفتی
کم نوشتم
گم‏شدن مدادم در راه
                          که بهانه نمی‏شود
اعتراف می‏کنم
راست گفتی
چشم‏هایت را 
                   در بامدادی مه‏آلود نقاشی نکردم
بس است!
شاید و باید
 
            مدادم را پس بگیرم



۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

جشن نور



هر ساله در شهر لیون فرانسه، جشن نور برگزار می‏شود. این جشن که گرامیداشت پیروزی مردم لیون در برابر بیماری همه‏گیر طاعون در سال 1643 میلادی است در روزهای هشتم تا یازدهم دسامبر در خیابان‏های این شهر برپا می‏شود.
شهرداری، اداره برق، شرکت حمل و نقل عمومی و پلیس دومین شهر بزرگ فرانسه همکاری تنگاتنگی برای هرچه بهتر برگزار شدن این جشن دارند.
در این ویدئو بخشی از جشن نور لیون را می‏بینید که چگونه خلاقیت با یاری تکنولوژی، نور و آوا را به خدمت گرفته است. مردم شهر لیون با در دست داشتن لیوان های شراب داغ برای دیدن این برنامه به میدان اصلی شهر آمده و برای اینکه دیگران هم بتوانند در نوبت بعدی این نمایش را ببینند، میدان را به سمت خروجی تعیین شده ترک کردند. این همکاری تنها به واسطه یک درخواست پس از پایان نمایش صورت می‏گرفت.

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

حقیقت




در سرم پیچیدی امشب 


چقدر ناگفته داریم


مرا ببر تا حقیقت


می‏دانم زیر آوار می‏مانی

می‏خواهم با هم بمیریم

شاید تولد را جبران کرده باشیم

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

ما


اناالحق نگفته بر دار شدم

آه ای من

آه ای ما

ای رویای کودکی هایم

که حالا

اینجا

کابوس شده است

این ما

آه از ما

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

دیدار در خواب


خوابت را دیدم

دیشب

چادر جاگذاشته بودی

به سفر رفتی

دنبالت می‌دویدم

اشک

اشک ترجیع‏بند دیدار تو در خواب‏ است

۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

احمدی‌نژاد آینه مردم ایران نیست

میهن: جهان گویی کوچک شده است. مرزها در حدود معاهدات و مناسبات دیپلماتیک باقی مانده و «شناخت» برای اهالی دهکده جهانی بی‏سرحد است. زبان، نژاد، مذهب و ایدئولوژی مانع لمس واقعیت نیست. بسیاری از مفاهیم سیاسی، تعریف و تعبیری نو یافته‏اند. فناوری هر روز پیچیده‏تر می‏شود و ارتباط جهانیان مدام سهل‏تر و این امر نه دیوار چین و نه استیلای سانسور را بر می‏تابد.

جهان امروز، جهانی «مدام درحال تحول» است. اگر تاچندی پیش، گذشته چراغ راه آینده بود تا فردا بهتر رقم خورد، اینک بی‏درک مناسبات جهان پسامدرن، پا نهادن به فردایی دیگر و بهتر، ناممکن می نماید.
در چنین روزگاری هیچ فریادی ناشنیده باقی نخواهد ماند. ممکن است قحطی و گرسنگی در شاخ آفریقا درمان نیابد اما کیست که بخواهد بداند و نتواند. پیدایی خرده رسانه‏ها و فراگیری آن، خبر را از انحصار امپراطوری رسانه‏های نامدار و دستگاه‏های تبلیغاتی دولت‏های خودکامه بیرون کشیده است. جهانیان بی‏آنکه همتی سخت برخود هموار سازند یکدیگر را به نظاره نشسته‏اند و چنین است که خبر بازداشت یک وبلاگ‏نویس در چین یا گزارش مرگ در بازداشتگاه کهریزک مرز نمی‏شناسد و در کمترین زمان ممکن فاصله را به سخره می گیرد.

در جهانی چنین، هر جنبش‏ فراگیر اجتماعی و سیاسی اگرچه می تواند به دست فراموشی سپرده شود اما به واسطه ابزار موجود فراتر از مرزهای جغرافیایی نیز اثربخش است. اهمیت، سود یا اولویت این اثر ممکن است مورد مناقشه باشد اما اساس آن انکار ناشدنی است.

خیزش‏های مردمی به طور طبیعی بر نگاه بیرونی اثر گذار است. جامعه ای که برای حصول مطالبات خویش به کنشگری روی آورده است چهره خویش را باز می آفریند. وجود نمونه‏های متعدد جوامع در حال تحول این امکان را به ناظر می دهد تا به قیاس بنشیند. با در نظر آوردن این مهم، همان طور که به صرف تکیه بر افتخارات ملی و غنای تاریخی نمی‏توان انتظار مقبول افتادن در نگاه جهانی را داشت، مقامات رسمی و نمایندگان دولت‏ها نیز آینه ملت‏ها شمرده نمی شوند.


محمود احمدی‏نژاد و سخنرانی‏هایش به ویژه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد...

۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

آب بازی و انقلابی که روی نداد

خبر بازداشت گروهی از جوانان در تهران به دلیل تجمع در پارک و آب بازی هنوز از یاد نرفته است. آب بازی جوانان به سوژه ای بدل شد که انگار نیروهای ناتو، حکومت تهران را تهدید به حمله نظامی کرده اند. در آستین حاکمان ایران البته توهم، مهمل و دروغ کم نیست. ماجرای ناتوی فرهنگی و شبیخون و از این دست ساخته و پرداخته اقلیتی است که با دشمن تراشی و آتش افروزی، به عمر خود افزوده است. حکومتی که از آب بازی چند جوان چنان بهراسد که کار به بازداشت و اعتراف تلویزیونی کشد، به طور قطع حکومتی پایدار نیست. 
این ها را زمانی زیر لب زمزمه کردم که حسب اتفاق از یکی از میدان های اصلی شهر لیون عبور می کردم با جوانانی رو به رو شدم که سرخوشانه مشغول آب بازی بودند. بعد هم آبجویی نوشیده و ساز به دست گرفته و شادمانی خود را ادامه دادند. هر چه نگاه کردم و به فکر فرو رفتم دولت نیکولا سارکوزی از این رویداد متاثر نشد. انقلابی شکل نگرفت و باور سیاسی و مذهبی کسی متزلزل نشد. 



۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

به تو



به شب تو 
            تو که در کوچه زخم خوردی
                                                  سلام و سوگند و نگاه


جای دست خونی ات را 
                               روی دیوار دیدم 


با تو سر می شود این درد
                                  هر کجا باشی 
                                                   به بی درکجا اگر باشم

۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

پنج حرف ساده


باران ناگفته ها داشت

تو تنها چشم به آن دوختی

باران

پنج حرف ساده بود

و همبغض بهار

که نام نخستین کودک خواب پریشان من ست

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

تیر توقیف بر هم میهن



1- هنوز مثل همان سالی که مردم چهره اش را پای میز محاکمه می دیدند عبوس بود. سر و وضعش اما عوض شده بود. سیاهی ریشش توی ذوق آدم نمی زد. رخت و لباسش هم برخلاف سنش، جوان تر شده بود. به چارچوب در تکیه زد و  گفت: توقیف شد.
بیشتر صفحه ها را بسته بودیم که غلامحسین کرباسچی درباره روزنامه ای که مدیرمسئولش بود، این خبر را داد. یکمرتبه همه چیز به هم ریخت. هیاهو شد. دخترهای تحریریه اشک می ریختند. عده ای از بچه ها موبایل به دست، مدام ساختمان را بالا و پایین می رفتند. یکی دو ساعتی نگذشته بود که از  تحریریه روزنامه های اعتماد ملی و اعتماد به سراغ جماعت بی کار شده آمدند. یکی می گفت محمد قوچانی دارد گریه می کند. یکی دیگر مرتب از بچه ها عکس می گرفت. احمد زیدآبادی در اتاق فنی می گفت باید تظلم خواهی کنیم و سخنرانی می کرد . رفیق ما هم می خندید اما صورتش سرخ بود و می دانستم که این ماه اجاره خانه اش عقب می افتد. عماد الدین باقی شوکه بود اما با آرامش همیشگی اش سعی می کرد موضوع را از منظر حقوقی برای بچه ها روشن کند. رامین راد نیا آنقدر آرام با یکی از بچه های روزنامه شرق گپ می زد که انگار دارد برای همیشه با مطبوعات خداحافظی می کند.
باری از پس همه این زمین و زمان چرخیدن بر سر ما، خبر فقط یک جمله شد : عمر روزنامه هم میهن 42 شماره بیشتر نبود.



۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

روزنامه نگار


پیرهنی آبی به تن دارم

پشت پنجره
            تحریریه نیست

با انگشت روی شیشه خبر می نویسم

شهر من روزنامه ندارد

ما بزرگ بودیم

دنیا بزرگ بود

من بزرگ بودم

شما مهربان بودید


دنیا کوچک شد

من شک کردم

شما پریشانید

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

و دیگر هیچ



سکوت من


سوت قطاری است 

                         ماندگار در یادها
تنهایی ام رفیق است

                          چون نبض

تو برقص

                         روزگار آن توست
سهم من تماشاست

سکوت است

و لحظه ای آه

و دیگر هیچ


23 آوریل 2011

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

ایتالیا فاحشه خانه نیست



دانشجویان ایتالیایی مقیم فرانسه می گویند که سیلویو برلوسکونی نخست وزیر کشورشان مایه شرم است. آنها همان شعاری را سر می دهند که مردم سوریه امروز علیه بشار اسد فریاد می زنند با این تفاوت که ایتالیایی ها که حق اعتراض در درون مرزهای این کشور را دارند به خیابان های رم و ونیز و ناپل نیامده و خواهان انقلاب نیستند اما مردم سوریه که اعتراضشان با گلوله پاسخ داده می شود در خیابان های شهرهای دمشق و درعا زیر ضرب امنیتی ها هستند. تفاوت های دیگری هم در میان است. سوری ها در سوریه با خشم فریاد می زنند " اسد باید برود " و ایتالیایی ها در شهر لیون فرانسه پلاکارد در دست می گیرند!. سوری ها هزار هزار به خیابان می آیند ولی ایتالیایی ها ده نفر، ده نفر گردهم با قهوه و چای در یکی از زیباترین میدان های اصلی این شهر اروپایی جمع می شوند. 

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

گرامیداشت یاد جان باختگان سوری




جمعی از جوانان سوری مقیم فرانسه، شبی را به یاد جان باختگان اعتراض های اخیر در کشورشان، گردهم آمده و به نام آنان که علیه حکومت بشار اسد به پاخاستند و به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در خون غلتیدند ، شمعی برافروختند.
اینجا شهر لیون است در برابر ساختمان شهرداری و مقابل دیدگان مردمی که دیروقتی است که در سرزمینشان "اعتراض" جرم نیست.



۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

کتاب و کتابخوانی در موزه نگاه ما


آیا دوران کتابخوانی پایان یافته است؟. شتاب گرفتن امور زندگی و افزایش مشغله ها یک بی حوصلگی عمومی را در جهان دامن زده است. برنامه های طولانی رادیو و تلویزیون کم مشتری شده اند و کمتر کسی سراغ کتاب های قطور را می گیرد. جوانان به وب گردی مشغولند و نوشته هایشان کوتاه شده است. تب وبلاگ نگاری هم فروکش کرده است. فیس بوک و توییتر جای وبلاگ ها را فتح کردند و صفحه های وب سایت های خبری به سرعت مرور می شوند.

۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

Question



I'm still live. how it's possible after more than thirty hard years?.it's a fundamental question that i've asked my self when woke up today!.

۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

God & Gun


I'm listening to Sky News, there is a report from Lybia rebels, men slogan is "allah akbar"(God is great) and their act is shooting by "kelashinkof". what's the link between Allah akbar and gunshot?.it's so familiar. isn't it?

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

بودم

من تبسم بودم
نسيم بودم
آب بودم و حرير نور
چه پنداشتي كه تگرگ را با شقايق رفاقتي ست

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

آينه


آه اي آينه
          به فرياد رس
اي آگه از خط خستگي سال هاي بي قراري
بيداد زمان را 
               در چشمم بخوان
اميدي نيست
از شرم نااميدي بشكن
خوب مي داني
                شكسته ام 
بشكن

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

ریسمان پوسیده را نباید چنگ زد

طرح تحول اقتصادی یکی از جنجالی‌ترین طرح‌هایی است که در دولت نهم به منظور راهگشایی در اقتصاد ایران عنوان شد اما هرگز به مرحله اجرایی نرسید.
در این باره هنوز هم چهره‌هایی نزدیک به دولت بر طبل دفاع می‌کوبند. در سویی دیگر اما این طرح منتقدان بسیاری را در برابر خود دیده است. با دو تن از کارشناسان اقتصاد ایران سخن گفته‌ایم تا از دالان بحث بر سر این طرح، به ریشه معضلات اقتصادی کشور نقبی زده باشیم. دکتر حسین راغفر عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه الزهرا و دکتر سعید شیرکوند استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در این باره به نکاتی درخور توجه مسئولان اشاره کرده‌اند که می‌خوانید.

راغفر: نزدیک به یک‌سال است که دولت نهم طرحی با عنوان تحول اقتصادی مطرح کرده است که صرف‌نظر از اهداف آن چند نکته بدیهی است. نخست فقدان یک درک روشن از «تحول» است. درحالی که رئیس دولت و معاون اول وی بار‌ها در مقام حرف به انتقاد از اقتصاد لیبرالی داد سخن سر داده‌اند، در مقام عمل توصیه‌های اقتصادی لیبرال را نعل به نعل دنبال کرده‌اند. این تناقض در حرف و عمل حکایت از سردرگمی و فقدان یک نظریه حاکم بر طرح موسوم به تحول اقتصادی دارد.
نکته بدیهی دوم ساده‌انگاری سیاستگذاران و قانونگذاران از راه‌حل‌های پیشنهادی است. حفره‌های نظری عمیقی در درک آنها از تحول اقتصادی و نقش متغیر‌های اقتصادی وجود دارد و نوعی مغالطه در راه‌حل‌های پیشنهادی به چشم می‌خورد که از سطح کلی‌گویی‌ها پایین‌تر نمی‌آیند و از این رو این تردید را تقویت می‌کنند که درک روشنی از کارکرد متغیر‌های اقتصادی در سطح عملی وجود ندارد و لذا از سطح تحلیل‌های بسیار کلی، که به هیچوجه امکان استنتاج توصیه‌های سیاستی از آنها وجود ندارد، پایین‌تر نمی‌آیند.

شیرکوند: موضوعی که در اقتصاد ما در سال 1387 تحت عنوان طرح تحول اقتصادی مطرح شد بیشتر از آنکه یک نیازسنجی یا روش درمانی برای اقتصاد کشور باشد، جنبه تسکینی و تبلیغی دولت را داشت. یعنی از همان زمان که رئیس‌جمهوری به این طرح اشاره کرد، مشخص بود که بیشتر رویکردی تبلیغاتی به منظور انتقال آرامش به جامعه را در نظر گرفته‌اند. دولت می‌خواست عنوان کند که ما در حال حل کردن مشکلات اقتصادی کشور هستیم و بر اساس شناختی که از گذشته این اقتصاد پیدا کرده‌ایم به روش‌های درمانی مناسب هم دست یافته‌ایم. گفته شد که طرح تحول اقتصادی مبتنی بر هفت محور است. نظام بانکی، مالیاتی و گمرکی و از این جمله عنوان شد. اما یکی از این محورها را هدفمند کردن یارانه‌ها عنوان کرد.

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه