۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

گفتگو با احمد سلامتیان : جنبش سبز خواستار تغییر ساختار نیست


میهمان امروز کافه کوچه «احمد سلامتیان‌»، نماینده مردم اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی و عضو سابق جبهه ملی ایران است‌. سلامتیان که پیش از انقلاب ۵۷ نیز سال‌ها در اروپا زندگی کرده است پس از مهاجرت به پاریس در دهه شصت‌، از فعالیت سیاسی کناره گرفت و امروز فقط به تحلیل رویدادهای سیاسی ایران و منطقه می‌پردازد‌.

+ پس از گذشت بیش از یک‌سال از انتخابات سال گذشته و حوادثی که در پی داشت‌؛ فکر می‌کنید حرکتی که مردم ایران آغاز کردند به ویژه پس از روز عاشورا تداوم یافته است؟

حرکت اعتراضی که در ایران به دنبال انتخابات دهم ریاست جمهوری شکل گرفت در ادامه اصلاحات بود. خود آن حرکت به طور کلی در مجموعه یک حرکت مدنی برای دست‌یابی به توسعه سیاسی بیش‌تر صورت گرفت‌. این حرکت اصلاحی بود و نه ساختار شکن‌. حرکت داخل ایران در پی تحول رفتار بوده است و نه تحول ساختار‌. این نوع حرکت‌ها که مدنی هستند در طول تاریخ‌، با حرکت‌های انقلابی یا توطئه‌گرانه یا سازمان‌یافته‌ای که هدف سرنگونی و براندازی راس یک حکومت را دارند تفاوت بسیاری دارند. من از ابتدای جنبش سبز گفته‌ام که اگر برخی فکر کنند که در ایران مخالفان و حکومت در یک رینگ بوکس قرار گرفته‌اند و بناست که یکی دیگری را ضربه‌فنی کند اشتباه می‌کنند‌.
این جریان به عنوان یک جریان مدنی مسابقه بوکس نیست بلکه دوی ماراتن است‌. کسی برنده است که نفس بیش‌تری دارد‌. در این روند‌، می‌بینم که حرکت اجتماعی و مدنی در ظرف یک سال گذشته عمیق‌تر و وسیع‌تر شده و شعارهایش شفاف‌تر شده است. از «رای من کجاست» به این‌جا رسیده که حق تعیین سرنوشت مردم را مسئله خود کرده است‌. در واقع پس از نزدیک به چهار دهه در ایران‌، به جای مسایل تجریدی و ایدئولوژیک و آرمان شهری مسئله اختیار داشتن در خانه خود و حق حاکمیت ملی مسئله یک جنبش شده است.
این نوع جنبش‌ها در ایران هم سابقه دارند مثل جنبش ملی کردن صنعت نفت‌. می‌بینم که سرعت و وسعت جنبش سبز از آن کم‌تر نیست‌. می‌بینیم که در این سیزده ماه‌، آنان که با جنبش سبز به صورت امنیتی و نظامی برخورد کرده‌اند بیش‌تر اتکای سیاسی‌، توجیه ایدئولوژیک و برندگی ابزار سرکوب خود را از دست داده‌اند‌.
انتخاب حوادثی مثل روز عاشورا‌، یعنی تاکید بر زور‌آزمایی خیابانی در استراتژی براندازی می‌تواند معنی داشته باشد نه در یک جنبش مدنی‌. اگر امروز کسانی هستند که فکر می‌کنند با نیامدن مردم به خیابان‌ها‌، جنبش متوقف شده است اشتباه می‌کنند‌. این جنبش در لایه‌های جامعه‌، مشروعیت حکومت و ساختارهای ایدئولوژیک حکومت در حال ادامه یافتن است و در دل جامعه گسترش می‌یابد‌. با توجه به این مسایل من به تحول و آینده جنبش بسیار خوش‌بین هستم .‌


+ نمود زنده بودن جنبش چیست‌؟

جنبش مدنی ایران از بدو شروع‌، خود‌جوش بوده است‌. حداقل ساختارهای اجتماعی و تشکیلاتی را برای پیش‌برد پیام خود در جامعه نداشته است. اگر یک سال گذشته را نگاه کنیم، می‌بینیم که امروز دیگر این جنبش چندان هم خودجوش نیست و دارای یک رهبری دسته‌جمعی شده است‌.
وقتی از رهبری جمعی می‌گویم منظورم تلفن کردن آقای کروبی به آقای موسوی نیست‌. منظورم بحث‌ها و گفت‌وگو‌ها درباره نقشه راه‌، تاکتیک‌ها و اهداف است‌. امروز در یک فضای وسیعی که گرچه بخشی از آن مجازی است اما همین بخش مجازی چنان در تعامل افکار اثر دارد که مرز و ممنوعیتی را نمی‌شناسد‌. این خواست‌ها و تحلیل‌ها و نقشه راه‌ها به مقدار زیادی در حال تغییر است .‌

+ اما به هرحال یک نقشه راه واحد باید در جنبش مطرح باشد‌. آیا در این مدت چنین نقشه راهی دیده شده است‌؟ در واقع آیا مردم می‌دانند که با کدام اهداف به کدام سوی می‌روند‌؟

اگر قبول کنیم که این جنبش‌، جنبشی مدنی است و مثال تاریخی هم زدم‌. در سال ۱۳۲۷ به دنبال تقلب در انتخابات تهران‌، دکتر مصدق و عده‌ای از دوستانش جمع شدند برای اعتراض به این انتخابات و اولین خواستشان تنها اصلاح قانون انتخابات بود‌. دکتر مصدق هرگز تصور نمی‌کرد که در اسفند سال ۱۳۲۹ نفت را ملی اعلام کند.

+ اما دکتر مصدق وارد حاکمیت شد .

جزو حاکمیت بود .

+ بنابراین قیاس مع‌الفارق است.

نه‌. اولن دکتر مصدق به مجلس پانزدهم راه پیدا نکرد‌. دوره مجلس در آن زمان دو سال بود‌. وی در مجلس شانزدهم حضوریافت‌. ثانین دکتر مصدق در زورآزمایی در درون مجلس تنها نبود که توانست نخست‌وزیر شود .


ادامه دارد ...
++ این گفتگو در رادیو کوچه منتشر شد .

هیچ نظری موجود نیست: