۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه

نگاهی با شهامتِ هنرمندانه به شهادت

سخن گفتن از اتفاقی به نام «جان باختن در جنگ» که با تفسیرهایی گوناگون و عمدتا ایدیولوژیک همراه است زیر سایه هژمونی سیاسی، کاری است به غایت دشوار. این اتفاق در ایرانِ تحت حاکمیت سیاسیِ مذهب، به تبع دین اکثریت جمعیت سرزمین، عُرف و ایدیولوژی نظام، «شهادت» خوانده می شود. شهید کسی است که مقدس است چون فارغ از خوبی و بدی کردارش در دنیا، مقیم دایم بهشت است و نزد خالق رزق دارد.

۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

کره گرفتن از لجن

۱- دیشب برای دومین بار یکی از مصاحبه های دکتر حسین قاضیان را گوش کردم. نکته ای در این مصاحبه بود که بار اول که شنیده بودمش فکرم را به خود مشغول کرده بود. موافق آن نبودم و دیشب خواستم دوباره آن نکته را بیابیم و بشنوم و ببینم که نظرم تغییر کرده است یا نه؟. آخر گاهی ما تصویری که را می بینیم یا سخنی را که می شنویم با گذشت زمان اصلش در ذهن کمرنگ می شود. ما به چیزی فکر می کنیم که مفروضاتمان نیز رویش تلنبار شده است. مثل یک تابلوی نقاشی که خاک گرفته باشد و آنچه می بینیم شبحی از خطوط باشد با رنگ هایی که باید حدسشان زد.

۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

The Childbirth


Generalizing the human thought, sensations and senses seems stupid enough, therefore I'm thinking how near 99.5 percent of the people put marriage and childbirth in a ruler frame.
I can explain how abortion would help the better life in our planet and how much avoiding of childbirth is respectable but never call all of the parents murderer.

Photo by Alain Borjon. Lyon, France
.

۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

چشم‌ها

سُرفه‌های خشک و خونی
چشم‌هایی مانده هنوز به آن فاصله
دستش به نوشتن نرفت 
یا ما غریبه بودیم 

بعدها 
فرداها 
یادش نمی‌ماند کسی 
کودکی را که در آغوشش جان داد 
چشم در چشمی که مانده بود به راه 

من 
یادم نرفت 
بغض شکسته در کوچه‌های جنوب تهران 
وقت خبر 
وقت ناقوس بدآهنگ مرگ 

۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

سکوت تو

سربازان کوچه ما 
همه بی سر 
همه بی چشم 
بازگشتند

دختران همسایه 
جزام داشتند آیا
بعد از تو هیچکس را بابا نخواندند
رفتند
باز نیامدند دیگر 

۱۳۹۲ شهریور ۱, جمعه

روحانی در میدان جنگ اقتصادی


* نگاهی به شرایط اقتصادی ایران پس از پایان دو دوره دولت محمود احمدی نژاد و گفتگو با دکتر کامران دادخواه، اقتصاددان و استاد دانشگاه بوستون در ایالات متحده آمریکا. این ویدئو به مناسبت برپایی مراسم تحلیف حسن روحانی رئیس یازدهمین دولت جمهوری ایران از تلویزیون یورونیوز پخش شده است و تمام حقوق آن به این رسانه تعلق دارد.

۱۳۹۲ مرداد ۳۰, چهارشنبه

خامنه‌ای استقلال عمل رئیس جمهوری را توطئه علیه خود می‌داند



* مروری بر شخصیت سیاسی رهبر حکومت جمهوری اسلامی ایران و گفتگو با دکتر کاظم علمداری، جامعه شناس و استاد دانشگاه در ایالات متحده آمریکا. این ویدئو به مناسبت برپایی یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران از تلویزیون یورونیوز پخش شده است و تمام حقوق آن به این رسانه تعلق دارد.

۱۳۹۲ مرداد ۲۸, دوشنبه

پس از مرگ هم بی‌خبر نمی‌مانیم

برخی خبر‌ها که کم هم نیستند در وجود آدمی چنان موثر می‌افتد که تو گویی از بام به پائین پرتابتد می‌کنند. آنقدر این خبر‌ها سهمگین و سخت و صقیل‌اند که در ذهن من یک حادثه دامنه دار می‌افتد و آن را هم چیزی جز گُه گیجه نامی نیست.

هیچ راه فراری نداریم از این مالیخولیایی که سندش را به نام زندگی به اسممان کرده‌اند. شاید پس از مرگ هم ناغافل روایت و حکایات ملایان و کشیشان و خاخام‌ها مثل فیلمی تخیلی و به غایت بد ساخت درست از آب درآید و وقتی که می‌گوییم آه! راحت شدیم از آن همه خبر بد؛ سر و کله فرشتگان الله و پدر آسمانی و یَهُوَه و نمی‌دانم چه و چه با گُرزی بلند مانند‌‌ همان که در دست اُسقف کلیسای ارامنه است بر سرمان بکوبند که «کجای کاری؟! تو اینجا به جرم الحاد و ارتداد و به خطر انداختن امنیتِ ملیِ فرشتگان، مکلف به نوشتن طومارِ مرگ هستی تا ابدالاهر، تا رستاخیر موعود.»

۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه

لاله‌ها

به یاد و حُرمت جان باختگان نبرد مرز و درونمرز


به خون خفتگان تپههای پُشتش ماه پنهان 
لاله ها روئید باز در فصل تگرگ
لاله هایی ساقه هایش سبز 
                            سبز
ریشه هایش سخت 
                    سخت
لاله هایی در خاک 
                    بر خاک 

سر برآوردگانِ تا هیچستان 
تا خدا 
       تا آخرین آیه های مین 
تا مَسخ یک نوزاد
                   مَسح مسیح
لاله ها روئید باز در فصل شلاق 
لاله هایی زیر رگبار
                    لای پوکه ها
                                گلوله ها

۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

چگونه انرژیِ شِیل امنیت آمریکا را تغییر می دهد

آنچه در زیر می‌خوانید تنها بخشی از مقاله راجر هوارد* در نشریه انگلیسی زبان نشنال اینترست است که به فارسی ترجمه کرده‌ام. امیدوارم برای کسانی که علاقمند به حوزه اقتصاد سیاسی و به ویژه انرژی و تحولات آن در عرصه بین‌الملل هستند جذاب باشد و به سراغ متن اصلی رفته و مابقی را بخوانند. 


انقلاب شِیل با سرعت و نابهنگامی‌اش که تقریبا همه از جمله سرمایه‌گذارها، صاحبان مشاغل، اقتصاددانان و سیاستمداران را شگفت زده کرده، آمریکا و جهان را تکان داده است. به زودی مفهوم این توسعه سریع و داراماتیک به آگاهی ملی سرایت می‌کند و خوشبینی مبنی بر اینکه ایالات متحده می تواند بر موج رفاه سوار شود، شایع می شود. فناوری های نو برای استخراج نفت و گازی غیرمعمول از گِل شیل که آمریکا از آن سرشار است، در واقع چشم اندازی از رونق اقتصادی را ارایه می کند.

۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

بس


همین ساحلِ ساكت

همين سقفِ سوراخِ آسمان

همين زورقِ كوچك كه نه
                                دست‌هايم
 مرا بس


۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

کودتا در قاهره؛ شادی و انکار در دور دست


قاهره در سوم ژوئیه ۲۰۱۳ میلادی شاهد چه رخدادی بود؟. دولت محمد مُرسی که ژوئن یک‌سال پیش از این با رای اکثریت رای دهندگان مصر به عنوان نخستین رئیس جمهوری پس از انقلاب روی کار آماده بود چگونه سرنگون شد؟. آیا سخن گفتن از کودتا در برابر دولتی که به جنبش اسلامگرای اخوان المسلمین تکیه داده بود به معنی حمایت صریح یا ضمنی از دخالت دین در دولت است؟. آیا با عوض شدن بازیگران صحنه سیاست، دخالت نظامیان در رابطه بین دولت و ملت توجیه پذیر است؟. 

۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

بازگشت به تهران برای یک سلام

در باز بود انگار. خاطرم نیست کسی در را به رویم گشوده باشد. وارد حیاط شدم. از کنار گلدان‌های چیده کنار باغچه گذشتم. هوا گرگ‌ و‌ میش بود. به ورودی ساختمان رسیدم. بازهم کسی را ندیدم. از پشت شیشه‌ها و از راه پله‌ای که به طبقه فوقانی راه داشت صدای پچ‌پچ و گفتگو می‌شنیدم.

گوشه‌ای روی یک صندلی نشستم. منتظر ورود میرحسین بودم؛ شاید هم خانم‌ رهنورد. هیچ خبری نبود. کسی به سراغ این میهمان ناخوانده‌ نمی‌آمد حتی برادران که می‌دانستم در این خانه مستقرند. سرم داغ شده بود؛ بس که افکار از هم سبقت می‌گرفتند. چرا در باز بود؟. یعنی کسی متوجه ورودم نشده است؟. چرا کسی نمی‌آید؟. می‌دانم. می‌دانم که دارند مرا نگاه می‌کنند. حواسشان هست.

۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

گفتگو با زمانه: تن به نابودی نسپاریم

رادیو زمانه به مناسبت یازدهمین دوره برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، ویژهبرنامه‌هایی را تهیه کرده است که به مثابه فلاش‌بکی است به چهار سال پیش و نگاهی به کودتای ۱۳۸۸. در دومین بخش از این سه‌گانه، فرصتی شد تا در خصوص آنچه روی داد و شاهدش بوده و هستم نظرم را بیان کنم. این برنامه را بشنوید و اگر تمایل داشتید از دقیقه ۲۲ را به نقد بنشینید.

۱۳۹۲ تیر ۴, سه‌شنبه

یک دقیقه سکوت برای زنده‌ها

تولیدات پسینی- ۲

شادی صدر، حقوقدان ایرانی مقیم اروپا عصبانی است. با خواندن مقاله‌اش در وب سایت بی بی سی این را متوجه می‌شوم. از همان تیتر که تحکم آمیز است این عصبانیت پیداست. مطلبش به بهانه نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری، دفاعیه‌ای از رادیکالیسم در ایران امروز است. در مطلبش چهار نکته نظرم را جلب کرد.

الف: در نوشتار «یک دقیقه سکوت؛ رادیکال ها دارند حرف می‌زنند.» عده‌ای که رای نداده‌اند با تحریمی‌هایی با انگیزه‌های متفاوت یکی گرفته می‌شود. در اینکه به قول وی «رای ندهندگان» انگیزه‌هایی متفاوت داشته‌اند شکی نیست اما تحریمی بودن همگی این جمع محل پرسش است.

همیشه و در همه جای دنیا می‌توان عده‌ای را دید که در بهترین شرایط هم رای نمی‌دهند.
این گروه که اتفاقا گاه از شرایط سیاسی و اجتماعی هم نالان هستند و خود را ناآگاه از سیاست نمی‌دانند، به یک اصل کاذب باور دارند و آن هم اینکه «با رای دادن ما چیزی عوض نمی‌شود».

۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

شاید هیچکس نمی توانست پیش بینی کند

تولید پسینی- ۱

پس از اعلام نتیجه انتخابات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به طور طبیعی تولیدات فکری بسیاری را شاهد بوده ایم. این تولیدات که آن را با معیار قراردادن انتخابات و با توجه به موضوع آن، پسینی می نامم، نمی تواند بی ربط با تولیدات پیشینی باشد چنانکه تاریخی که می آفرینیم حلقه هایی جدا افتاده از هم نیست. من سعی کرده ام بهترین مقاله ها، یادداشت ها و گفتگوها را از نظر دور ندارم. در این تریبون به چند مورد از این تولیدات اشاره می کنم. 

حسین قاضیان یادداشت خود را چنین آغاز می کند: «يک ماه پيش در مطلبی اشاره کرده بودم که ايران در جريان آبستن کودکانی نامنتظر خواهد شد. آن روزها، نه من، و شايد نه هيچ کس ديگری، نمی توانست پيش بينی کند که حسن روحانی رئيس جمهور بعدی ايران خواهد بود.»

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

عبور از شعار و ضرورت تعقل در نگاه سیاسی


گاه به این فکر فرو می روم که اگر این شعاردهندگان و انشانویسانی که جز بی منطق حرف زدن، انگ زنی، نفرت پراکنی و دشمنی با در و دیوار به نام مبارزه با جمهوری اسلامی تولید دیگری ندارند، لااقل روزی ۱۰ دقیقه وقت می گذاشتند تا نکته تازه ای یاد بگیرند، نه تنها خود را مضحکه درون و برون مرز نمی کردند بلکه فردا روزی هم که به زادگاهشان باز می گشتند حس کسی را نداشتند که چنان اصحاب کهف از خواب دیرین برخواسته اند. آموختن و نو شدن اما کار زیردستان است و نه رهبران مادرزاد.

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

ساده ترین اظهارنظر سیاسی ممکن

پیش بینی های بسیاری نقش بر آب شد. جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ در تاریخ معاصر ایران سندی شد بر آن که اولا مواجهه حاکمیت جمهوری اسلامی با جنبش های خودجوش اجتماعی غیرقابل پیش بینی است و از این رو کمتر می توان با قطعیت درباره اش سخن گفت.
ثانیا با موثر افتادن حمایت چهره های اصلی حامی جنبش اصلاح طلبی از حسن روحانی و در نهایت کسب ۵۰/۷ درصد آرا آنهم تنها چهار سال پس از گذشت از کودتا، نشان داد که همچنان امید به حرکت تدریجی به سوی تحقق دموکراسی در ایران زنده است. 

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

بازی ۵ به ۱ و معمای پیچیده خرداد

سرانجام خاتمی اعلام کرد که حامیِ حسن روحانی است. پیش از این هم روحانی از سوی هاشمی و خاتمی تمجید شده بود و باوجود رای خانواده روح الله خمینی و جمعی از اصلاح‌طلبان به ویژه مشارکتی‌ها به محمدرضا عارف، روشن بود که نگاه پراگماتیست‌ها به روحانی است. چه برای نمونه همراهی «کارگزاران» با «اعتدال و توسعه» بدیهی است.

تا اینجا که تنها سه روز به برگزاری انتخابات باقی است، با انصراف حداد عادل و محمدرضا عارف از جمع نامزدها، پنج اصولگرا و یک نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان در صحنه دیده می شوند. از میان اصولگرایان سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف نقش برجسته‌تری در جلب توجه ها داشته و دارند. گمان نمی‌رود علی اکبر ولایتی و محسن رضایی قادر باشند گوی رقابت را از جلیلی که مورد حمایت طیف وسیعی از حامیان سابق احمدی‌نژاد است بربایند یا زورشان به آن بخش از بدنه سپاه و نیروی انتظامی و نظامیان گِرد قالیباف بچربد.

محمد غرضی هم در این میان ظاهرا نقش گرم‌کننده بازار را دارد که نادانسته هر سخنش حاشیه‌ساز می‌شود. روحانی اما که نامزد تزییتی شورای نگهبان برای اثبات رقابتی بودن گزینش ریاست جمهوری یازدهم بود، توانست بی‌آنکه اصلاح‌طلب باشد رای سرانِ اصلاح‌طلبانِ رانده شده از صندوق‌ها را به سود خود جلب کند. 

۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

اصلاح طلبان و بازی با ورق های خوانده شده

وزن اکبر هاشمی آنقدر بود که کنار نهادنش از بازی، نه فقط رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی را به حاشیه راند بلکه شورای نگهبان با چنین تصمیمی اساس معادله انتخابات را صورتی دیگر بخشید.

رد صلاحیت اکبر هاشمی بی‌تردید به سود اقتدارگرایان تمام شد تا اولا مهمترین مدعی باقی مانده از نزدیک بودن به آیت الله خمینی تحقیر شود و اینچنین زندگی سیاسی اش را پایان یافته اعلام کنند و ثانیا مسیر احیای گفتمان اصلاح طلبی در ایران به سنگلاخی بدل شود که از هزار دره وحشت می گذرد.

۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

حضور نامزدهای تزیینی برای تحول خواهان زیان بار است


جمهوری اسلامی ایران، حکومتی است که ناممکن هایش را ممکن ساخته است. تازه ترین اش این است که رییس مجمع تشخیص مصلحت این ن‍ظام، صلاحیت ریاست جمهوری ندارد. احمد جنتی ۸۷ ساله و محمد یزدی ۸۲ ساله کهولت سن اکبر هاشمی بهرمانی را ناتوانی حضور در منسبی حکومتی می دانند.

هاشمی ۷۹ ساله که توانست بی کمترین تلاشی آرای اصلاح طلبان و نیروهای تحول خواه را همراه خود کند، فرصت آن را نیافت تا روزنه ساز فردایی شود که در آن با خیزش دوباره روشنفکران رانده شده از بطن حوادث و به یاری جنبش های رنجور اجتماعی، جسد جامعه مدنی به نیمچه دم مسیحایی جانی تازه گیرد. 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

فرصتی برای پیگیری مطالبات

وقتی که پس از خطبه های نماز جمعه ۲۶ تیر ۸۸ نام اکبر هاشمی رفسنجانی از فهرست خطیبان نماز جمعه تهران حذف شد، گویی که شعارهای انصار حزب الله و بسیج علیه وی به ثمرنشسته باشد که خواستِ مرگ او را فریاد می‌زدند. هاشمی پیش تر یکی از ستون های اصلی حاکمیت جمهوری اسلامی به شمار می‌رفت ولی چنان آهسته آهسته بند بندش را سست کردند که مبادا ویرانی اش به خیمه نظام ولایی آسیبی برساند. 

از افشاگری های بی سابقه علیه این نماد ثروت اندوزی جمهوری اسلامی که کم هزینه نبود تا اعلام نامش به عنوان آخرین منتخب مجلس ششم که به واقع شکست بود و سبب کنار کشیدنش شد ضربه ها آغاز و در سال ۱۳۸۴ با شکست در برابر محمود احمدی نژاد به اوج رسید.

شبه کارناوال های «هاشمی ۲۰۰۵» نتوانست حمایت بدنه کنشگر جامعه و آرای اکثریت را به دست آورد و دو قطبیِ «مدافع مستضعفان - رهبر برج سازان» آرای اقشار کم درآمد و نالانِ از هشت سال بحث های روشنفکریِ طبقه متوسط را به صندوق احمدی نژاد ریخت.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

نامه تاریخی؛ مدارا کافی است

عجب که این قافله عمر خیلی تندتر از آنچه تصورش را می کردم این روزها می گذرد. داشتم مطلبی می نوشتم درباره آمدن هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات که این فایل صوتی را یافتم. مصاحبه ام است از درون ایران با خبرنگار بخش فارسی رادیو دویچه وله. به دلیل مسایل امنیتی خواستم که نامم مطرح نشود و به دلیل شنودهای تلفنی هم از من به عنوان یکی از امضاکنندگان یاد شود که البته نادرست هم نبود. متن گزارش را اینجا بخوانید. برایم جالب بود که دویچه وله قدر آرشیو را برخلاف بسیاری از رسانه های دیگر خوب می داند. 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

اژدر


فرياد نمی زنم
                 كه كوه ها فرو می ريزند
آه نمی كشم
               كه جنگل ها می سوزند
هيچ نمی گويم
                 كه ابرها از گريستن باز نمی ايستند
خسته ام
من اژدری خسته ام
به دورانی بايدم زيست كه ستم رسم نبود
                                 انسان مسخ نبود
                                 مرگ حسرت نبود
اشتباه بوده ام
اين زمانه ام نيست
كوه ها
جنگل ها
ابرها
      بی تقصيرند
مرا هر روز اعدام كنيد
من اژدری خسته ام

۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

جوانان چپ در دفاع از ازدواج همجنسگرایان

همزمان با برپایی تظاهرات علیه اعطای حق فرزندخواندگی به همجنسگرایان در لیون، عده ای از جوانان چپ رادیکال و نزدیک به حزب جدید ضد سرمایه داری -ظاهرا بدون اطلاع رسانی قبلی به پلیس- اقدام به برپایی راهپیمایی کردند.
برای بزرگ تر دیدن تصاویر روی آن کلیک کنید.

۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

۱۳۹۲ فروردین ۲۴, شنبه

The farmers demonstration in Lyon

تظاهرات کشاورزان رون آلپ و اعتراض به دولت سوسیالیست فرانسه در لیون. خشونت پلیس ما را کشت، دُرست مثل غم لبنان.

۱۳۹۲ فروردین ۷, چهارشنبه

از دهه‌های رنج

دهه شصت: می شنیدم بزرگ تر ها به هم می گفتند این هایی که آزاد می شوند آنقدر اذیتشان کرده اند که روانی شده اند، تعادل روحی ندارند. هر ماه امضا می دهند. دهه شصت بود. همه جا تار بود. مردم پچ پچ می کردند. خوب یادم می آید. زندانی سیاسی. مجاهد. فدایی. مصادره. آمریکا. فرار. کیهان. مامور. کلت. کمیته. گشت ثارالله. تلویزیون سیاه و سفید. اخبار جنگ. توجه توجه علامتی که می شنوید .... و خاموشی. کودکی ما در تاریکی گذشت. آه هایی در زندگی هست که اگر نکشی، می ترکی، اگر بکشی می سوزی.

دهه هفتاد: چنان به صورتش سیلی زد که زنگِ ضربِ دستش توی کلاسِ خالی از بچه‌ها با اون نیکمت‌های کهنه پیچید. پوستر تبلیغاتی خاتمی رو از دستتش گرفت و دو سه سُرفه خشک پشت سر هم کرد و بیرون زد. همان روز بود که فهمیدم باید به خاتمی رای بدم. او که سیلی خورد و من که شاهد بودم شدیم ۲۰میلیون رای تا ناطق نوری نیاید. تا بخت آزموده باشیم لای دست و پای قماربازانِ سیاست.
دست بلند کردن روی دانش آموزان دبیرستانی نه تنها عجیب نبود که معمول بود. این سیلی اما سیلی دیگری بود. بوی سیاست می‌داد. مسوول امورتربیتی دبیرستان، مردی حدودا چهل ساله، لاغر اندام با ریشی جو گندمی و موهای صاف بود. مرتب سرفه می‌کرد. سرفه‌هایی خشک و پشت سرهم. بچه‌ها می‌گفتند «ادا درمیاره»؛ «فیلم بازی می‌کنه که بگه جانبازم».
بعد‌ها خاتمی را در یک سفر کاری دیدم. خیلی دوست داشتم به او بگویم که از سیلی شروع شد، به کوی دانشگاه کشید و...؛ هفت هشت سالِ پُرحادثه بعد از آن سیلی، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران حرف هایی را گفتند.

دهه هشتاد: حرف زدن درباره شهریور ۶۷ هیچ جایی نداشت. مُدام دنبال پیدا کردن جا می گشتم براش. بالاخره یکی از دوستانِ همکار در جمعی سه نفره بیرون از تحریریه پرسید: «توی خانوادت اعدامی داشتی؟.» گفتم: نه. آن شب یک پرسش به پرسش هایی که سال ها بود در سرم درد می کردند، اضافه شد. چرا فقط باید زمانی یک ماجرا برامون اهمیت پیدا کنه که به طور مستقیم خودمون رو درونش قربانی می بینیم.
در خانه دوست و همکار دیگری که آوازه گرایش به چپ داشت همین ماجرا را بدون ذکر نام و جزییات تعریف کردم و گفتم دردآوره که وقتی از یک حادثه به این بزرگی حرف می زنی گویی که باید الزاما خودت از دست رفته ای داشته باشی. بلافاصله در چشمانم نگاه کرد و پرسید: «اتفاقا من هم همین سوال رو می خواستم بپرسم، توی خانواده ات اعدامی داشتی؟.» یادم نیست چه جوابی دادم اما خاطرم هست که در درون مثل مار به خودم پیچیدم.

۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

آقای نخست وزیر، چه نوع اسرائیلی می خواهید؟


چند ماه پس از پیروزی ارتش اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۷۶ میلادی که به در دست گرفتن کنترل جمعیت کثیری از عرب ها منجر شد، لوی اشکول نخست وزیر این کشور به دعوت لیندون جانسون، رییس جمهوری وقت آمریکا به ایالات متحده سفر کرد تا با وی در تگزاس ملاقات کند. هنگامیکه این دو در مزرعه ای متعلق به جانسون قدم می زدند، رییس جمهوری ایالات متحده به اشکول رو کرد و پرسید: «آقای نخست وزیر، شما چه نوع اسرائیلی می خواهید؟.»

اسحاق رابین، نخست وزیر پیشین اسرائیل در سخنرانی سال ۱۹۹۳ خود این موضوع را یادآوری کرد و پیشنهاد داد که پس از ربع قرن اشغال کرانه باختری و غزه، زمان آن است که دولتمردان اسراییلی تصمیم بگریند که چه نوع اسراییلی را می خواهند: یک دولت دموکراتیک یهودی که در صلح و امنیت به سر می برد یا یک گتوی یهودی نظامی در جنگی دایمی با همسایگانش. رابین تاکید کرد که گزینه نخست -که او نیز به آن علاقمند بود- نیازمند آن است که اسرائیل به اشغال کرانه باختری و نوار غزه پایان دهد. 


تصویر رابین در حال دست دادن با یاسر عرفات، رییس سازمان آزادیبخش فلسطین در فضای سبز کاخ سفید گمانه هایی را برانگیخته بود که دیدگاهش در اسرائیل به کرسی خواهد نشست. اما ترور رابین، ناکامی گفتگوهای اسرائیل و فلسطین با میانجیگری آمریکا و متعاقب آن بروز دومین انتفاضه فلسطینی، سبب تقویتِ دستانِ مخالفانِ ایدیولوژیک وی شد. آنان طرفداران دیدگاه اسرائیلِ بزرگ بودند که از سوی یهودیان مهاجر ساکن در اراضی اشغالی مطرح می شد. دیدگاه راه حل دو دولت مستقل، کنار گذاشته شده به نظر می رسید. 

باراک اوباما که عازم نخستین سفر رسمی اش به اسرائیل است، احتمالا در وضعی نیست که به دستیابی توافقی میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها یا حتی احیای «روند صلح» یاری رساند. با این همه به عنوان نماینده جریان اصلی حمایت جهانی از اسرائیل  او این قدرت و اقتدار اخلاقی را دارد که در اذهانِ عمومیِ پراکنده اسرائیل نفوذ کند و دستورکار ملی دولت یهود را که روز به روز در حال تکامل است، صورت بخشد. 
رییس جمهور اوباما می تواند در برابر بنیامین نتانیاهو همان پرسشی را طرح کند که جانسون از اشکول نزدیک به نیم قرن پیش از این پرسیده بود: «آقای نخست وزیر، چه نوع اسرائیلی می خواهید؟.»

۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

انتخابات آزاد فرا می رسد

 دست کم ۹ تن از بهترین روزنامه نگارانِ مجرب و حرفه ای ایران، روز یکشنبه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. هیچ دلیل منطقی و قانونی برای این بازداشت‌ها وجود ندارد و این برخورد امنیتی فقط به خیال واهی گرفتن زهرچشم است در آستانه انتخابات ریاست جمهوری.
آنقدر فضا را امنیتی کرده‌اند که با وجود گذشت سه سال و نیم از کودتای خونین خرداد، هنوز نه تنها رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران در حصرخانگی به سر می‌برند و چهره‌های اصلاح طلب زندانی‌اند و شماری از روزنامه نگاران به جرم نوشتن پشت میله‌های اوین و رجایی شهر محبوس اند بلکه روزنامه‌های بامداد دوشنبه نیز جرات نکردند خبر موج تازه برخورد با اهل خبر و نظر را منعکس کنند.
اگر گاوبندی قوه قضاییه و وزارت اطلاعات نیست پس چیست که پس از حرف های سخنگوی سابقا اطلاعاتی قوه عدلیه، چماق ها سیقل داده می شود. شرم آور است که ایران نمی تواند تحمل کند که همسایه اش، ترکیه رتبه نخست شمار زندانیان اهل قلم را داشته باشد.